فرارو- افشین داورپناه؛ خُب اگر در بین جمعیت میلیونی زنان ایرانی یک یا چند زن شایسته برای تصدی یکی از وزارتخانههای مملکت پیدا نمیشود چرا دشوارترین و مهمترین امور مملکت که امور مربوط به «حقوق شهرندی» است را بر عهده یک زن میگذارید؟ احتمالا یا حقوق شهروندی را یک چیز علیالسویه، دکوری و نمایشی حساب میکنید یا این مسئولیت را (دستیار رئیس جمهور در امور حقوق شهروندی)!
اگر در بین جمعیت میلیونی زنان ایرانی یک یا چند زن شایسته برای تصدی یکی از وزارتخانههای مملکت پیدا نمیشود، چرا معاونت حقوقی ریاست جمهوری (دولت) را بر عهده یک زن گذاشتید و میگذارید؟ این مسئولیت هم یک چیز نمایشی است! راستی کسی از عملکرد معاونت حقوقی رئیس جمهوری در دوره قبل خبر دارد؟ این عملکرد در قد و قواره یک پُست معاونت ریاست جمهوری هست؟
معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری هم پُستی است شبیه همین چند پُست! تجربه خانم مولاوردی و تلاشهای جدی و بی وقفه ایشان هم نشان داد که در جایگاه و توان فعلی این معاونت، حتی اگر شما مدیر توانمند و مصممی باشید،کاری برای زنان و خانواده نمیتوان انجام داد؛ حالا این پُست به خانم دکتر ابتکار سپرده شدهاست (که به نظر من در هیچ دوره و پُست مدیریتی، سابقه درخشانی ندارد) ـ احتمالا الان اعتراض میکنید که: لااقل در سه چهار سال اخیر اقدامات خوبی در زمینه محیط زیست انجام شدهاست و من پاسخ میدهم: آن چند موردی هم که کاری انجام شدهاست ربطی به مدیریت خانم ابتکار ندارد؛ موضوعاتی مثل ریزگردها و خشک شدن تالابها، نابودی جنگلها و مراتع، و دریاچه ارومیه و نظایر آن، در یک وضعیت بحرانی قرارگرفته، و در سطح یک مسئله یا بحران ملی و اضظطراری مطرح شدهاست؛ در این موارد، مطالبات ملی، نهادهای مدنی و مجموعهنظام و دولت تصمیم گرفتهاند تا با چنین بحرانهایی به طور جدیتری مواجه شوند وگرنه سازمان محیط زیست کم و بیش همان است که بوده و همچنان متاسفانه فاقد توان مالی، اجرایی و حقوقی لازم است، و خانم ابتکار هم هماناند که بودهاند.
ظاهرا همه ما هم بدون این که به روی یکدیگر بیاوریم میدانیم که این مناصب خیلی در دم و دستگاه دولت، جدی نیست! در طول این سالها، هیچ وقت جدی نبودهاست! ظاهرا هدف اصلی و اساسی صرفا پاسخگویی به بخشی از افکار عمومی است که خواستار حضور جدیتر زنان در دولتاند؛ بخشی هم احتمالا بابت پُز دادن در سطح منطقه و به خارجیهاست (که مثلا جایگاه زنان در کشور و دولت ما چنین است)؛ قضیه انتصاب سخنگوی زن برای وزارت امور خارجه را که به یاد دارید؟ خانم مرضیه افخم که با آن سر و صدا به عنوان سخنگوی وزارت امور خارجه منصوب شد، چه شد؟ چند وقت در آن پُست ماند؟ چرا نماند؟ در زمان انتصاب ایشان هم به تفصیل درباره توانمندیهای ایشان (زبان دانی و سوابق) تبلیغ شد ـ مشابه همان تبلیغاتی که اکنون درباره سواد و مدارج تحصیلی خانم لعیا جنیدی و به تسلط ایشان به سه زبان انگلیسی،فرانسه و عربی میشود!
ما با خودمان و با زنانمان تعارف دارگرفته شویم! در انتخاب زنان برای حضور در مسئولیتهای دولتی نیز از یک دایره بسته پا را فراتر نمینهیم؛ فقط تعداد معدود و مشخصی از زنان در قدرت (دولت) حضور مییابند و به بازی گرفته میشوند و ظاهرا قرار نیست رویههایی در پیش گرفته شود تا مدیران جوان زن پرورش داده شوند ـ به دستگاه عریض و طویل ورزش و جوانان نگاه کنید! لااقل در بخشهای مربوط به جامعه زنان، چند مدیر زن حضور دارند؟
کاش رو راست باشیم و مثلا بگوییم در شرایط فعلی، زنانی که برای پستهای مدیریتی دولت آموزشهای لازم را دیده باشند، تجربه و توان کافی داشته باشند، نداریم و بعد پیگیر این باشیم که چرا در رویهها و روندهای کنونی، چنین مدیرانی تربیت نمیشوند! کاش رو راست باشیم، به این انتصابهای نمایشی پایان دهیم و اگر مدیریتی را به زنان میسپاریم، توان و اختیارات لازم را هم در اختیار آنها قرار بدهیم. (در اینجا من از اظهار نظر درباره انتصاب و عملکرددکتر اشرف بروجردی که به عنوان رئیس کتابخانه ملی منصوب شدند و خانم دکتر زهرا احمدیپور که چندی است به ریاست سازمان میراث و فرهنگی منصوب شدهاند، سر باز میزنم).
توضیح 1: و البته همه این اظهار نظر، بدون در نظر گرفتن مخالفتهای احتمالی است که گروهی از سیاسیون و مخالفان دولت بر اساس اغراض سیاسی و توجیهات «مذهبینما»، در مخالفت با ورود زنان به چنین عرصههایی دارند!
.
توضیح 2: روز چهارشنبه، حسن روحانی، رئیس جمهور کشورمان طی حکمی سه زن را به عنوان معاونین خود در حوزه های معاونت حقوقی، دستیار رئیس جمهور در امور حقوق شهروندی و معاونت رئیس جمهور در امور زنان و خانواده منصوب کرد.