شاه دژ ١٧٠٠ ساله است، در دل مجموعه کوهستانی صفه، کوهی از خانواده زاگرس در جنوب اصفهان. صفه امید صبح جمعههای مردم اصفهان است، پر از یادگاریهایی که آنها را یاد گذشتههای نزدیک و دور میاندازد. از چشمه خاچیک، یادگار پیش از انقلاب گرفته تا شاهدژ که میگویند شیوه معماری آن به قلعههای دوران ساسانی شبیه است.
به گزارش شهروند، صفه مجموعهای از این خاطرات است و مجموعهای از همه تخلفات محیطزیستی، میراث فرهنگی و شهری که ممکن است در نقطهای از شهر تاریخی اصفهان اتفاق بیفتد. میراثی که از شهردار پیشین اصفهان به جا مانده است. خواستند صفه مرکزی تفریحی شود، تلهکابین داشته باشد و رستوران و گردشگران را به خود جذب کند و درآمدهای گردشگری اصفهان افزایش پیدا کند، اما پایههای تلهکابین، دل صفه را به درد آورد. ستونهایی که ثبت ملی شده بودند تخریب شد و پایههای تلهکابین جای آن را گرفت. این تخلف را مجری پروژه انجام داد. غیر از آنها، اداره نوسازی و بهسازی شهر اصفهان نیز گوشه دیگر کار زخمی کردن صفه را گرفت.
کند و کاو خودسرانه
ماجرای صفه از جایی نگرانکنندهتر شد که اداره نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان با سازمان میراث فرهنگی استان اصفهان به توافقی غیررسمی رسید. در این توافق که از اظهار نظرها مشخص است، قرار شد کار کاوش و حفاری را میراث فرهنگی و هیأت باستانشناسی انجام دهد و کار مرمت را سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری.
کاوش و حفاری نیاز به مجوز از پژوهشکده باستانشناسی دارد و پس از کاوش است که باید بخش مرمت کار شروع شود. زمانی که هنوز تیم گروه پژوهشگر مشغول کاوش در اطراف ارگ اصلی بودند، سازمان نوسازی و بهسازی به جای اینکه در ادامه برنامه کاوش و فقط قسمتهای کاوششده را مرمت کند، مشغول ماموریت خود در قسمتی دیگر بود، در ایستگاه چهارم که تازه ساختهاند، بهطور خودسرانه کندوکاو کرده و بعد اقدام به نوسازی کرد. مجوز این سازمان مرمت بود، نه نوسازی.
مجوز مرمت از سوی پژوهشکده باستانشناسی به تیم باستانشناسی داده شده است اما طبق همان توافقی که میراث فرهنگی اصفهان با سازمان نوسازی و بهسازی انجام داده، این بخش به عهده این سازمان گذاشته شد. توجیه این اتفاق حضور یک ناظر باستانشناسی است که کارمند نوسازی و بهسازی شهرداری است. به گفته یکی از فعالان مدنی و معترضان به پروژه صفه، این تیم دارد زمینه را برای نوسازیهای خودسرانه دیگر مهیا میکند، بدون آنکه فرصتی به نقشهبرداری و کاوش بدهد.
پیش از همه این اتفاقها و زمانی که تنها بحث پایههای تلهکابین صفه در رسانهها مطرح شد، یکی از مسئولان میراث فرهنگی برنامهای ترتیب داد تا شبهه آسیب به شاهدژ را از بین ببرد.سال ٩٣، دو سه روز بعد از آنکه خبر تخریب دیوار شاهدژ به دلیل احداث پایههای تله کابین منتشر شد، ناصر طاهری، معاون میراث فرهنگی استان، اعضای شورای شهر را به صفه برد و گفت هیچ عملی که شاهدژ را به خطر بیندازد اتفاق نیفتاده و فقط چند اشتباه کوچک رخ داده. او در انتها از اقدامات شهرداری تشکر کرد: «با پاكسازي محل و آواربرداري شاكله اصلي قلعه بدست آمد و با فعاليتهاي باستانشناسي ديوارهها و ساختمانهاي معماري كاوش گرديد و حصار اصلي، برجهاي ديدهباني و سربازخانه بازسازي شد.»
او در آن دیدار از وسعت ٥٠ هکتاری قلعه شاهدژ گفت و پتانسیلهایی که مناسب تبدیل شدن به موزه است. طراحی و احداث تلهکابین را تشویق کرد و گفت: «تلهكابين اين مجموعه با طراحي خاص و مطالعه كارشناسي راهاندازي شده بهطوري كه به پهنه صفه هيچ آسيبي نميرساند. امنيت گردشگران براي دسترسي به قلعه تاريخي شاهدژ تامين شده همچنين اين مسير به گونهاي مناسبسازي شده كه خدشهاي به منظر آن وارد نشود و با پهنه مغايرتي نداشته باشد.» او همان روز اعلام کرد که هر طرحي كه در قلعه تاريخي شاهدژ اجرا شده با هماهنگي سازمان ميراث فرهنگي صورت گرفته و تحت نظارت اين سازمان انجام شده است.
