مصطفی دلشاد تهرانی، عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث، در جلسه تفسیر قرآن خود گفت: وقتی به سراغ قرآن کریم میرویم، چه رویکردی به قرآن باید داشته باشید تا از آن بهدرستی بهره بگیریم؟ در رویکرد به قرآن ما باید دو نکته را به یاد داشته باشیم. یکی اینکه هر چه از قرآن میخوانیم به دنبال آن باشیم که از آن طلب هدایت و تربیت داشته باشیم. بحث فرعی که به قرآن عارض میشود، ما را از این هدف دور میکند. تکتک آیات قرآن به دنبال هدایت است. در برخی از تفاسیر هم این نکته مغفول مانده است.
دلشادتهرانی افزود: نکته دیگر این است که ما تلاش کنیم متن قرآن را درست بفهمیم و به مراد گوینده نزدیک شویم، در غیر این صورت به مقصد قرآن راه نخواهیم برد. خدا قرآن را نازل کرده است تا انسان را هدایت و تربیت کند.
وی تصریح کرد: برای فهم درست قرآن ما سه چیز را باید بیاموزیم و تمرین کنیم. البته معنای سخن من این نیست که آنچه بنده عرض میکنم حق مسلم است. اینها فهم من است و امکان خطا در آن وجود دارد، اما ما باید سعی کنیم خطاهایمان را کاهش دهیم. سه آموزه در قرائت که برای رسیدن به هدف تربیتی مورد توجه قرار بگیرد عبارت است از مفردات، مرکبات و قرائن.
عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث تصریح ادامه داد: اولین گام ما در فهم مفردات این است که واژهها را در معنای اصلی آن بفهمیم. بسیاری از برداشتها و اقدامات نادرست که ضدقرآن است و بد فهمیدن واژهها و نفهمیدن واژه در معنای گوهری و اصلی باز میگردد. هر واژه معنایی گوهری دارد که حفظ میشود و ممکن است واژه معانی استعمالی بیابد. معنای گوهری باید از زبان عرب صدر اسلام دریافته شود و نه زبان امروزی عرب، زیرا واژهها در طول زمان دچار تحول میشود.
دلشادتهرانی با بیان اینکه امروز به معانی استعمالی خواهیم پرداخت، گفت: وقتی قرآن را میخوانیم و میفهمیم باید به این نکته عنایت داشته باشیم که اگر واژهای را در جایی خواندیم، متوجه شدیم و معنا درست بود، لزوما اگر در جاهای دیگر اگر همان واژه آمده باشد به همان معنا نخواهد بود و میتواند معنای دیگری بدهد و اگر قرار باشد که ما واژهای را که فهمیدم و معنای آن را دریافتیم، همه جا همان معنا را بگیریم ممکن بد بفهمیم و به مراد گوینده نزدیک نشویم. من تعدادی مثال میزنم.
وی افزود: برای مثال واژه خیر که معنای گوهری و اصلیاش به عطف میل است و یعنی انسان به چیزی میل میکند و یا عطف دارد. بر اساس این معنای گوهری، معانی استعمالی بسیاری پیدا کرده است و در قرآن هم بهزیبایی این معنای آمده است. یکی از معنای استعمالی و رایج واژه خیر همان چیزی است که ما بیشتر به کار میبریم و به «بهتر» ترجمه میکنیم و به نظرم واژه «بهگزیده» وجود دارد، زیرا در این واژه اختیار و اراده نیز وجود است.
عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث ادامه داد: برای مثال در آیه ۷۳ سوره طاها خدا فرموده است که «... وَاللَّهُ خَيْرٌ وَ أَبْقَى: و خدا بهتر و پايدارتر است» اینجا مراد از خیر یعنی چیزی که بهتر است و شما به سوی او میل کنید و او گزیده اصلی شما است. خداوند بهتر و باقیتر است و همه چیز فانی است، بنابراین او «بهگزیده» شماست و این ترجمه برای لفظ خیر بهتر است.
دلشاد تصریح کرد: مثال دیگر آیه ۱۱۸ سوره مؤمنون است که خیر در همین معنا آمده است: «وَ قُل رَّبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنتَ خَيرُ الرَّاحِمِينَ»؛ یعنی بگو که پروردگارا ببخشا و رحمت آر که تو «بهگزیده»ترین رحمتآورانی. تو کسی هستی که باید به سراغ تو برای طلب رحمت و بخشش آمد.
وی با اشاره به آیه «كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ: بر شما مقرر شده است كه چون يكى از شما را مرگ فرا رسد اگر مالى بر جاى گذارد براى پدر و مادر و خويشاوندان [خود] به طور پسنديده وصيت كند [اين كار] حقى است بر پرهيزگاران» (بقره، ۱۸۰) گفت: خیر اینجا به معنای مال و دارایی آمده است، ممکن است بپرسیم چه نسبتی میان خیر و مال وجود دارد؟ آن معنای گوهری اینجا هم هست، چرا به مال و دارایی خیر گفته شده است؟ برای اینکه انسان به مال و دارایی میل و رغبت داشته و رو میکند و گزیدهای است برای انسان که مشکلات انسانی را حل میکند، لذا قرآن به آن خیر میگوید.
دلشاد تصریح کرد: در آیه ۲۷۲ سوره بقره نیز خیر به معنای مال و دارایی است، اما چرا اینجا به جای مال خیر آمده است، ممکن است گفته شود به خاطر ظرافت معنایی، میخواهد بگوید چیزی که به آن رغبت دارید و گزیده شماست و آمدن کلمه مال این معنا را نداشت. تمایل داشتن در مال نیست، اما در خیر مالی مطرح است که به آن علاقه دارید.
وی در پایان گفت: در ادامه این سوره آمده است که «وَ مَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ؛ و هر مالى كه انفاق كنيد، به سود خود شماست، و(لى) جز براى طلب خشنودى خدا انفاق مكنيد، و هر مالى را كه انفاق كنيد (پاداش آن) به طور كامل به شما داده خواهد شد» (بقره، ۲۷۲) ممکن است گفته شود منظور پاداشش است و ممکن است عین چیزی باشد که انفاق شده است. پیامبر اکرم(ص) روزی گوسفندی را جز یکی از دستهایش انفاق کرد. عایشه به ایشان گفت ای رسول خدا(ص) همه گوسفند را دادید و یک دستش ماند که پیامبر گفت همه گوسفند ماند و تنها یک دستش میرود. این نوعی نگاه و فهم است و از این رو خدا ابتدا میخواهد نگاه ما را درست کند که رفتار در پی آن درست خواهد شد.