فرارو- سال 95 هم تمام شد. به قولِ خیلیها بر چشمهمزدنی. در اینسال خیلیها رفتند؛ از اکبر هاشمیرفسنجانی گرفته تا دنیا فنیزاده عروسکگردان کلاهقرمزی. خیلیهای دیگر هم به خاطره جمعی مردم اضافه شدند؛ مثل کیمیا علیزاده یا آتشنشانهای قهرمان. شاید میان اینهمه رفتن و آمدنها یک اسم از همه بیشتر تکرار شده باشد و اگر 95 را از نظر بگذرانیم آن یک اسم بیشاز همه در ذهنمان نقش ببندد. آن یک نفر کیست؟
به گزارش فرارو، حتما دیدگاهها و انتخابهای متفاوتی برای برگزیدن یک اسم برای سالِ 95 وجود دارد. از میان جمعِ کارشناسان و متخصصان حوزههای مختلف، اهالیِ علوم اجتماعی چه نظری دارند؟ انتخابِ آنها چه کسی است؟
با چندنفر از جامعهشناسان و انسانشناسان و پژوهشگران حوزه علوماجتماعی گفتگو کردیم تا ببینیم آنها چه کسی را به عنوان شخصیت سال برمیگزینند.
پویا علاءالدینی –استاد دانشگاه تهران و جامعهشناس برنامهریزی شهری- در پاسخ به این سئوال میگوید نمیتوان فردی را در ایران به عنوان مهم ترین و تاثیرگذارترین فرد انتخاب کرد. او معتقد است اگر قرار باشد به عنوان یک جامعهشناس یک فرد را انتخاب کند آن باید در حیطه کاری او یعنی علوم اجتماعی باشد اما نیست.
دکتر علاءالدینی گفت: در علوم اجتماعی ایران از نظر من بیشتر میتوان به دو دسته از افراد برخورد؛ یک دسته افراد صاحبِ رانت و برخوردار از پروژههای دولتی هستند. سیطره این افراد بر دانشگاهها خلائی در زمینه تحقیق اجتماعی حائز مساله واقعی به وجود آورده که در حاشیه و بیرون دانشگاه از سوی گروه دیگری به آن پرداخته میشود. گروه دوم اکثرا مشتمل بر شبه روشنفکران جوانی است که یا متاثر از ترجمه هستند یا خود چیزهایی را به زور ترجمه میکنند و با بستر و معنای اینگونه متنها کمتر آشنا هستند.
وی ادامه داد: اعتماد به نفس کاذب این افراد هم در خیلی مواقع کم نیست و به تدریج به این گمان میرسند که خودشان نظریهپرداز شدهاند (یعنی حفظ کردن نظریه را با نظریهپردازی اشتباه گرفتهاند). در مقابل فضا برای رشد محققان و متفکران واقعی در حوزه علوم اجتماعی نامناسب است و برای همین به دشواری میتوان به چهرهای در این حوزه اشاره کرد. البته در حوزههای دیگر نیز به احتمال بسیار قوی اوضاع از این هم بدتر است.
محمدامین قانعیراد –جامعهشناس و رییس سابق انجمن جامعه شناسی ایران- اما معتقد است که اگر قرار باشد فردی را برای سال 95 انتخاب کرد آن کسی نیست جز اکبر هاشمی رفسنجانی.
این جامعهشناس گفت: "از نظر من شخصیت مهم و تاثیرگذار امسال آیتالله هاشمی رفسنجانی بود. این شخصیت پیش از مرگ تاثیر سیاسی زیادی داشت و پس از مرگ نیز همین تاثیر را حفظ کرد و با فوتاش بار دیگر نامش مطرح شد. تشییع ملی و گسترده او نشان دهنده تاثیر و خدمات اوست. بازنگری او در ارتباط با مردم و نقشی که در تحولات سیاسی مختلف داشت از دلایل این اهمیت است".
مزدک دانشور –انسانشناس پزشکی و عضو گروه جامعه شناسی پزشکی انجمن جامعه شناسی ایران- اما در پاسخ به این سئوال نظر متفاوتی دارد.
