ماجرا از زمانی شروع شد که به جای اینکه کالاهای آموزشی از طریق تبلیغات به مردم معرفی شوند، از طریق برنامههای مشارکتی معرفی شدند.
به گزارش شرق، اتفاقی که این روزها در معرفی سایر کالاها نیز معضل و مشکلات بسیاری را به وجود آورده است. وقتی که کالاها به صورت تبلیغ تلویزیونی عرضه میشوند، حتما باید مجوز ارائه داشته باشند و دوم اینکه هر ادعایی هم که آنجا میشود باید با مدرک و سند باشد. در واقع درباره آگهیهای بازرگانی، قوانین کادربندیشده و سفت و سخت است، اما در برنامههای مشارکتی ماجرا به گونه دیگری پیش میرود. در این نوع برنامهها افراد ذینفع کالاهای خود را با هزینههای بسیار کمتری میتوانند معرفی کنند، دوم اینکه با ترفندهایی که استفاده میکنند، مشتریان زیادی دستوپا میکنند؛ مثلا فردی در برنامهای درباره مسئلهای درسی یا مشاورهای توضیح میدهد و بعد میگوید اگر میخواهید از ادامه ماجرا با خبر شوید به این شمارهها پیامک بدهید یا تماس بگیرید. بعد که دانشآموزی که موضوع گزارش ماست، با آن شمارهها تماس میگیرد، به شیوههای مختلف سعی میشود کالاها به او فروخته شود.
کالاهایی که آگاهان و کارشناسان آموزشی و بسیاری از دانشجویانی که روزی با شعارهایی مثل کنکور آسان است به دام این برنامهها افتاده بودند، معتقدند راه حل درستی برای قبولشدن در آزمون سراسری نیست؛ برنامههایی که مدام در گوش دانشآموزان میخوانند کنکور آسان است، به شرطی که محصولات ما را خریداری کنید. یکی از اعضای شورای آموزشی-تربیتی وزارت آموزشوپرورش دراینباره به «شرق» میگوید: «برنامههای تلویزیونی که با موضوع قبولی در کنکور نمایش داده میشوند، اغلب دانشآموزان را به بیراهه میکشانند و از مسیر اهداف آموزشی خارج میکنند. این مؤسسهها با چند روش کاملا کاربردی مشتریان خود را پیدا میکنند. یکی از این روشها استرسزایی است؛ یعنی آنها به دانشآموز و خانوادهاش القا میکنند اگر تو از محصولات ما استفاده نکنی، راه به جایی نمیبری و برای این استدلال دلایل واهی نیز میآورند. بهانههایی مثل اینکه رتبههای خوب سالهای گذشته از خدمات ما استفاده کردهاند و کسی که پیش از استفاده از محصولات ما رتبه کنکورش پنج رقمی بود، با تهیه پکیج ما به رتبه دو و سه رقمی دست پیدا کرده است و... .
این اسمهایی هم که پشت سر هم برده میشود، اغلب به دلیل خرید رتبه است؛ یعنی آنها به رتبههای برتر کنکور (البته به برخی که به این عمل ناروا راضی میشوند) پول میدهند و این دانشجویان در ازای چندمیلیون تومان، حاضر میشوند که در برنامه آنها اعلام شود دلیل موفقیت فلان رتبه کنکور استفاده از پکیجهای بهمان است». وی افزود: «اینجاست که خانواده احساس میکند یک امکانی را برای موفقیت فرزندش در کنکور به دست آورده است و با این استرسزایی به هر طریقی که شده به تهیه این محصولات اقدام میکند. راه دیگر مورد استفاده این افراد امیدفروشی است. این افراد به دانشآموزی که به هر دلیلی زمینه مناسب درسی ندارد یا انگیزه و شوق آموختن ندارد، تلقین میکنند که وی با استفاده از این محصولات یکشبه ره صد ساله میپیماید. بههرترتیب دانشآموز در آن سن و سال تشنه موفقیت است و با شنیدن چنین ادعایی آن هم از رادیو و تلویزیون، اعتماد پیدا میکند و تصمیم به امتحانکردن این راه میگیرد». وی با اشاره به اینکه قیمتهای این پکیجها مورد تأیید هیچ نهادی نیست، افزود: « گویا قیمتها از دو تا چندین و چند میلیون تومان متغیر است. به این شکل که اول یک بسته چندمیلیونی به فروش میرود، چند هفته بعد اعلام میشود اگر میخواهی موفق شوی، ما یک پکیج جدید هم داریم. دوباره مدتی بعد با مشتریان تماس گرفته میشود و ادعا میشود که در این دو ماه مانده به کنکور ما یک پکیج جمعبندی هم داریم یا پکیج ویژه داریم برای کسی که میخواهد رتبه زیر ٢٠٠ شود و... درواقع هزینه با چند میلیون شروع میشود اما تا روز کنکور خانواده برای تهیه این پکیجها گاهی تا بیستمیلیون تومان هزینه میکند».
