
لبنان مجموعهای از جنگهای ظاهراً بیپایان را تحمل کرده است. اکنون بنیادهای کشور دوباره به لرزه درآمدهاند. با افزایش قدرت ایران، قواعد همیشگی برهم خورده و این کشور کوچک و شکننده در قلب مبارزات میان دو قدرت بزرگ منطقه و دیگر بازیگران اصلی قرارگرفته است.
فرارو- رقابت منطقهای ایران و عربستان برای افزایش قدرت و نفوذ در لبنان، اکنون این کشور را به مرحله جدیدی از بیثباتی کشانده. در این بحبوحه، بعید است اسرائیل در گوشهای بایستد و تنها نظارهگر باشد.
پوستری از "سعد حریری" نخستوزیر لبنان که از سمت خود استعفا داد.
به گزارش فرارو به نقل از گاردین، لبنان مجموعهای از جنگهای ظاهراً بیپایان را تحمل کرده است. اکنون بنیادهای کشور دوباره به لرزه درآمدهاند. با افزایش قدرت ایران، قواعد همیشگی برهم خورده و این کشور کوچک و شکننده در قلب مبارزات میان دو قدرت بزرگ منطقه و دیگر بازیگران اصلی قرارگرفته است.
روز پنجشنبه، عربستان سعودی از شهروندان خود در لبنان خواست بلافاصله این کشور را ترک کنند. آخر هفته گذشته شاهد تنشهایی بودیم که سبب استعفای نخستوزیر لبنان "سعد حریری" شد. او از نفوذ ایران انتقاد کرده بود و همچنین گفته بود میترسد توسط برخی گروهها ترور شود. او بیانیه استعفای خود را از ریاض قرائت کرد و همچنان در آنجا به سر میبرد. این شواهد احتمال اینکه بازور و اجبار وادار به خواندن این بیانیه شده است را تقویت میکند. در همان شب اعلام شد که یک موشک در نزدیکی ریاض فرود آمده است. شورشیان حوثی مسئولیت آن را بر عهده رفتند، اما مقامات سعودی بدون معطلی این اقدام جنگجویانه را به حزبالله و ایران ربط دادند. هراسهای زیادی وجود دارد که این تنشهای رو به افزایش درنهایت به یک درگیری نظامی ختم شوند.
دلیل این گمانهزنیها نگرانی ریاض از جاهطلبیهای ایران است. ایران با حمایت از بشار اسد و مبارزه با داعش، تنها چند قدم با تکمیل "هلال شیعه" در سراسر منطقه فاصله دارد.
این ترس که در عربستان ریشههای اجدادی دارد، دردِ مشترک دولت آمریکا نیز هست که رویکرد باراک اوباما در قبال تهران را کنار گذاشته. در این میان اسرائیل هم نسبت به دو متحد خود نگرانیهای فوریتری دارد. اسرائیل امیدوار بود جنگ سوریه حزبالله را تضعیف کند، اما ناامید شد: دقیقاً برعکسش اتفاق افتاد. اسرائیل در مرزهایش دشمنی مسلح، قدرتمند و بسیار بااقتدار دارد. ماهها است که هشدارهایی درباره وقوع جنگی ویرانگر مانند سال 2006 به گوش میرسد.
مجموعِ این مزیتها و نزدیکی ایران به دستیابی به قدرتی بیسابقه، همگی به یک مسیر هشداردهنده اشاره دارند. شخصیت مقامات حاضر، بهویژه "محمد بن سلمان" ولیعهد جوان و بسیار مغرور عربستان و حامی مشتاقش "دونالد ترامپ"، بر شدت خطر میافزاید. درواقع ترامپ چک سفید امضا به ولیعهد عربستان داده است، حتی بااینکه هنوز برخی مقامات آمریکا در تلاشاند نفوذ و حاکمیت کشورشان را در ریاض افزایش دهند.
ولیعهد بیتجربه عربستان در همان ابتدای کار جنگ فاجعهآمیز یمن را رقم زد که هر ماه میلیاردها دلار هزینه بر میدارد. محمد بن سلمان در تلاش برای رام کردن قطر شکست خورد. هنوز معلوم نیست نقشهای برای لبنان نیز دارد یا خیر. استعفای آقای حریری قدرت حزبالله را برجسته میکند، اما چه کسی جایگزین او خواهد شد؟ این مسئله یکی از دلایلی است که برای درگیری فیزیکی مطرح میشود. سفر رئیسجمهور فرانسه به پایتخت عربستان نشان میدهد که حداقل برخی افراد سعی دارند شرایط را آرام کنند، اما باید منتظر ماند و دید اروپا تا چه حد میتواند در این تنشها تأثیرگذار باشد. طرحها و منافع روسیه نیز یکی دیگر از مسائل مهم و مبهم است.
اما اگر اسرائیل و عربستان دست در یککاسه داشته باشند، دشمن دشمنشان لزوماً دوست و رفیق محسوب نمیشود. برای کشوری که یکی از ستونهای اسلام به شمار میرود، متحد شدن با اسرائیل اقدامی فوقالعاده خطرناک خواهد بود. هر طرف از دیگری میخواهد که بخش دشوار کار را انجام دهد و هیچیک حاضر نیست زیر بار برود، زیرا از هزینهها و تبعات بالقوه آن آگاهاند. مداخله آشکار ریاض در لبنان کار را برای اسرائیل بسیار سخت کرد. در همین حال، ایران که در یکقدمی هدفش قرار دارد، نمیخواهد با درگیریها و جنگهای آشکار پیشروی خود را خراب کند. همه میدانند که وقوع جنگ نهتنها خونین، بلکه غیرقابلپیشبینی و کنترل خواهد بود.
در چنین شرایط حساسی، همیشه این خطر وجود دارد که سوءتفاهمها و اشتباهات قدیمی سبب ایجاد جنجال و جنگ شود. اما حتی اگر از جنگ جلوگیری شود، تنشها به بالاترین سطح خود از سال 2006 رسیده است. و در حال حاضر امیدی به کاهش تنشها نیست. اجتناب از جنگ یک راهحل نیست، تنها یک تعویق موقت است.
منبع: گاردین
ترجمه: وبسایت فرارو