آذرماه امسال، مردم به رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نامه نوشتند. نامهای با ١٢٠٠ امضا. هیچ جوابی برای گلایه این ١٢٠٠ نفر نیامد.
چکیده تاریخ اصفهان در خطر تخریب
نامهای که با پیوست سی و یک صفحهای به دست رئیس سازمان میراث فرهنگی رسید، با ذکر مصیبتی که در سالهای گذشته بر این شهر رفته آغاز شد. ماجرای برج جهاننما، چهارباغ، میدان عتیق و درنهایت شاهدژ.
سال ٨٩، رسانهها از نشست زمین در نزدیکی سی و سه پل بر اثر حفر تونل مترو خبر دادند. پیش از آن مدیران شهری اصفهان برای جلوگیری از نشست زمین در خیابان چهارباغ بالا و ورودی بلوار آیینه خانه، از ورقههای فولادی استفاده کردند. همان زمان علاقهمندان میراث فرهنگی نگرانی خود را از آسیب دیدن آثار تاریخی این شهر اعلام کردند.
برج جهاننما را شهرداری اصفهان در اطراف میدان امامحسین(ع) ساخت. برجی با کاربری تجاری و فرهنگی که آمدنش با تخریب کاروانسرای تاریخی «تحدید» همراه بود. این کاروانسرا بخشی از مجموعه چهارباغ اصفهان بود که در سال۱۳۱۰ به شماره ۱۰۹ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده بود.
درباره احداث این برج، بازرسان یونسکو وارد عمل شدند و پس از بازرسی از محل اعلام کردند خط آسمانی و منظر تاریخی و فرهنگی میدان نقش جهان مخدوش شده و دولت ایران موظف است نسبت به تعدیل برج جهاننما اقدام کند. رئیسجمهوری وقت آن زمان گفت بازرسان یونسکو فقط در صورت تعدیل برج راضی میشوند. درنهایت درسال ١٣٨٤ قرار شد دو طبقه از این برج تخریب شود. همشهری ٢٠ اسفندسال ٩١ نوشت تنها ١٠ روز از مهلت یونسکو برای تخریب این دو طبقه باقی است تا نقش جهان در فهرست آثار در خطر یونسکو قرار نگیرد.
شهریور ماهسال ٩٢، رئیس مجلس وقت به همراه اعضای کمیسیون شهری مجلس در افتتاح طرح احیای میدان امام علی(ع) در اصفهان حاضر شدند. طرحی که به گفته یکی از فعالان میراث فرهنگی استان در خوشبینانهترین حالت کاریکاتوری از میدان نقشجهان است. علی لاریجانی در مراسم بهرهبرداری از فاز دوم این طرح گفت: «در گذشته، این منطقه یکی از مناطق تأسفآور برای شهری بود که باید نگین تمدن ایرانی و اسلامی باشد؛ این منطقه که به میدان کهنه معروف بود، نسبتی با سایر آثار تاریخی اصفهان نداشت و خروج آن از این شرایط تاسفآور، کاری بسیار سخت، ارزشمند و بزرگ بود.»
در گزارشی که در مهر منتشر شده آمده است: میدان کهنهای که رئیس مجلس از آن نام میبرد، در میان فرهنگدوستان و کارشناسان میراث فرهنگی بهعنوان میدان عتیق و در میان مردم محلی، کهنه یا کهن شهرت دارد منتها در فهرست میراث ملی، پرونده میراث جهانی میدان نقش جهان و مسجد جامع اصفهان نیز از این میدان با نام میدان عتیق یاد شده است، اما از آنجا که مشکلات حقوقی ما بین سازمان میراث فرهنگی و مدیریت شهری وجود داشت، میدان عتیق در اواسط پروژه به میدان امام علی(ع) تغییر نام داد.
شاهین سپنتا، از فعالان میراث فرهنگی اصفهان گفت: این پروژه نشانی از فرهنگ و تاریخ ندارد و سیدمهدی حجت، معاون میراث فرهنگی سازمان هم دخالت در بافت قدیم اصفهان و در کنار یکی از مهمترین بناهای تاریخی جهان ـ مسجدجامع اصفهان که دایرهالمعارف معماری اسلامی است ـ با چنین وسعتی را عامل نگرانی دانست.
