صابر صدیقی؛ خیلی جالبه وقتی به این مسئله میاندیشیم که «در سدههای میانه و دوران باستان، مردم چگونه در غیاب «ساعت» (ساعتهای ماشینی) مفهوم زمان را ادراک میکردند؟». آنها مفهوم زمان را چگونه در زبان روزمره خود بکار میگرفتند و آن را متصور میشدند؟ چگونه قراردادهای اجتماعی خود را بدون استفاده از «ساعت» تنظیم و هماهنگ میکردند؟
در دوران باستان و سدههای میانه، روز کاری را بر اساس ریتم طبیعی طلوع و غروب خورشید، توسط صدای خروس و گرگومیش شدن نور خورشید در پایان روز تنظیم میکردند. علاوه بر نشانههای طبیعی، زیست-زمان هم، یکی دیگر از ویژگیهای فهم زمان در گذشتههای دور محسوب میشد. وقتی در جامعهی پیش سرمایه داری (قبل از قرن ۱۴ میلادی) این گزاره که «آن مرد به فلان شهر و یا فلان روستا و یا فلان کلیسای خاص رفته است» بیان میشد. آن جامعه بخوبی میفهمید که او چه زمانی را برای رفتن به آنجا نیاز دارد.
زمان در اینجا زمان اجتماعی و یا به عبارت دیگه زیست-زمان نام دارد. بطور کلی، در این دوران زمان، نه با ساعتهای ماشینی بلکه بر اساس قراردادهای طبیعی و اجتماعی اندازهگیری میشد. مثلا در قرن هفدهم زنان در شیلی برای تعیین مدتزمان پخت غذا (تخممرغ) از آوازی به نام «اوه میریا» استفاده میکردند. این نوع زمان «پیش ـ سرمایهداری» را «زمان انضمامی» مینامند؛ که با توجه به فعالیتها تعریف میگردد؛ و «چرخهها و دورههای طبیعی زندگی انسان» را در برمیگیرد.
در مقابل زمان انضمامی (Concrete time)، زمان انتزاعی (Abstract time) یا زمان مطلق قرار دارد. زمان انتزاعی یا زمان مطلق برخلاف زمان انضمامی، بهعنوان یک متغیر مستقل، هیچگونه وابستگی یا پیوستگی با فعالیتهای انسان ندارد. زمان مطلق بدون توجه به اینکه کدام انسان در کدام شرایط جغرافیایی یا روانشناختی قرار دارد، و بطور کلی مستقل از انسان و فعالیتهای اجتماعی بهصورت یکسان در حال گذر است. بدین ترتیب، ما با دو زمان انتزاعی و زمان اجتماعی انضمامی مواجه هستیم. زمان انتزاعی مربوط با واحدهای زمان ـ ساعت مثل ثانیه، دقیقه و ساعت و ... است که بهطور مستقل از هر چیزی در حال گذر است؛ اما زمان انضمامی در ارتباط با فضا و «فعالیتهایی» است که توسط انسان انجام میشود.
زمان انضمامی زمانی که به روستا، به شهر و به جامعه و بطور کلی به انسان تعلق دارد. چنین زمانی وجود انسان را میسازد و انسان بدون چنین زمانی، تنها گسترهای (Extension) خواهد بود که هیچ گونه تماس پدیدارشناسانهای را با «جهان» تجربه نخواهد کرد. حتی اگر هزاران سال (زمان انتراعی) بگذرد.
کالایی شدن زمان بدین معناست که زمان را میتوان خرید و فروخت. مفهوم کالایی شدن زمان بخصوص از قرون ۱۶ و ۱۷ بواسطه گسترش بانکها و قانونی شدن مفهوم بهره (Interest) و نفوذ آن در مناسبات اقتصادی کشورهای اروپا و سپس در سراسر جهان شکل گرفت و به تدریج تقویت شد. بهره به زمان تعلق میگرفت. پولی که این ماه باید در ماه دیگر باید با اضافهای از پول بازپرداخت میشد، بدین معنا بوده است که پول به زمان تعلق گرفته است. در واقع کالایی شدن زمان را میتوان نتیجهی شیوهی تولید جدید اقتصادی در عصر روشنگری و مدرن و تغییر شکل هجمونی از کلیسا به سرمایه دانست. این مسئله مورد اعتراض کلیسا واقع شد، چرا که کلیسا مالکیت زمان را بخدا نسبت میداد و بهره به زمان را مجاز نمیدانست. اما در مجموع نتوانست جلوی چنین جریانی را بگیرد.
اگر با سرمایه میتوان زمان را خرید، پس مفهوم زمان در اینجا هم کمی (قیمت) و هم انتزاعی شده است. با کمی شدن، انتزاعی شدن و کالایی شدن زمان؛ انسان، روستاها، شهرها، فضاها و همه چیز در فرآشد کمی شدن، انتزاعی شدن و کالایی شدن قرار خواهند گرفت. سرمایه میتواند به برخی افراد فرصت انجام فعالیتهای بیشماری را دهد و از سوی دیگر سرمایه میتواند فعالیتهای برخی از افراد را به شدت محدود سازد. این رو سرمایه در فرآشد خودآگاهی عقل در تاریخ و همچنین رشد و بلوغ شخصیتی افراد و گروههای مختلف میتواند تاثیر گذار باشد.
در جامعه ایران پیش خصوصی سازی، یادم هست در شهرها و در روستاها در گذشته، چندان سرعت تحرکات و کنشهای فضایی شتابزده و زمان هنوز کالایی نبود. فضا، اجتماعیتر و روابط اجتماعی نزدیکتر و بادوامتر بودند. عروسیها و مراسمات مختلف، مسابقات ورزشی، رفت و آمدهای خانوادگی، تعاملات اجتماعی در بستر میادین اجتماعی-فرهنگی، الگوی معیشتی افراد و گروهها و همه و همه دارای زمان منحصر بفردی برای خودشان بودند. زمان بوفور وجود داشت، اما زمان با افزایش شتابزده حجم نقدینگی، افزایش واردات، خصوصی شدن نهادهای مالی و رشد قارچ گونه موسسات پولی و اعتباری کمیاب شد. به عبارت دیگر، با افزایش پول در جامعه و افزایش واردات، نیازها و خواستههای جدیدی رخ نمود که در نتیجهی آن رقابت اجتماعی بر سر تبدیل این خواستهها و نیازها به تقاضا شدت گرفت.
از دهه ۸۰ هجری شمسی، بواسطه تحولات اقتصادی جامعه؛ زمان انضمامی یا فعالیتهای اجتماعی مردم به تدریج بیشتر رنگ و بوی اقتصادی به خود گرفته است و زمان انتزاعی معیار فعالیتهای اجتماعی-اقتصادی تلقی میشد. زمانی که به سرمایه (نهادهای پولی جدید) تعلق داشت نه مردم.
کالایی شدن زمان در ایران را میتوان یکی از عوامل تشدید کننده فرآیند کالایی شدن مکان، روابط اجتماعی و فضا در جامعهی ایرانی به خصوص در دو دهه اخیر دانست.