خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا) نوشت:
در مراسم ظهر دلنشین حجتالاسلام مهدویراد، نوگرایی و ایدهپردازی از ویژگیهای ایشان توسط اساتید حاضر برشمرده شد.
سیدعباس صالحی، معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمد غلامیجلیسه، مدیرعامل خانه کتاب و مجید معارف، رئیس دانشکده الهیات دانشگاه تهران، در مراسم ظهر دلنشین استاد مهدویراد که چهارشنبه، ۲۰ بهمن در خبرگزاری ایکنا برگزار شده بود، به تجلیل از این شخصیت علمی کشورمان پرداختند.
در این نشست، صالحی با بر شمردن ویژگیهای حجتالاسلام مهدویراد ایشان را دانشمندی ثقلینی دانست که هم بر قرآن و هم بر حدیث توجه دارد. جلیسه ایشان را دانشمندی عاشق کتاب و موسس توصیف کرد که با تاسیس مجلات علمی به تاسیسی نهادهایی قرآنی پرداخته است و همچنین مجید معارف با بیان اینکه ایشان کتابخانهای سیار هستند با نقل قولی از استاد حجتی از اساتید برجسته دانشگاه تهران، حجتالاسلام مهدویراد را اعجوبهای در تفسیر و تاریخ تفسیر خواند.
صفات یک استاد قرآنی؛ تقلینی، عاشق کتاب و اعجوبهای در علم تفسیر
ثقلینی هستند
سیدعباس صالحی، معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: در جلسات تفسیر در سال شصت حضور داشتم. چند سال بعد مقالاتی را در مجله حوزه به صورت مشترک با ایشان منتشر کردم که منبع استفاده بسیاری شد. تصویر من از ایشان که حاصل دوستی سی و پنج ساله است، ثقلینی بودن است. برخی از علما جز قرآنیان بودند و برخی حدیثی هستند و معدود کسانی را که بین قرآن و حدیث توازن برقرار میکنند، ثقلینی میتوان خواند و ایشان ثقلینی هستند.
وی ادامه داد: ویژگی بعدی استاد، شاگردپروری ایشان است که نوعی تدریس و زندگی است. ایشان، تدریس با محتوا را به همراه جذابیت دارند، از سوی دیگر ایشان بخل علمی ندارند. البته ایشان هم استاد علماند و هم زندگی.
صالحی تصریح کرد: ویژگی سوم ایشان، قرآنشناسی، حدیثشناسی و کتابشناسی است. حجتالاسلام مهدویراد در زمینه کتاب بهروز هستند که ایشان را در حوزه قرآن و حدیث متمایز میکند. هم کتابخانه شخصی ایشان و هم مراودات و سفرهایشان به خاطر کتاب، وجه خاصی در ایشان ایجاد کرده است.
وی افزود: ویژگی چهارم ایشان، حافظه قوی علمی است و بسیار ریز و نکتهسنجانه مسائل را به یاد دارند. نکته پنجم نوگرایی و ایدهپردازی ایشان است، برخی در سنتاند و برخی در ایدهپردازی حضور دارند، اما ترکیب این دو در ایشان وجود دارد. سهم ایشان در حوزه قرآن بینظیر است. در بحث مجلات، هماندیشی و بزرگداشتها، وجودشان برکتی است و در این سهسال و در حوزه اجرا هر کجا ما دست خود را به سویشان دراز کردیم ما را یاری کردند.
صفات یک استاد قرآنی؛ تقلینی، عاشق کتاب و اعجوبهای در علم تفسیر
عاشق کتاب هستند
در ادامه، جلیسه، مدیرعامل خانه کتاب گفت: به عنوان یکی از شاگردان ایشان که در این سه سال مستمر در کنار ایشان بودهام، فکر میکنم که ایشان اندیشمندی موسس و عاشق کتاب هستند زیرا ایشان در همه زندگی فارغ از هر تعصبی به اندرون علمی کتاب نگاه میکنند.
جلیسه ادامه داد: برخی از کارها برای اولین بار توسط ایشان انجام شده و «آیینه پژوهش» یکی از این کارهاست که مشابه این مجله را با این سابقه و کیفیت در ایران به سردبیری ایشان نداریم که در طوفان پرتلاطم این سالها هر شمارهاش روزها و ماهها ذهن ایشان را درگیر میکند و همین کار کافی است تا از ایشان تقدیر شود.