آن زمان بخش جنوبي حريم مسجد جامع عتيق تبديل به ميدان، پارکينگ و زيرگذر شده و تغيير کاربري تجاري يافته بود. عليرضا جعفري زند، باستان شناس، از اين طرح بهعنوان بلاي جان بافت تاريخي اطراف مسجدجامع ياد کرده و گفته است که ميدان عتيق (امام علي) بدونشک تجاري طراحي شده و ساخته ميشود. آسیبهای دیگری مانند بالا رفتن قيمت زمينهاي آن منطقه که بافت دستنخورده و تاريخي را در معرض تخريب و نوسازيهاي تازهتر قرار ميدهد هم نگرانی دیگری بود.
تا نوبت به صفه رسید. مردم نامه نوشتند: «شوربختانه امروز برای اصفهان باید دوچندان تاسف خوریم، چراکه علاوه بر ادامه همان کژاندیشیها در قبال چهارباغ و میدان عتیق و نقش جهان و شاهدژ، با ادارهای مواجهیم که عنوان حراست از میراث فرهنگی را بر دوش میکشد ولی پایمال شدن این میراث را نهتنها به نظاره مینشیند که گاهی تمجید میکند.» آنها در این نامه سه مسأله را به اطلاع میراث فرهنگی رساندند؛ اول-استناد به تجربه جهاننما و اظهارنظر رئیس اسبق سازمان میراث فرهنگی درسال ١٣٨٤، که نشان میدهد علیرغم رویکرد مثبت شخص شهرداری فعلی در برخورد با مسائل فرهنگی، هنوز همان رفتار شبیه موضوع جهاننما و مترو از مدیران قبلی در قبال شاهدژ نیز دیده میشود. دوم- درخواست ورود جدی و حقوقی زهرا احمدیپور به موضوع شاهدژ (یکی از بزرگترین قلعههای باستانی گمنام کشور) و سوم-گلایه از اداره میراث فرهنگی اصفهان بهویژه رویکرد معاون این اداره.
آنها گفتهاند شاهدژ یک بافت ارتباطی-امنیتی پراکنده بر کوههای اطراف اصفهان بوده ولی علیرغم ثبت ملی هنوز تعیین حریم و حراست از عرصه باستانی آن توسط مراجع ذیصلاح صورت نگرفته و این کملطفی زمینه اقدامات عمرانی بدون رعایت حرمت و سلامت آن شده است. در پی تخریب بخشی از دیوار قلعه با نصب پایههای تلهکابین علاوه بر اظهارنظر عجیب مدیرکل میراث فرهنگی استان و معاون ایشان که موضوع را به جای تخریب، جا به جایی تعدادی سنگ عنوان کردند و مدعی تعامل مثبت با شهرداری اصفهان شدند و علیرغم دستور قضائی توقف پروژه تلهکابین، عملکرد دستاندرکاران نشان از ادامه ساختوساز و تبدیل آن به دکان کاسبی با بهانه فرهنگی دارد. همچنین به حفاری و نوسازی شتابزده اشاره کردهاند که بدون مجوز پژوهشکده باستانشناسی کشور صورت گرفته و تمجید مدیریت میراث فرهنگی اصفهان را به همراه داشته. آنها از سازمان میراث فرهنگی درخواست ورود قاطع و پیگیری داشتند تا این اقدامات آسیبرسان متوقف شوند.
احمدیپور، رئیس سازمان میراث فرهنگی فقط این نامه را به دیگران رونوشت کرد و حتی پاسخ کوتاهی که این گلایه را رد کند، نداد.
کسی که واکنش نشان داد، حميده چوبك، رئيس پژوهشكده باستانشناسي بود که بعد از بررسی گزارش بازرس اعزامی، مطلبی در روزنامه همشهری منتشر کرد و رفع دخل و تصرفها و برچیده شدن پایهها و دکلها را درخواست کرد. این اظهارنظر خود مطالبه دیگری شد و مردم اوایل اسفندماه امسال، در نامهای خطاب به استاندار خواستار پیگیری و صدور دستور برای پاکسازی عرصه صفه از ساختوساز و برچیده شدن تمامی پایههای دیوارها و سازههای فاز دوم تلهکابین شدند. همچنین درخواست کردند تیمی برای بررسی حقوقی تخلفات انجام شده در دو دهه اخیر اعزام شود.
