فرارو- به دلیل تنش بین ایران و آمریکا، روزنامه «واشینگتنپست» در تحلیلی به قلم «پیتر ال هان»، استاد تاریخ دانشگاه ایالتی اوهایو، به احتمال تکرار شدن اشتباهات کارتر درباره ایران توسط رئیس جمهور کنونی آمریکا پرداخت.
به گزارش فرارو، به نقل از واشینگتنپست، تصمیم اخیر ترامپ مبنی بر عدم تایید برجام، به تصمیم محوری دیگری در 38 سال پیش درباره ایران بازمیگردد. در 21 اکتبر 1979، جیمی کارتر به شاه معزول ایران برای معالجه اجازه ورود به آمریکا داد. این تصمیم تبعات فاجعهباری در پی داشت.
درحالی که ترامپ مسیر جدیدی با یکی از قدرتمندترین ملتهای خاورمیانه ترسیم میکند، اشتباهات کارتر درسهای ارزشمندی برای او فراهم میکند:
رئیس جمهور هنگام پرداختن به ایران باید دقت اطلاعات را تایید و خطرات را به دقت بررسی کند. باید این مسئله که ایرانیان چگونه اقدامات یک شخص را درک میکنند را تصور کند.
کارتر مانند پیشینیان خود، شاه محمدرضا پهلوی را دوست و همپیمان میپنداشت. در دسامبر 1977 به ایران سفر کرد و شاه را به خاطر اینکه از ایران یک "جزیره ثبات" ساخته بود، ستود. این ستایش موهوم بود و فقدان کامل فهم میراثهای تاریخی و شعلههای سیاسی که در ایران فروزان بود را نشان داد.
هنگامی که شاه از ایران فرار کرد، کارتر به او اجازه دسترسی به یک ملک شخصی در کالیفورنیا را داد. اما شاه نپذیرفت و به مصر رفت. 16 روز پس از رفتن شاه، آیت الله خمینی از تبعید بازگشت. او از سوی میلیونها ایرانی مورد استقبال رعدآسا قرار گرفت. در نهایت، بازگشت آیت الله خمینی، کارتر را نسبت به خطرات سیاسی روابط با شاه هوشیار کرد. ظرف چند هفته سفارت آمریکا در تهران توسط "نظامیان تندرو" تسخیر شد.
دیپلماتهای آمریکا در تهران، گزارش دادند که احساسات ضدشاه بسیار شدید بود و ادامه رابطه با شاه مقامات آمریکایی در تهران را به خطر می اندازد. کارتر در نهایت متوجه شدت احساسات ضدشاه در میان مردم ایران شد و پیشنهاد پناهندگی به شاه را لغو کرد.
محافظهکاران ذینفوذ که برخی در دولت کارتر حضور داشتند، به او فشار آوردند که در کنار شاه بایستاد. زبیگنو برژینسکی، به همراه هنری کیسینجر و دیوید راکفلر، دو جمهوریخواه برجسته، از رئیس جمهور وقت خواستند که از شاه در آمریکا استقبال کند.
سرانجام، در 21 اکتبر کارتر اجازه ورود فوری شاه به آمریکا را صادر کرد. او با این کار، در بررسی راه حل های جایگزین مانند اعزام پزشکان ماهر به نزد شاه در مکسیکو، که با ارزشهایش سازگار بود، ناکام شد.
کارتر هشدارهای بازرگان مبنی بر اینکه او دیگر قادر به تضمین امنیت سفارت آمریکا در تهران نیست را نادیده گرفت. علاوه بر این، او هیچ اقدامی برای تقویت امنیت سفارت یا تخلیه همه پرسنل آن قبل از پذیرش شاه، انجام نداد.
هنگامی که اخبار رسیدن شاه به آمریکا به ایران رسید، وضعیت قابل اشتعال، به طور پیشبینی شده منفجر شد. تظاهرات گسترده در خیابانهای نزدیک سفارت آمریکا برگزار شد.
سه روز بعد، جمعیتی از مردم به سفارت حمله کردند و 66 مقام آمریکایی را گرفتند همچنین معلومات ارزشمند اطلاعاتی و فناوری بدست آوردند.
بحران گروگان گیری کارکنان سفارت، برای دههها به روابط ایران و آمریکا آسیب زد. در هر دو کشور بدگمانی و نفرت ایجاد کرد و چشم انداز مصالحه بین دو دولت را از بین برد.
در اوایل سال 1981 چند ماه پس از آزادی گروگانها، کارتر منطق خود برای پذیرش شاه را اینگونه بیان کرد: "به من گفته شد که شاه به شدت بیمار و در مرحله مرگ است. به من گفته شد که نیویورک تنها موسسه پزشکی بود که ممکن بود زندگی او را نجات دهد. به من یادآوری شد که مقامات ایران قول داده بودند که از افراد ما در تهران را محافظت کنند. هنگامی که همه شرایط برای من توصیف شد من موافقت کردم."
دفاع سرسختانه کارتر از تصمیمش، به طور تلویحی اذعان میکند که او بر اساس اطلاعات غیر دقیق و ناقص عمل کرده است. به طور منفعلانه یک اشتباه نابخشودنی یک رئیس جمهور که به اطلاعات خاص خود دسترسی داشت، را به لابیگران قدرتمند محول کرد.
"ما فقط میتوانیم امیدوار باشیم که ترامپ و مشاوران عالیاش از چنین اشتباهات پرهزینه و دارای تبعات در مورد ایران پرهیز کنند. عدم تایید توافق (هستهای) ایران یک گام ابتدایی امیدوارکننده نیست."
اصولا روزنامه واشنگتن پست برای مخالفت با ترامپ حاضر است علیه خودش هم بنویسد.
در دوره ای که تازه انقلاب شده بود و احساسات انقلابی داغ بود و از طرفی نهادهای کنترلی شکل نگرفته بود یک دفعه ابراهیم یزدی بدون در نظر گرفتن خواست مردمی که انقلاب کرده بودند و خون داده بودند و شکنجه شده بودند با رئیس جمهور امریکا و نزدیکترین فرد بهش یعنی برژینسکی دیدار کرد با افرادی که مردم مسبب اصلی تمام شکنجه ها و زندان ها و فقر خود میدانستند.با برژینسکی که علنی از کشتار و شکنجه مردم توسط شاه حمایت میکرد و این اقدام نا بجا باعث شد که مردم دستاورد انقلاب و تمام بدبختی های که برای به ثمر رسیدن ان متحمل شده بودند را در خطر ببینند و تحریک شوند و به سفارت حمله کنند و اگر این اقدام بسیار هوشمندانه امام خمینی در حمایت از دانشجویان نبود بین مردم انقلابی و نظام تازه تاسیس شکاف میافتاد و کشور تا دهه ها دچار هرج و مرج میشد و از طرفی گروه های چپ ضد امپریالیسم مثل حزب توده و فداییان خلق و مجاهدین خلق و... که خود را مخالف امریکا نشان میدادند با متهم کردن انقلابیون به طرفداری از امریکا رهبری انقلاب و جنبش را بدست میگرفتند