وی افزود: اما در کنار این مساله، تدریس دبیری کتاب سال جمهوری اسلامی ایران هم هست که جای تقدیر دارد. من امیدوارم این روند ادامه یابد. عشق مهدوی به کتاب مثال زدنی است. ایشان بسیار پیگیر هستند تا کتابهای آماده به انتشار را مطالعه میکنند و مطالعات ایشان بسیار گستردهتر از تخصص ایشان نیست و فراتر است. دوستان ایشان جنسشان همین طور است که با نگاه به لجنه اصلی ایشان پی میبریم که دوستانی را انتخاب کردند که از قِبَلِ منافع علمی آن استفاده کنند. از دیگر اقدامات تاسیسی ایشان میتوان به فصلنامه نقد کتاب قرآن و حدیث اشاره کرد.
صفات یک استاد قرآنی؛ تقلینی، عاشق کتاب و اعجوبهای در علم تفسیر
اعجوبهای در علم تفسیر
معارف با اشاره به آیه «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا؛ كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند به زودى [خداى] رحمان براى آنان محبتى [در دلها] قرار مىدهد» (مریم/ ۹۶) گفت: حجتالاسلام مهدویراد، مصداق این آیه هستند.
وی ادامه داد: ایشان کتابخانهای سیار در یک حافظهاند. گمان میکنم برخی از آیات همواره مصداق دارند، «وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ؛ و هر جا كه باشم مرا با بركت ساخته»(مریم/ ۳۱) از جمله این آیات است و میتوان ایشان را موجودی مبارک دانست و این به خاطر نافع بودن ایشان است.
معارف ادامه داد: من ابتدا با شخصیت و سپس با شخصشان آشنا شدم. حجتالاسلام حجتی از حجتالاسلام مهدویراد به اعجوبهای در تفسیر و تاریخ تفسیر یاد کرد و وقتی من مقالاتی از ایشان در مجله حوزه دیدم که در هر شماره تفسیر مینوشتند و من از این مقالات دچار اعجاب میشدم.
وی ادامه داد: ایشان خوشقلم، خوشبیان، خوشقلب و خوشگو هستند. ایشان در مقام قدردانی از علم، شیعه سنی و خاورشناس برایشان فرقی ندارد.
در ادامه این نشست سیدهدایت جلیلی، رییس گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه خوارزمی یادداشتی در بزرگداشت حجتالاسلام مهدوی را قرائت کرد. وی گفت: در سالهای دور یکی از دوستان از من پرسید مهدویراد چه تیپی است؟ جواب آن زمان این بود که خرمشاهی حوزه، البته با تصویری که از آن زمان از خرمشاهی داشتم. پس از آن سالها، باز گویی با همان پرسش روبرو شدم و از خودم پرسیدم مهدویراد کیست؟
وی ادامه داد: پاسخ الان من این است که مهدویراد، مهدویراد است. این سخن به ظاهر توتولوژیک است و صورتی اینهمانی دارد، اما در بن خود نکته نهفته دارد، برخی آدمها نمونهایی ندارند.
جلیلی افزود: در یکی از سالهای دهه هفتاد چند پرسش نوشتم و به ایشان دادم تا مصاحبهای برای صفحه اندیشه روزنامه ایران که در آن سالها آوانگارد محسوب میشد، تهیه کنم. پرسشها در خصوص نسبت قرآن و سنت بود. به هوای نقد شدن آن وعده نسیه، بار دیگر که فرصت دیدار دست داد، پرسیدم موافق هستید با هم گفتوگوئی حول آن پرسشها داشته باشیم، پاسخ ایشان برایم غیرمنتظره، اما از سر هوشمندی و احتیاط بود و اندکی غیر رسمی و خودمانی به من گفتند: پسرجان! مگر من عقلم پاره سنگ برداشته که به این سوالات پاسخ دهم؟
وی افزود: باری! وقتی دکتر فقهیزاده از من خواست که در این محفل صمیمی و خودمانی حاضر بشوم و چند کلمهای سخن بگویم، ابتدا تامل کردم، پاسح معمول من به این گونه امور منفی است، زیرا که شایستگان بسیاری هستند و من برای شنیدم، اولیترم تا سخن گفتن، اما اندیشیدم که پاسخ منفی برای جناب استاد مهدویراد معنایی دیگر دهد. از این رو به اختصار چند جملهای را به رسم ادب و حقشناسی و نیکخواهی بیان میکنم: مهدویراد، ذوفنون و متضلع است و در هر ضلعی، چیره و خبره، در نگارش، پژوهش و آموزش. کمتر استادی یافت میشود که در هر سه سرآمد باشد.
