فرهیختگان نوشت: زاکانی گفت: رفع حصر دست شورای امنیت ملی است و بعید میدانم چنین شود. حصری که اینها دارند به معنای حصر نیست. دیدارها و ملاقاتهایی انجام میدهند ولی حد و حدود را شورای امنیت ملی تعیین میکند.
علیرضا زاکانی گفت: روز ۹ دی اتفاقی که رخ داد و همچنین حرکت میلیونی مردم در سراسر کشور باعث شد همان کسانی که به میرحسین رای دادند، اعلام کردند که از رای خود پشیمانیم و فهمیدیم چه کلاهی سر ما رفته است. آنها همان کسانی هستند که ابتدای امر ممکن است سوال داشته باشند.
اهم اظهارات زاکانی به شرح زیر است:
- آن موقع دولت طرحی را ارائه داد که در زمان فتنه حدود ۶۰۰ و خردهای را بگیرند و گفتند اینها عوامل فتنه هستند، باید دستگیر شوند و رهبری مخالفت کردند. اینها ۶۰۰ و خردهای را حدود ۱۹۰ نفر کردند و اسامی را اعلام و باز رهبری معظم انقلاب مخالفت کردند.
- مجدد ایده جدیدی توسط دوستان آقای احمدینژاد بیان شد که از شهرستانهای اطراف چهار میلیون نفر بیاوریم و اینها که در تهران هستند، جمع کنیم و رهبری مخالفت کردند. اینها چیزی است که کسی بیرون نمیگوید و رهبری دنبال این بودند که از طریق آرامش و پاسخگویی به همه سوالات مردم این اعتماد و سرمایه اجتماعی نسبت به نظام حفظ شود و نظام وظیفه دارد نوکری مردم را بکند.
- نظام به دنبال حل بحران ۸۸ به روش های اقناعی بود وقتی سیستم امنیتی کشور چند نفر را دستگیر کرد، آقای احمدینژاد نامهای را خدمت رهبری نوشت که اینها را آزاد کنید. آدم نه میتوانست بگیر و ببند و فشار آوردن بیش از حد را ببیند و نه آنور را؛ تعجب میکردیم حد وسط چیست!؟ یعنی آقای احمدینژاد دنبال آزادی آن افراد بود نامه زد. اینها خون دلهایی است که آن زمان میخوردیم. اصلا تعجب میکردیم چرا این چنین میشود.
عدهای با فشار برای رفع حصر به دنبال فتنه جدیدی هستند
- {چرا با عاملان حادثه کهریزک آنطور که باید و شاید و مردم انتظار دارند، برخورد نشده است؟}:این هم از مظلومیت نظام است. معتقدم کسی میگوید من انقلابی نیستم و خطا میکند و به میزان خطا باید پاسخگو باشد. معتقدم اگر کسی گفت من انقلابی هستم و خطا کرد باید دو چوب بخورد؛ یک چوب برای خطا و یک چوب برای اینکه آبروی انقلاب را میبرد.نکتهای وجود دارد این که ما در بحث کهریزک بزرگترین جفا و ظلم در حق نظام و انقلاب اسلامی را شاهد بودیم. دادستان تهران و اطرافیان اشکالاتی تحمیل کردند. آن زمان بیان میکردیم و به ما بد میگفتند و بعد معلوم شد مقصر ایشان بودند.
- {علت فشار و اصرار بر رفع حصر چیست؟}:دو گروه هستند؛ گروه اول کسانی که میگویند اینها رفع حصر شوند و کاری نکردند و با رافت اسلامی برخورد کنید. نمیگویند آبی را که ریخته شده نمیتوان به جوی بازگرداند و آبروی نظامی که رفته و تحریمی که تحمیل شده قابل برگشت نیست و مشکلات متعددی را ایجاد میکند. گروه بعدی خود دو دسته هستند. یک دسته میگویند محاکمه کنید و هر چه شد شد، اما توجه ندارند محاکمه کسی که قتل عمد انجام داده از قبل مشخص است. حکم اینها مشخص است، لذا به این توجه ندارند اگر احکام اینها درآید و از این محبتی که نظام کرده است خارج شود، اشد مجازات را در برخواهد داشت. بعد هم خود اینها زمینه را فراهم میکنند که دیگران فتنهگری کنند. این یعنی آغاز فتنه جدید تا پیرهنی شود که سردست بگیرند و بیاورند. قسمت دومی در این گروه دوم وجود دارد که اصلا اصرار دارند محاکمه کنند و اشد مجازات را دهند تا آشوب کنند ولی گروه اول دوست دارند با رافت برخورد شود و این امکانپذیر نیست. گروه دوم دو بخش هستند که یک بخش میگویند باداباد هر چه شد محاکمه کنید و توجه به نتیجه کار ندارند و بخش دوم کسانی هستند که اصرار میکنند و موضوع موسوی و کروبی نیستند، بلکه موضوع این است که دوباره آشوب کنند و اینها را علم کنند و در صحنه وارد شوند.