فرارو- محمد قوچانی مشاور رسانهای نهاد ریاست جمهوری شد. شاید برای خیلی از مردم خبر مهمی نباشد و بعضی از آنهایی که قوچانی را میشناسند بگویند خوش به حالش. اما به این خبر میشود از زاویه استقلال روزنامهنگاری هم نگاه کرد. البته درست که پیش از این قوچانی عضو شورای مرکزی حزب کارگزارن شده است و روزنامهنگاران زیادی هستند که به استخدام بعضی سازمانها و نهادها درآمده اند و برایشان بولتن خبری منتشر میکنند. اما وقتی روزنامهنگار برجستهای به نام محمد قوچانی به استخدام دولت در میآید برای عدهای این نگرانی به وجود میآید که نکند همکاران دیگر هم به دنبال پست دولتی باشند و همین قدر استقلال رسانهها هم از بین برود. اما این سوال هم وجود دارد که آیا قوچانی با هویت روزنامهنگار وارد دولت شده و با حضورش در نقش مشاور رسانهای به نقش مطبوعاتیاش ضربه وارد میشود؟ فرارو در این باره با آرش خوشخو، یکی از روزنامهنگاران برجسته و موفق به گفتوگو نشسته است. خوشخو در حال حاضر سردبیر روزنامه هفت صبح است و اعتقاد دارد که قوچانی کار عجیبی انجام نداده است. در ادامه متن این گفت و گو را میخوانید:
محمد قوچانی به تازگی به عنوان مشاور رسانهای دولت مشغول به کار شده است. اگر موضع گیریهای سیاسی که درباره به کار گیری از او را کنار بگذاریم، ممکن است این انتقاد وجود داشته باشد که او با هویت روزنامهنگاری در استخدام دولت قرار گرفته است و همین موضوع ممکن است به استقلال روزنامهنگار لطمه وارد کند. شما این انتقاد را قبول دارید؟
به هرحال آقای قوچانی بیش از 20 سال است که در حوزه مطبوعات مشغول به فعالیت هستند. حوزه مطبوعات حوزهای است که آدم ممکن است در آن احساس خستگی کند، فکر کند که باید از آن خارج شود و یا اینکه باید به حوزه تاثیرگذار دیگری وارد شود. روزنامهنگار مهمترین کاری که میخواهد انجام دهد این است که در جامعه، تصمیمگیریها و افکار عمومی تاثیر بگذارد. شاید ایشان هم احساس کردند در حوزه مشاور مطبوعاتی ریاست جمهوری بیشتر میتوانند تاثیرگذار باشند. من خودم انتقادی وارد نمیدانم چون سمتی که ایشان گرفته مشاوره است و لزوما اجرایی نیست. بنابراین فکر نمیکنم این کار منافاتی با کار مطبوعاتی ایشان داشته باشد. آقای قوچانی هم به لحاظ گرایش سیاسی و اقتصادی در هفت هشت سال گذشته به بخشی از رویکرد دولت روحانی نزدیک بوده است. به همین خاطر حضور ایشان در دولت با دیدگاه هایشان منافاتی ندارد.
چه زمانی این ایراد وجود دارد که یک روزنامهنگار خودش را به دولت یا یک دستگاه حکومتی متصل کند؟
به نظر من قانون و قاعدهای وجود ندارد که بتوانیم بر اساس آن حرف بزنیم. روزنامهنگار تا وقتی که کار مطبوعاتی میکند باید منافع مردم را در نظر بگیرد. در نظر گرفتن منافع مردم موجب میشود که یک روزنامهنگار خیلی دنبال موضع گیریهای جناحی نباشد. او اگر فقط منافع مردم را در نظر بگیرد ممکن است حتی بعضی وقتها موضع گیری هایش به نفع جناح مقابل هم تمام شود. خیلی از کسانی که من در حوزه روزنامهنگاری میشناسم این موضوع را رعایت میکنند. به نظر من آقای قوچانی هم فکر کرده که حضورش به عنوان مشاور مطبوعاتی ریاست جمهوری منافع مردم را تامین خواهد کرد. مضاف بر این ما حدود 30 تا 40 روزنامهنگار داریم که از دولتمردان ما دیدگاههای عمیق تر و مفیدتری نسبت به جامعه دارند. حضور این افراد حداقل در سمت هایی مثل مشاوره میتواند به تصمیمگیریهای بهتری کمک کند. ممکن است این افراد از پایگاههای تاثیرگذاری بر افکار عمومی مقداری دور شوند اما این تجربه هم بد نیست که روزنامهنگار بتواند بر تصمیمگیریهای مسئولین هم تاثیر مثبت بگذارد. در بقیه جاهای دنیا مثل فرانسه هم از این اتفاقات افتاده و بعضی سیاستمداران خودشان سابقه روزنامهنگاری داشته اند. اگر به عنوان فرمول کیفی نشود و روزنامهنگاران فکر نکنند که روزنامهنگاری پلهای برای صعود به مناصب اجرایی است هیچ اشکالی ندارد. چه بسا اصلا مفید هم واقع شوند. خطرناک این است که روزنامهنگاران عرصه خود را پلکان ببینند.