این استاد دانشگاه افزود: کلاسهای ایشان، سرشار از نکتههاست. نکتههایی که حاصل تجربه، دریافت و اندیشههای شخصی است و نه صرفا اطلاعاتی که در این و یا آن کتاب و نوشته خواندهاند و خواندهایم. بنابر این ایشان کتابخانه نیستند، بلکه اندیشمند هستند. همین ویژگی کلاسهای ایشان را متفاوت و متمایز میدارد. گرچه ساختار بیانی ایشان سامان مطلوبی ندارد، این را آنگاه میتوان به نیکی لمس کرد که بخواهید صورت شفاهی کلاس استاد را در کسوتی مکتوب ارائه کنید. اگر چنین نبود، اکنون باید درسنامههای بسیاری از ایشان جامه نشر به تن میکرد.
وی افزود: به رغم این امر مهدویراد، قلمی استوار، پاک، پیراسته، متین و فخیم دارد. برخلاف بسیاری از همجامگانش، نثری پارسی، سره دارد و از عارضه عربیت بهره کمتری دارد. نثرش روان و خوشخوان است.
جلیلی ادامه داد: در ساحت پژوهش استوار، محقق، ژرفکاوانه و فراخنگرانه و استوار گام برمیدارد. در این عرصه هم سکه نقد به بازار اندیشه عرضه میکند و هم به سان صرافی تیزبین، نقد را از قلب به اندک نگاهی باز میشناسد. کافی است کتابی را در دست گیرد و تورق کند یا نوشته را بر صدر و ذیلش نظر اندازد، به سرعت برق و باد، عیار آن را درمییابد.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: دریغ و شگفت که صاحب این قلم استوار و پژوهشهای ژرف و کلاسهای پربار کم مینگارد یا اندکی از نگاشتههایش را به نشر میسپارد. حجم نگاشتههایش بسی کمتر از انبوه آن چیزی است که در کلاسهایش عرضه داشته است. فراوانند آنها که دانش، اندیشه و فرزانگیشان اندک است، اما نوشتههایشان بسیار. استاد ما حرفهای نانوشته و تاملات و اندیشههای به رشته تحریر در نیامده بسیار دارد.
مدیر گروه علوم و قرآن دانشگاه خوارزمی ادامه داد: مهدویراد تا حدود زیادی خلاف آمد، عادت است. از نردبان قدرت بالا نمیرود! در صف ترفیع و ارتقا نمیایستد، به عناوین استادیار و دانشیار و استاد تمام دلخوش و دلبسته نیست، بر شانه نگارش دانشجویانش، امتیازهای دانشگاهی را فراچنگ نمیآورد. گام زدن در «آیینه پژوهش» را بر حکم زدن در مجلههای بعضا تو خالی و بیفایده علمی-پژوهشی ترجیح میدهد و به اخلاق پژوهش و نگارش سخت پایبند است و به مقالهسازی و مونتاژها در عرصه پژوهش و نگارش که آفت و دلآزار محیطهای علمی است، سر ستیز دارد.
وی افزود: مهدویراد، کتاب دوست، کتابخوان است. اهل قلم است و قلم پرور. مهدویراد در قالبهای متعارف نمیگنجد و فقط روحانی دانشگاهی نیست، او فقط از اهالی قلم نیست. او فقط احیاگر میراث قرآنی و حدیثی نیست. او فقط کارش شاگردپروری و سرویسدهی علمی نیست. او فقط یک کارشناس زبده کتابپژوه نیست. او فقط مشاوری بصیر در سطوح عالی مدیریتهای کلان فرهنگی نیست. او همه اینهاست و بلکه بیش از همه اینها. اینها است که مهدویراد را یگانه و ممتاز و متمایز کرده است. اینها است که نیاز به مهدویراد را در اینجا و آنجا مسلم و محرز میدارد و مهدویراد را در موقعیتی دشوار قرار میدهد.
جلیلی تصریح کرد: از یک خصلت خاص مهدویراد نمیتوان ناگفته گذشت، ایشان یک سر دارد و هزار سودا. یک دل دارد و هزار دلبر. وجودش را با دغدغههای متکثر و متنوعی این و آن سو میکشد و میبَرَد. با مشغلههای که آغشته است، اگر یک روز به جای ۲۴ ساعت، ۲۴۰ ساعت هم داشت، باز، وقت کم میآورد. مرد هزار مشغله و هزار سودا. انگار توان «نه» گفتن را به خیلیها و خیلیجاها ندارد. چه میشود گفت؟ خواستنی است و خواهانش فراوان. دلبری میکند و دلها از پیاش روان. بگذارید به اغراق بگویم قم و تهران و مشهد و کاشان را هفتهای نیست که منور نکند.