این انسانشناس معتقد است وزیر بهداشت باید انتخاب شود. او ادامه داد: "اگر قرار باشد شخصیتی برای امسال انتخاب کنم، آن کسی نیست جز دکتر سیدحسن قاضیزاده هاشمی. وزیر بهداشت از نظر من در سال پیش و قبلتر از آن با رویکرد اشتباهی که به پزشکی و درمان داشت از نظر تاثیرِ منفی بر بحث سلامت و روان انتخاب من برای شخصیت سال است. وزیر بهداشت درمان را بدل به موضوعی سیاسی و آن را بحثِ روز کرد. شکاف و گسستها در این حوزه در دوران ایشان به واسطه رفتار و واکنشهایشان زیاد شد".
مهرداد عربستانی –انسانشناس و استاد دانشگاه تهران- اما معتقد است که اگر قرار باشد شخصیتی را به عنوان فعال حوزه اجتماعی انتخاب کند آن دکتر عباس کاظمی است.
مهرداد عربستانی درباره این انتخاب گفت: "به نظر من، دکتر عباس وریجکاظمی، عضو هیأتعلمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی شخصت مهم و تاثیرگذار سال است.
دلیل این انتخاب به خاطر تحلیل جامعه ایرانی از چشماندازی که عمدتاً مورد غفلت قرار گرفته، و به خاطر دیدن دلالتهای مهم در امور "جزئی". به ویژه با توجه به کتابی که اخیراً با عنوان "امر روزمره در جامعه پساانقلابی" منتشر کردهاند، است".
نیره توکلی –جامعهشناس زنان و عضو گروه زنان انجمن جامعه شناسی ایران- یک نفر را برای سال 95 بر نمیگزیند. او معتقد است افراد زیادی تاثیرگذار بودهاند. او به عنوان جامعهشناس از چند چهره زن مهم امسال نام برد:
"از نظر من نمیتوان و نباید یک نفر را بهعنوان شخصیت سال معرفی کرد. نامبردن از چند نفر میتواند انتخابِ بهتری باشد. اگر بخواهم چند شخصیت تاثیرگذار بهخصوص آنکه در حوزه زنان اثرگذار بودهاند نام ببرم، کیمیا علیزاده یکی از اولینهاست، او با مدالی که دریافت کرد پیام خوبی به زنان ایرانی داد."
وی در ادامه گفت: "همچنین زهرا نعمتی، عضو تیم تیراندازی با کمان بانوان معلوم ایران و همه ورزشکاران زن معلولی که با دریافتِ مدال بهترین پیام فرهنگی را به ما دادند. این افراد را انتخاب میکنم چون بدون امکانات موفق میشوند و میخواهم که به آنها امکانات بیشتر و شرایط بهتری تعلق بگیرد. خانم مریم روستایی خبرنگاری که گزارش تکاندهند گورخوابها را تهیه کرد، به عنوان دختِ جوانی که توانست چنین تاثیری بگذارد انتخاب دیگر من است."
وی گفت: "خانم نرگس آبیار بهخاطر اثرگذاری فیلمِ نفس، خانم نوشآفرین انصاری استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر، خانم میرهادی بهخاطر خدمتی که به ادبیات کودکان و جامعه ادبی کرد و خانم پروانه سلحشوری که از زنان پیشرو در مجلس شورای اسلامی است و طرحهای خوبی در حوزه زنان دارد، دیگر انتخابهای من هستند. به جز این افراد، تمام انسانهایی که در دیگر کشورها، فارغ از مذهبشان و بهدلیل افکار بشردوستانه، از ایران در برابر قانون ترامپ حمایت کردند و تمام زنانی که نقشی اساسی در جامعه داشتهاند از نظر من چهره سال هستند؛ چراکه اگر قرار باشد یکنفر را نام ببرم، تکبُعدی عمل کردهام".
حسین ایمانیجاجرمی –جامعهشناس شهری و استاد دانشگاه تهران- درباره انتخابش میگوید: "اگر بخواهم یکنام ببرم، دکتر عباس احمدی آخوندی از نظر من شخصیت مهم و تاثیرگذار سال است. دکتر آخوندی را انتخاب میکنم به این دلیل که بحث اندیشه "ایرانشهر" را طرح کرده است. از نظر من او وزیر صاحبِ اندیشه است. او در صنعت هواپیمایی تحریم را از بین برد. 2 بار استیضاح شد و توانست به سئوالها و انتقادها پاسخی درخورد دهد و یکی از مهمترین اقداماتش این بود که در حال اتمامِ پروژه مسکن مهر است".