در طرح تفصیلی «نقش جهان پارس» مصوبسال ٧٢ کاربری پارک کوهستانی صفه فقط جنگلکاری و فضای سبز است: ضمن حفظ عناصر و سیمای کلی کوهستان استفادههای ذیل مجاز میباشد: استفاده به منظور فضای سبز و جنگلکاری هماهنگ با محیط کوهستانی صفه، امکانات و فضای لازم جهت پیکنیک، سایر استفادهها جهت گذراندن اوقات فراغت در فضای آزاد و در ذیل ضوابط ساختمانی آمده است: هرگونه ساختوساز در این محوطه ممنوع میباشد.
در صفحه ٢٥ ضوابط اراضی همجوار مربوط به بازنگری طرح تفصیلی مصوبسال ٩٠، استفاده مجاز پارک کوهستانی صفه، جنگلکاری، فضای سبز طبیعی و عمومی با حفظ اشجار و درختان موجود و حفظ محیط طبیعی است و در ستون استفاده مشروط آمده: ایجاد ساختمان در این محوطهها تنها جهت تجهیزات و تأسیسات نگهداری اراضی مذکور صرفا در حد اتاق چاه و نگهبانی بلامانع است.
فعالان میراث فرهنگی استان صفه را کلکسیونی از تخلف و خودزنی میدانند و امیدوارند شهردار فعلی، راه شهردار قبلی اصفهان را نرود. شهرداری که ماجرای مترو، برج جهاننما و میدان عتیق را در کارنامهاش داشته. آنها نگرانند طبیعت و تاریخ این کوه برای همیشه از بین برود، جایی که به گفته علی شجاعی اصفهانی، باستانشناس چکیده تاریخ اصفهان در آن قابل مشاهده است و اهمیتی همتراز با زایندهرود دارد. ولی امروز حتی نقشه سادهای درباره پراکندگیهای صفه و شاهدژ در دست نیست.
نوسازی، هویت تاریخی صفه را گرفت
کاوشهای باستانشناسی در صفه، کاوشهای کوتاهمدتی بود که انجام و پس از آن هم رها شد. کاری که باید ادامه پیدا میکرد و با شدت و قدرت بیشتری مورد توجه قرار میگرفت چرا که تپه صفه، مکانی است بسیار بزرگ و گسترده و دارای قدمتی که به راحتی میتوان آن را به دوران هخامنشیان نسبت داد و از اینرو، دارای ارزش و اعتبار بسیار زیادی است.
ارزشی که قدر آن شناخته نشده و بدون انجام سالها کار تخصصی، هیأت متخصص نوسازی در آن پا گرفته است. این نوسازی نه تنها نتوانسته ارزش و اعتبار این مکان تاریخی را حفظ کند، بلکه باعث شده هویت تاریخی این مکان هم از دست برود. گویا این مکان بهتازگی ساخته شده و هیچ پایه و اساس تاریخیای به همراه ندارد.
در حقیقت باید گفت نوسازی برای مناطقی که ارزش و اعتبار تاریخی دارند، روش مناسبی نیست. میتوان روش نوسازی را برای مناطقی به کار برد که زیر ١٠٠ سال از عمرشان میگذرد. هرچند برای آن مناطق هم از نظر علمی، نوسازی روش درستی نیست. با وجود این، صفه که قرنها تاریخ را در خود داشته، با گچ و سیمان نوسازی شده و این بدترین نوع بازسازی یک منطقه است. این اثر منحصربهفرد است و متعلق به دورانهای گوناکون تاریخی که از هر بخش تاریخ، گوشهای در خود به یادگار دارد. از زمان هخامنشیان این منطقه آثاری را در خود دارد تا پارتها، ساسانیان و پس از آن اسلام و دورههای بعد از حضور اسلام در کشور.
در حال حاضر تنها کاری که میتوان برای این منطقه انجام داد، این است که نوسازی را متوقف کرد و اجازه داد تا ٥٠ ، ٦٠ درصد آثار باقیمانده از زیر خاک کاوش شود. بخش بزرگی از این منطقه ویران شده اما همچنان منطقه بزرگی از آن وجود دارد که نیازمند توجه مسئولان است تا به سرنوشتی بدتر از این دچار نشود. اصفهان به دلیل اینکه یک شهر پایدار بوده، تپههایی مانند تپه اشرف و تپه جی را دارد که رو به نابودی است اما باید بر ارتفاعات تمرکز کنیم.
ارتفاعاتی که در آن آثار بسیار خوبی داریم که میتوان هویت اصفهان را در آنها جستوجو کرد. هویتی که نباید بگذاریم دستخوش تغییرات نادرست و نوسازیهای عجیب و غریب و کوتاهمدت شود؛ کاری که در صفه انجام گرفته و تا بیش از این دیر نشده باید جلوی آن را گرفت و کاوشهای باستانشناسی مناطق دستنخورده را آغاز کرد.