وی ادامه داد: مرد صاحب قلم استوار و ژرفپژوه و فرزانه ما شاید اگر در بند این خصلت و این شرایط نبود، اکنون اندیشهها و تاملات و دریافتها و آموزههای شفاهی گرانسنگ خود را به نگار نیکو در آورده بود و انبوه یادداشتها و سخناناش را در اینجا و آنجا، سامانی داده بود و فراروی تشنگان و علاقهمندان امروز و فردای قرآنپژوهی و حدیثپژوهی نهاده بود و کاستیهای نگارشهای شیعی در این قلمرو را به سهم در خور خود ترمیم کرده بود.
جلیلی افزود: دریغ است استاد ما به این همت نگمارد و اندیشهها و دستاوردها و رهیافتهای خود را در مجموعهای ماندگار و سامانمند و به یادگار ننهد. بیتردید میراث مکتوب مهدویراد مطالبه امروز و فردای ماست. مهدویراد اکنون پرچم مطالعات قرآن و حدیث در کشور ماست؛ عمود خیمه پژوهشهای قرآن و حدیث؛ و چراغی روشن فراراه آموزستان و پژوهستان این عرصه. موقعیت و جایگاه ایشان بسیار حساس است و چشم همه اهالی این کوی به اوست. همگان اور را میبینند و رصد میکنند و به چشم خود یک الگوی ممتاز به گفتار و رفتار و اندیشه و منش او مینگرند. ایشان اکنون در قامت یک تراز و عیار ظاهر شده است.
این گزارش حاکی است، پس از سخنان خانم دکتر فلاحتی، حجتالاسلام مهدویراد گفت: من واقعا شرمندهام و اگر زمان بود باید از همه دوستان عزیز یاد میکردم و میگفتم اینها مرا در آینه وجود خودشان دیدند. از آقای موسویگرمارودی تشکر میکنم و من با چه عشقی از اشعار ایشان لذت بردهام.
مهدویراد افزود: بنده همیشه درباره خودم یک بیت از استاد حکیمی را که با تمام وجود تحت تاثیر اندیشهاش بودهام، زمزمه کردهام که «حاصلی جز برگ زرد این باغبان از ما ندید/ بر درخت زندگی نگرفته پیوندیم ما» همچنین آیهای را تابلو گرفتهام و در ۱۵ سال اخیر، پیش رویم بوده است که «وَمَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْأَرُونَ؛ و هر نعمتى كه داريد از خداست سپس چون آسيبى به شما رسد به سوى او روى مىآوريد [و مى ناليد]» (نحل، ۵۳)
وی ادامه داد: من همه شاگردانم را دوست دارم و برخی را به قدری دوست دارم که فکر نمیکنم ایشان شاگرد من هستند. من از بسیاری از شاگردانم به عنوان شاگرد یاد نمیکنم. من آقای فقهیزاده را هر وقت میبینیم بسیار خوشحال میشوم و هر وقت ایشان را میبینم باید ایشان را در آغوش بگیرم و چند مشت به ایشان بزنم تا محبتم را به ایشان نشان دهم.
مهدویراد در ادامه افزود: من فروردین ۴۸ وارد مشهد شدم و به کلاس درس وارد شدم. من با آیتالله نصرالله شوشتری همراه بودم و به اصرار ایشان بود که پدر اجازه دادند تا من طلبه شوم. صبح اول وقت وارد مدرسه آیتالله میلانی شدم. در شعور، فهم و پیشروی هیچ مرجعی را مشابه ایشان نمیدانم. ایشان مدرسهای درست کرده بودند که میز و صندلی داشت و آخر هفته و ماه امتحان میگرفتند و جایزه میدادند که بنده چند بار از ایشان جایزه گرفتم و ایشان مرا ملبس کردند.
این استاد علوم قرآن تصریح کرد: بنده شاگردان زیادی داشتم. یکی از شاگردان من آقای رحیم انصاری در جوانی راننده نیروی هوایی بود و من در ماشین به ایشان درس میدادم.
وی افزود: از بنده راز نگاه مهرآمیز مرا به شاگردانم پرسیدند که گفتم این به خاطر این است که استاد خوب دیدم. حضرت آیت الله صالحی که دو بار عقاید صدوق را با ایشان خواندم. حضرت آیتالله بنیهاشمی تابستانها به ما درس میدادند و برخی از روزها از ایشان درخواست میکردیم تا در مدرسه شاندیز درس بخوانیم و ایشان در هنگام تهیه آبگوشت به ما درس میدادند و این خیلی بزرگواری بود. اساتید حوزه، شاگرد را مانند بچه خودشان میدانستند.