پیمان متین –انسانشناس پزشکی و پزشک- نیز معتقد است که در حوزه علوم اجتماعی نمیتوان نامی برگزید. او توضیح داد: "هرچه فکر میکنم که در حوزه علوم انسانی و اجتماعی چهکسی در سالی که گذشت کارِ کارستانی کرد یا اثر مهمی گذاشت به هیچ نتیجهای نمیرسم. از نظر من ما در حوزه انسانی فقیر و تنبل هستیم. بهراستی تنها افتخار و تکان فرهنگی امسال ما جز اصغر فرهادی چهکسی بود"؟
آرمان شهرکی –پژوهشگر اجتماعی و نویسنده- در دیدگاهی متفاوت علاوه بر اصغر فرهادی از شخصیت غیرانسانی دیگری هم نام برد: "طبیعت". او درباره انتخابش گفت: "اگر قرار باشد یک شخص را انتخاب کنم اصغر فرهادی را انتخاب میکنم. او را انتخاب میکنم چون سینمای ما به همان وضعیتی دچار شده که بانکِ ما. بانکهای ما مدتهاست زیانده هستند. در سینمای ما نیز این مسئله مشهود است و سینما در تهران است که تا حدی توانسته این ضرر را جبران کند."
وی ادامه داد: "در این وانفسا، به نظر من اگر کسی بتواند پرچم سینمای ایران را بالا ببرد، لایق این هست که بهعنوان شخصیتِ سال انتخاب شود. انتقاد از سینمای هالیوودی مقدمه صحیحی است که البته نباید به جشنوارهای بودن برخی از فیلمها اطلاق شود و به نظر من درباره فیلم فروشنده نیز این صادق است."
شهرکی گفت: "سینمای فرهادی بارِ بر زمینماندهای که باید خیلیهای دیگر به دوش میکشیدند به دوش کشید. سینمای او یک سینمای فرهیخته است و بنابراین جایزه او یک جایزه معتبر است. اما به جز اصغر فرهادی میخواهم شخصیتِ "طبیعت" را به عنوان چهره سال ایران انتخاب کنم؛ طبیعت از آنجهت که در سال گذشته عنصری بسیار مهم بود. در سال 95 بسیاری از کارکردهای طبیعت دچار اختلال شدند؛ از بلایای زیستمحیطی گرفته تا محیط موثر بر طبیعیت چه دستساز و چه غیرِ دستساز."
وی گفت: "خشکسالیهای گسترده بخشی از طبیعت بود ولی حواشی اجتماعی مهمی نیز داشت؛ یکی از آنها فوبیاها و ترسهایی است که ایجاد کرده. 95 به نظر من سالِ خشم طبیعت بود و 96 این خشم به انتقام بدل خواهد شد. از این نظر من طبیعت را یک شخصیت مینامم که مهم و تاثیرگذار بود".
امیر هاشمی مقدم - ایران شناس و انسان شناس- سیدجواد طباطبایی را به عنوان چهره سال را معرفی
میکند و میگوید: "خب؛ اینکه سوال به این شیوه پرسیده شده و نیازمند پاسخ فوری هم باشد، کمی فرصت اندیشیدن را از آدم میگیرد. یعنی ممکن است من اگر فرصت اندیشیدن بیشتر داشته باشم، گزینههای دیگری را بیان کنم. بنابراین خواهشم این است که این نکته نیز در متن گفتگو منعکس شود. اما اگر قرار باشد فیالفور پاسخی بدهم، اشاره میکنم به آنچه که اتفاقاً امروز صبح داشتم به آن میاندیشیدم."
وی گفت: "دیروز در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، با همکاری انجمن جامعهشناسی ایران، نشستی برگزار شده بود با نام «هماندیشی ابنخلدون و علوم اجتماعی». اما آنچه برای من و برای پاسخ شما مهمتر است، عنوان فرعی این نشست بود: «نگاهی انتقادی به روایت سید جواد طباطبایی». اینکه انجمن جامعهشناسی ایران در کنار یکی از بزرگترین مراکز علوم انسانی کشور، نشستی با هفت سخنران برای نقد دیدگاههای یک نفر برگزار کنند، نشان از اهمیت و اثرگذاری وی دارد."
وی ادامه داد: "در کنار این نشست، در چند ماه اخیر نقدهای بسیاری را دیدهام که بر طباطبایی وارد میشود. حتی کسانی را میشناسم که در یادداشتها و یا گفتگوهای رسانهایشان، بهطور متمرکز در حال نقد وی هستند. فراگیر شدن یا تلاش برای فراگیر کردن اصطلاحاتی همچون «جریان طباطبایی» یا «حلقه طباطبایی» که اشاره به شاگردان و پیروان وی دارد نیز، دلیلی دیگر است از اثرگذاری وی."