سمیه مشیری، کارشناس آموزشی نیز درباره این ماجرا به «شرق» میگوید: «قصه به همین جا ختم نمیشود، درواقع با دیدن این برنامهها حساب همه چیز مشخص میشود، کارشناس برنامه به شیوه قطرهچکانی درس میدهد، یعنی یک بخش درس را میگویند، بعد بدون آنکه اجازه دهند ذهینت دانشآموز به شکل یکپارچه به آموزش برسد، بعد از چند دقیقه تبلیغ محصولشان شروع میشود. آنها در کنار کارشناسان اینگونه برنامهها از اول تا آخر برنامه درباره محصولات و خدماتشان تبلیغات میکنند. زمین و زمان را به هم میبافند تا ثابت کنند شما بدون خریدن محصولات ما دانشمند نمیشوید. شما باید دست به جیب شوید و سه، چهار میلیون تومان بپردازید تا صاحب پکیج بشوید و به کلینیک زبان بروید. جزوه طلایی و کتاب عربی صددرصد و متمم زبان را بخرید و در اردوهای چند روزه شرکت کنید. پول خرج کنید تا نفر اول دندانپزشکی چند دقیقهای با شما حرف بزند و مشاوره بدهد. در طول روز هر زمان که رادیو و تلویزیون را روشن کنید سروکله یکی از این برنامهها پیدا میشود. جالب است که اینگونه برنامهها با اسامی چون «فرصت برابر» و «کنکور آسان است» به استقبال پشت کنکوریها میروند؛ اما عنوانشان دقیقا خلاف آن چیزی است که ادعا میکنند».
این روزها ماجرای آنتنفروشی صداوسیما دست کمی از شبکههای نازل آمریکایی ندارد. برنامههایی که فقط به فروش روغن شترمرغ ختم نمیشود تا وزارت بهداشت صدایش دربیاید و اعتراض کند، آنتنفروشی رسانه ملی اینبار آینده دانشآموزان را نشانه رفته است. مدیر یکی از این مؤسسات در سایت مؤسسه خود اعلام کرده: «هزینه برنامههای رادیویی به ازای هر یک ربع یکمیلیون تومان است که برنامههای ما هر شب در چند شبکه رادیویی با زمان یک ساعت پخش میشود؛ هزینه برنامههای تلویزیونی هم که از ثانیهای چند صدهزار تا چندمیلیون است، خودتان حساب کنید».
جدای این ماجرا مسئله اصلی دیگر این است که بسیاری از این کالاهای آموزشی فاقد مجوز هستند، و اگر هم مجوز دارند مجوزها مربوط به مراکز آموزشی نیست. مشیری میگوید: «مثلا از نهادی که برای سینمای خانگی مجوز تولید دارد، برای پخش سیدیهایی که محتوای کاملا آموزشی دارد استفاده میکنند. اینها هیچکدام وجاهت قانونی ندارد. ضررهای این مسئله برای دانشآموزان به ويژه در مناطق محروم بسیار زیاد است. دلیلش هم واضح است، تنها راه ارتباطی آنها با دنیای بیرون معمولا خود صداوسیماست و میزان اعتمادشان به صداوسیما هم بیش از مناطق مرکزی و پرجمعیتتر است از این جهت احساس میکنند اگر کسی در صداوسیما درسی تدریس میکند و یا موضوعی را مشاورهای میدهد حتما از فیلترهای صحیحی رد شده و از اساتید بنام و برجسته است که چنین تریبونی را در اختیار گرفته، نمیداند که این برنامهها مشارکتی است و او با پرداخت چندمیلیون، پول زیادی را هم برای خودش کسب میکند. شما فکر کنید همانقدر که قابلمه و لوازم آشپزخانه در کشور از طریق پست به خانوادهها میرسد، کالاهای آموزشی هم چنین وضعی دارند. این دانشآموز خودش در منطقه محروم است و خیلی سخت هزینه خرید این سیدیها را تأمین میکند، موارد زیادی از این خانوادهها وام گرفتهاند یا مادری طلایش را فروخته چون فکر میکند خوشبختی فرزندش در گرو این محصولات است. این مسئله سرخوردگی عمیقی را در دانشآموز ایجاد میکند، او فکر میکند که حاصل دسترنج پدر و مادرش به باد رفته است و او لیاقت قبولشدن را نداشته، چون این محصولات که بهترین محصولات است، و همه از آنها محصولات استفاده میکنند، پس او فرد ناتوانی بوده است».
در این راه افراد زیادی بودهاند که شکایت کردهاند و توانستهاند پول خود را پس بگیرند، اما این ماجرا برای همه موفقیتآمیز پیش نرفته است. در تمام این سالها که برنامههای مشاركتی در تلویزیون شروع به ساختن کردهاند، مشکلاتی از این دست کم نبوده است و مردم بارها اعتراضات خود را اعلام کردهاند.