مهدویراد با بیان اینکه من از خانواده بسیار عزیزی برخوردارم، گفت: خانم بنده بنا بود آیتالله بشود، نشد، روزی در هنگام برگشت از جامعه الزهرا(س)، آقا اسماعیل(پسر ارشدم) همراهشان بود که افتاد و پایشان شکست و دیگر از آخوند بودن صرف نظر کرد از اینرو در خانه است. شهدالله که اگر قرار بود یک بشقاب بگیریم و یا یک کتاب، ایشان کتاب را انتخاب میکردند. هیچ یک از شاگردان خانم ما وارد نشد به خانه که ایشان بپرسند که ایشان اینجا چه کار میکند؟ خانم فتاحیزاده، رساله ارزشمند خود را تحت عنوان «حجاب در کتاب و سنت»، در زیرزمین خانه ما نوشتند.
وی افزود: بنده دوستان خوبی هم دارم با شاگردان که عاشق و معشوقیم. لطف دوستان به بنده محصول لطف خودشان است. از من پرسیدند که من چرا دوستان خوبی داری که من گفتم این به خاطر بزرگواری خودشان است.
مهدویراد ادامه داد: بزرگترین چیزی که به من در مطالعاتم کمک کرده است، نگاه تاریخی من به همه چیز است. من این نگاه را اخیرا در خصوص پاسخ به شبهه تحریف قرآن از سوی شیعیان به کار بردهام. ما باید سنت و تجدد را با هم داشته باشیم. حرف نو زدن بدون داشتن سنت، آب در هاون کوبیدن است.
وی افزود: برادران اهل سنت مرتب مطرح میکنند که شیعیان معتقد به تحریف قرآن هستند، البته ما روایت داریم نباید انکار کنیم اما این روایات دلالت بر تحریف قرآن نمیکند. در تفسیر طبری که احتمالا شیعه بوده است. ایشان بحث غدیر را نتوانسته است به خاطر ملاحظات اجتماعی در تفسیرش بیاورد اما کتاب طرقالولایه را نوشته است. او به آمل رفت و آمد داشته است که همیشه مرکز شیعه بوده است. تفسیر طبری بسیار مهم است.
مهدویراد تصریح کرد: طبری ابتدا فضای کلی را بحث میکند و احتمالات را با بیانهایی مانند «تاویل من قال» «تاویل و من انه» «تاویل من قرا» و... می آورد و طبرسی همه اینها را با «قال» آورده است. بنابر این عقیدهاش است و دگرخوانی نیست. ماده «نزل» هم چنین است. وهابیون کتاب خوبی را چاپ کردهاند. ایشان هم روایاتی آوردهاند که ماده «نزل» به معنای نزول از بالا به پایین و وحی نیست و گاهی به معنای آمدن از لوح محفوظ است. گاهی به معنای اینکه این مصداق آن است. در این صورت وقتی از امام، حدیثی میآورد که این آیه چنین نازل شده است به این معنا نیست که آیه تحریف شده است بلکه به این معناست که تفسیر امام چیست.
وی ادامه داد: در توحید صدوق سه حدیث زیر یک آیه داریم که امام میفرمایند «نزل» این آیه اینگونه، در دیگری فرمودهاند «قرا» و در دیگری گفتهاند «عنی» اینگونه. معلوم میشود این سه چیز هستند و در این صورت دعوای جالبی حل میشود. ما میگوییم آیه «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ: پرسنده اى از عذاب واقع شونده اى پرسيد» (معارج/۱) در غدیر نازل شده است، آنها میگویند هم محتوا و هم آهنگ مکی است. ایشان گاها جواب نقضی داده و گاهی جواب خلعی دادهاند. ما در روایاتمان جالب است که وقتی میگوییم نزل «سَأَلَ سَائِلٌ» یا قال «سَأَلَ سَائِلٌ» و یا اول رسول الله(ص) «سَأَلَ سَائِلٌ» یعنی مصداقش را بیان کردهاند و ما در روایات صحیح السندمان مراجعه کنیم، داریم که این آیه در مقابل یک شرکی در مکه نازل شده است و همین درست است.
مهدویراد در پایان گفت: شما در مطالعاتتان به منابع جنبی بیشتر توجه کنید تا منابع مستقیم. منابع مستقیم آنقدر مورد مطالعه واقع شده است که چیزی دیگر ندارد. وقتی گفته میشود علوم قرآن همه به اتقان مراجعه میکنند. اتقان آنقدر بررسی شده است که چیزی برای گفتن ندارد. اما اگر به شرح ابن ابیالحدید مراجعه کنید نکات زیادی خواهید یافت و مطالب زیادی برای ما نگاه داشته است.