شاید در دهه 70 اصلا تصور نمیشد که کسی مثل قوچانی در خدمت یک دولت در بیاید. به نظر شما مورد آقای قوچانی کمی عجیب نیست؟
آقای قوچانی از دور دوم انتخابات سال 84 که مصاحبهای با آقای هاشمی رفسنجانی در شرق منتشر کرد تمایلات خود را به دولتمداری ایشان نشان داد. بنابراین اصلا برای من عجیب نیست. برای من این عجیب است که در انتخابات سال 88 پشت آقای کروبی قرار گرفتند. به نظر من دیدگاه آقای قوچانی با دیدگاه ها، شخصیت و نوع سیاستورزی آقای کروبی متفاوت است. اما سابقه سال 84 و این سالها که نشریاتی مثل مهرنامه، صدا و سازندگی منتشر میشود نشان میدهد دیدگاههای آقای قوچانی به همسو با دولت آقای روحانی است.
آقای قوچانی چند سال است که در حزب کارگزاران مشغول به فعالیت است. آیا عضویت در کارگزاران در روند فعالیت روزنامهنگاری ایشان تاثیر داشت؟
ببینید در کشور ما روزنامهها جای حزبها را پر میکنند. روزنامههای مدام در حال جبهه گیریهای جناحی هستند. در حالی که باید جبهه گیری هایشان ملی یا طرف مردم باشد. جبهه گیریهای روزنامهها در دنیا به غلظت روزنامههای ما نیست و در اتفاقات نادری مثل رفراندوم کاتالونیا در اسپانیا روزنامههای در برابر هم قرار میگیرند. روزنامههای ما کارکرد حزبی دارند و این باعث حساسیت روزنامهها میشود که تیراژ روزنامهها را نسبت به روزنامههای بقیه دنیا پایین آورده است. در چنین پازلی طبیعی است که یک روزنامهنگار گرایش حزبی هم پیدا کند و این گرایش حزبی روی بعضی تصمیمگیریها و مطالب آنها تاثیر بگذارد. در مجموع من از سال 90 از آقای قوچانی یک فعالیت منسجم میبینم که یک پشتوانه اقتصادی و سیاسی مشهودی پشت ماجرا قرار دارد.
در چند سال گذشته یک سری انتقادات به دولت وارد میشد که وضعیت اطلاعرسانی نامطلوبی داشته و دولت نتوانسته دستاوردهای خود را برای جامعه عیان کند. به نظر شما استفاده از آقای قوچانی به خاطر همین موضوع بوده؟ اساسا آقای قوچانی چقدر توان دارند که وضعیت اطلاع رسانی دولت را ساماندهی کنند؟
من امیدوارم که استخدام آقای قوچانی برای این هدف کوچک نباشد که ایشان شیوه تبلیغات دولت را تصحیح کند. البته خوب است که فردی بخواهد این کارها را برای دولت انجام دهد اما اگر قرار بر این کار باشد، افراد دیگری در مطبوعات یا صدا و سیما هستند. چون این کار اصلا سخت نیست. من امیدوارم هدف از حضور آقای قوچانی هدف مهمتری باشد و ایشان بتواند پلی بین خواستههای مردم یا حداقل طبقه متوسط با دولت باشد و بتواند خواستههای طبقه متوسط را منسجم تر به دولت منتقل کند تا دولتمردان بتوانند در سیاست گذاری هایشان این خواستهها را لحاظ کنند. اینکه آقای قوچانی بخواهد تصحیح کننده سیاستگذاریهای تبلیغاتی برای مردم باشد خیلی خواسته کمی است. دولت علاوه بر روزنامه خودش، روزنامه هایی مثل شهروند، همشهری و تعداد دیگری از روزنامههای اصلاحطلب بخش خصوصی را دارد و از جهت کم و کسری ندارد. دولت در صدا و سیما هم توانسته برنامههای خوبی را در دست بگیرد مثلا بعد از سخنرانی ترامپ آقای روحانی بلافاصله به تلویزیون آمد و جواب داد. بنابراین دولت کم و کسری ندارد که آقای قوچانی بخواهد بخشی در دولت را پر کند. شاید در بخشی از همگراییهای مطبوعاتی خاص دولت نیاز به تاکتیک داشته باشد که آقای قوچانی بتواند این تاکتیکها را هماهنگ کند.
همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید.