دکتر بابک خطی*؛ شایسته سالاری اصل بدیهی در تصدی موقعیتها است تا افراد در شرایط مساوی تواناییهای خود را به منصه ظهور برسانند.
عبارت "تبعیض مثبت "نیز مفهومی در خدمت شایسته سالاری و تحقق عدالت در برخورداری از فرصتهاست، اما به دلایل مختلف که شاید سادهترین آنها وجود بار منفی معنایی در کلمه "تبعیض"است، گاهی به عنوان مسالهای مخالف عدالت و شایستگی تعبیر میشود.
معنای "تبعیض مثبت "انجام اقدامات و ایجاد شرایط به نفع گروه هایی در جامعه است که به دلایلی مثل جنسیت، نژاد، رنگ و... مورد رفتار غیر عادلانه قرار گرفته اند و هدف آن، اعطای فرصتهای برابر برای همهی افراد جامعه و تحقق عدالت است؛ بنابراین تبعیض مثبت ذاتا استفاده از روش هایی است که باعث خاتمه دادن به روندی تبعیض آمیز میشوند و اصولا در جایی این مفهوم وارد مناسبات اجتماعی میگردد که پای حضور رفتاری غیرعادلانهای در میان باشد.
ماده دوم اعلامیه حقوق بشر انسانها را صرفنظر از مواردی، چون نژاد، جنس، زبان، قومیت، مذهب، دارایی ... شایسته برخورداری از حقوق برابر میداند. در اصل نوزدهم قانون اساسی نیز آمده است که همه مردم ایران از حقوق مساری برخوردارند. در بند نهم ماده سوم قانون اساسی نیز بر رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینههای مادی و معنوی تصریح شده است.
عدالت اجتماعی ایجاب میکند اعطای فرصتها بر پایه عدالت و شایستگی باشد و همه اشخاص حق برخورداری از تمام امکانات موجود را داشته باشند و دریچه مشاغل و مناصب گوناگون در شرایط یکسان به روی همه باز باشد و از طرفی لازم است بیشترین منافع برای کم بهره مندترین گروهها -که از لحاظ شایستگی فرقی با بقیه ندارند -در نظر گرفته شود.
در مورد زنان، اقلیتهای قومی و مذهبی تا جایی که فرصتهای برابر در دسترس بوده است این موقعیتها به طور نسبتا متناسب تسهیم شده است، اما به نظر میرسد از جایی -مدیریتهای عالی و مناصب دولتی -ناگهان گسستی در عرصه و ارائه یکسان موقعیتها دیده میشود و یکی از راه حل هایی که شاید بتواند این گسست را حل کند همانا کارکردِ برابری محور تبعیض مثبت است.
"تبعیض مثبت" ویژگیهایی مشخص برای شناخت دارد:
الف:در جایی مطرح میشود که گروه هایی در جامعه وجود دارند که در مورد فرصتهای پیش رو شرایط مساوی ندارند. (جنس، زبان، نژاد، رنگ پوست.)
ب:هدف غائی آن از بین بردن نابرابری موجود است.
ج:الزاما دائمی نیست و میتواند به صورت موقتی و تا زمان ایجاد شرایط عادلانه لازم الاجرا باشد.
بهترین راه برای تحقق این اصل وقتی فراهم میشود که به صورت مدون و قانونمند و به صورت تسهیل شرایط برای گروههای واجد توسط قانونگذار تعریف شود تا نهایتا به رفع نابرابریهای موجود منتهی گردد.
شاید از اولین تعابیر عملی مفهوم "تبعیض مثبت "قانون واگنر در اوایل قرن بیستم باشد که برای مقابله با عملکرد تبعیض آمیز کارفرمایان در مورد استخدام نیروهایشان وضع شد:
"کارفرمایانی که عضو اتحادیه کار هستند حق ندارند برای استخدام خصوصی هیچگونه تبعیضی قائل شوند. "
توجه به وجه عادلانه همین قانون کوتاه میتواند به روشن شدن مفهوم "تبعیض مثبت" کمک نماید.
اینکه بدانیم تبعیض مثبت در جایی وارد مناسبات میشود که شرایطی تبعیض آمیز و رانتی -فرای شایسته سالاری -وجود داشته، نیاز به اصلاح این سازوکار برای رسیدن به اهداف عدالت اجتماعی ضروری به نظر میرسد و با این توصیف تبعیض مثبت کارکردی در مقابل روشهای رانتی و تبعیض گرانه بوده، در جهت تحقق عدالت و شایسته سالاری حداکثری است.
لازم به تاکید است هر رسیدن به موقعیتی حتی در همین گروههای فوق الذکر که بدون شایسته سالاری و با کمک عواملی مثل ژن خوب، رانت، مدیرزادگی و امثالهم باشد زیر علامت سوال بزرگ و غیرقابل قبول است و از قضا تبعیضهای واقعی در همین جاها وجود دارد.
طبیب کودکان و فعال اجتماعی.