مهندس فراهانی از مسئولان آزمونسازی سازمان سنجش با اشاره به اینکه اتفاقا کنکور آسان نیست، و قبول شدن در آن نیازمند تلاش و مشاهده است گفت: «ارزیابی ما از برنامههایی از این دست که در تلویزیون پخش میشود مثبت نیست، این برنامهها هدفی جز کسب درآمد ندارند و قطع به یقین راهحلی برای قبولی در کنکور آن هم در سطحی که وعده داده میشود نیستند. بهتر است این آنتن به کسانی واگذار شود که صلاحیت داشته باشند و تخصصشان در زمینه کنکور باشد، مجموعههایی که صلاحیت دارند متأسفانه اصلا وارد این کار نمیشوند».
دانشآموزان زیادی هستند که ادعا میکنند استفاده از این پکیجها نه تنها نفعی برایشان نداشت، بلکه با رفتن به کلاسهایی که اعلام شده بود، از سوی استادان این کلاسها نیز مزاحمتهایی برایشان ايجاد شده است. مریم ١٩ساله است و سال گذشته از طریق یکی از همین برنامههای آموزشی با یک گروه آموزشی آشنا شده، او به «شرق» میگوید: «من حدود ١٨میلیون خرج کردم و قرار شد آقای... برای بحث آموزشی کنارم باشد و از کلاسهایش هم استفاده کنم. یک ماه بعد در یک پیام تلفنی به من گفت درصورتیکه با او رابطه برقرار کنم، امضا میدهد که رتبهام زیر ١٠ بشود. این ماجرا باعث شد کلا سال گذشته بیخیال درسخواندن شوم و امسال دوباره شروع کردهام...».
علی امینصادقیه رئیس انجمن فرهنگی ناشران آموزشی نیز در این رابطه به «شرق» میگوید: «مدت زیادی است که ما دنبال این ماجرا هستیم که افراد سودجو و دروغگو که از فضای کنکور استفاده میکنند، حداقل پایشان را از رسانه ملی و جراید دور بکنیم. چون در این فضا دانشآموزانی را که زحمت میکشند با پارامترهای غلطی آشنا میکنند که مسیر را برایشان اشتباه پیش میبرد و متأسفانه صداوسیما با آنها قرارداد بست. ما از طرف آموزشوپرورش و انجمن سعی بر پیگیری و اطلاعرسانی کردیم اما متأسفانه یک دست صدا نداشت و عدهای با عناوین کنکور آسان است و یک قدم تا کنکور، دانشآموزان را به سمت راهحلهایی بردند که دانشآموز در جلسه امتحان میبیند ادعاهای مطرحشده اصلا وجود ندارد و یک عده «شومن» آنها را وادار به خرید سیدیهایی کردهاند که هیچ ربطی به آزمون ندارد».
وی افزود: «متأسفانه صداوسیما به این وضعیت دامن زده است، جالب اینجاست این افرادی که بهعنوان معلم آنتن را خریدهاند درباره رتبهها و رشتههای تحصیلیشان هم دروغ میگویند. یکی از آنها مدعی شده بود فارغالتحصیل رشتهای است که بعد از جستوجو مشخص شد اصلا این رشته دانشگاهی وجود ندارد. مسئولان صداوسیما قاعدتا از این افراد مدرک نمیخواهند که اگر میخواستند، اوضاع به این سمت پیش نمیرفت».
یک زمانی ماجرا به روغن حلزون ختم میشد، وقتی آقای مجری برنامه خانواده، جلوی خانم دکتری مینشست و تبلیغ روغن حلزون را میکرد که مرده را زنده میکند، اما اینبار صداوسیما سرنوشت دانشآموزان را نشانه رفته. بیپولیهای اخیر صداوسیما، بدهیهاي سربهفلککشیده به تهیهکنندگان و برنامههای تلویزیونی کار را به ساخت برنامه برای آدمهایی كشانده که در بحبوحه نوجوانی میخواهند آیندهشان را بسازند و در این راه حتی ماشین زیر پای خانواده فروخته و پول پکیج آموزشی میشود که نهتنها مجوز ندارد بلکه دانشآموز را تا ابد به همه دنیا بیاعتماد میکند.
کودک از قیمت دقیقه ای این تلفنها اطلاعی ندارد و بنوعی عده ای بکمک صدا و سیما به اقتصاد خوانوار صدمه می زنند.
اگز شبکه تلوبزونی خصوصی بود شاید می شد این رفتار را توجیه کرد اما وقتی با بودجه عمومی اداره می شود انتظار نمی رود اینگونه رفتار خودخواهانه مالی را در پیش رو بگیرد.
بعصی وقتها من فکر می کنم قطعا در وزرات خانه ها برخی منافعی از این موسسات می برند