هاشمی مقدم گفت: "این نقدهای همزمان که از جانب سه جریان چپگرا، قومگرا و رادیکال دینی علیه وی است، کشش ایجاد میکند که وی را بهتر و بیشتر بشناسم. از سوی دیگر، دفاعیات و تمجیدهایی که طرفدارانش و حتی بزرگانی چون رضا داوری اردکانی از او بیان میکنند، تاییدی است بر این اثرگذاری. البته شوربختانه من دارم درباره کسی بهعنوان یکی از چهرههای اثرگذار سال 1395 سخن میگویم که خودم شناخت چندانی از وی ندارم. سالها پیش بنا به ضرورت، تنها یکی از کتابهای ایشان را خوانده بودم. بر پایه همین اثرگذاریها است که مصمم شدهام این بار که به ایران آمدم، همه کتابهای وی را تهیه کرده و بخوانم. بهواسطه اینکه در دورهای تحصیلات دانشگاهی ایرانشناسی داشتهام، بنابراین آشنایی با آثار و نوشتههای کسی که همه سخنانش درباره ایران است و همین شیوه نگاهش باعث همه حملهها و دفاعیات شده، برایم ضروری به نظر میرسد."
وی گفت: اما وقتی یکی از منتقدان تازه، اما سرسخت که در همین چند ماه، دستکم من چندین نقد علیه طباطبایی از قلم و زبانش خوانده و شنیدهام (و البته در همه زمینههای دیگر هم مینویسد)، اعتراف میکند که کتابهای وی را نخوانده و تنها برپایه گفتههای وی این نقدها را بیان میکند، بنابراین به نظر میرسد من به طریق اولی این حق را دارم که وی را شخصیتی اثرگذار معرفی کنم؛ چه اینکه من درباره نیک یا بد بودن این اثرگذاری فعلا نه چیزی میدانم و نه بیان میکنم.
جبار رحمانی - انسان شناس دین و پژوهش گر در نگاهِ متفاوتی شخصیت سال را "حاشیه نشین" جامعه ایران معرفی کرد. او گفت: پرسش از شخصیت سال بر حسب اهمیت و اثر گذاری او، پرسش معناداری است که میتواند راهی برای شناخت جامعه ایرانی و وضعیت امروزی آن باشد.در این زمینه معمولا از شخصیتها برجسته هنری و سیاسی یاد میشود که در فضای فرهنگ عمومی و رسانه ای شهرتی دارند و به مقطع یا واقعه مهمی پیوند خورده اند. اما به نظر میرسد میتوان این پرسش را به گونه دیگری هم مطرح کرد: به جای آنکه به دنبال شخص خاصی باشیم،به دنبال تیپ شخصیتی ای باشیم که در این سال نقش مهمی در فرهنگ ما داشته اند.
وی گفت: به نظرم از این موضع میتوان از تیپ شخصیت خاصی صحبت کرد که قابل تقلیل به مقوله هایی مانند جنسیت و سن و قومیت نیست، بلکه هرکس در هرکجایی میتواند در آن قرار بگیرد. از این منظر تیپ شخصیتی سال 1395 در ایران، شخصیت حاشیه نشین بود. مردمانی که در قالب زندگی حاشیه ای از حلبی آبادها تا گورخوابها، بیانگر عمق جامعه ایرانی بودند. حاشیه نشینی که در سالهای اخیر تا حدی توسط مدیران جامعه ایرانی و فضای رسانه ای دیده شد، بیانگر جمعیتی است که در شهرهای کوچک و بزرگ و معمولا زیر خط فقر زندگی میکنند، مردمانی که در ساختارهای ناعادلانه وتبعیض آمیز جامعه ایرانی، با جان و روحشان هزینه بی عدالتیها را میدهند.
جبار رحمانی گفت: نکته مهم آنست که وقتی چهره زشت حاشیه نشینی آشکار شد، باز هم ما فقط آنها را دیدیم و شخصیت حاشیه نشین نتوانست ما را به فهم و درک خویشتن برساند. به همین سبب فارغ از مجالس ترحم بر این مردمان که راهی است برای رهایی از عذاب وجدان ما، کار دیگری برایشان انجام نشده یا اینکه بسیار اندک و ناقص انجام شده است. تیپ شخصیتی حاشیه نشین بیانگر روح و اخلاق بیمار و معیوب جامعه ماست.