رحلت آيتالله هاشمي رفسنجاني اگرچه براي نيروهاي سياسي اصلاحطلب غمانگيز بود اما شوكآور نيز بود. صادق زيباكلام، استاد دانشگاه معتقد است، اصلاحات به عنوان يك جريان تحولخواه اجتماعي با مرگ چهرههايش دچار توقف و بنبست نميشود.
به گزارش اعتماد، البته او اذعان ميكند كه عرصه قدرت در ايران قائم به فرد است و اين امر مشكلاتي را ايجاد ميكند. اين استاد علوم سياسي از افرادي چون علياكبر ناطقنوري، عبدالله نوري، سيدحسن خميني و رييس دولت اصلاحات به عنوان كساني نام ميبرد كه ميتوانند به صورت جمعي نقش هاشمي را در سالهاي آتي ايفا كنند.
جريان اصلاحات در دوران پساهاشمي چه وضعيتي خواهد داشت؟
برخلاف ظاهر امر جريان اصلاحات با توقف، بنبست و ضعف در دوران پساهاشمي مواجه نخواهد شد. دليل آن از منظر جامعهشناسي سياسي است. اصلاحطلبي، دموكراسيخواهي، آزاديخواهي، انتخابات آزاد، حاكميت قانون، آزادي مطبوعات و نبود زنداني سياسي در يك دهه گذشته با توجه به ريشههاي عميقتر تاريخي آن، به صورت يك گفتمان نهادينه شده است.
نبود آقاي هاشمي يا ممنوعالفعاليت بودن رييس دولت اصلاحات، اهميت چنداني در طي طريق مردم در راه اصلاحات ندارد. امروز خواسته مردمي به صورت يك جريان درآمده است و ديگر به هيچ طريقي نميشود آن را محدود كرد. حتي اگر تمام كساني كه در جامعه به عنوان اصلاحطلب شناخته ميشوند فعاليت سياسي را كنار بگذارند، هيچ اتفاقي نميافتد. اين جرياني كه شكل گرفته نسل بعدي رهبران اصلاحطلب را نيز بازتوليد ميكند.
خيلي از افرادي كه الان در دهه چهارم يا سوم زندگيشان هستند و نسلهاي دهه ٦٠ و ٧٠ ميتوانند به رهبران و موتورهاي جلوبرنده جريان اصلاحات تبديل شوند. اصلاحات يك خواسته بنيادي در بين قشر قابل توجهي از لايههاي اجتماعي ايران است. شايد ١٠ تا ٢٠ سال پيش مطالبه آزادي مطبوعات و انتخابات آزاد در جريان انقلاب اسلامي نهادينه نشده بود اما امروز نگراني بابت اين وجود ندارد كه در دوران پساهاشمي حركت اصلاحات كند يا متوقف شود. روز ٢١ دي ماه خيل عظيمي براي تشييع جنازه آيتالله هاشمي آمده بود.
اين جمعيت درست است كه براي اداي احترام به آقاي هاشمي آمده بود اما بيشتر از آن آمده بودند كه بگويند، ما هستيم؛ ما را ببينيد؛ فكر نكنيد كه خواستهها در جريان انتخابات ٢٢ خرداد ٩٢ تمام شده است. شعار مردم در روز تشييع آيتالله هاشمي اعلام ميكرد هنوز مطالباتشان سرجايش است. اين نيروي عظيم اجتماعي را كه پشت جريان اصلاحات قرار گرفته و نميگذارد حتي يك نامزد اصولگرا به مجلس راه پيدا كند، به هيچوجه نبايد كماهميت شمرد. اين نيروي اجتماعي رهبران آينده خود را در طول زمان بازتوليد ميكند.
از منظر اصلاحطلبي جامعه نكاتي را گفتيد. از منظر كنشگري موثر در عرصه قدرت چه گرفتاريهايي بعد از هاشمي به وجود خواهد آمد؟ ضمن اينكه شما چقدر حلقه قدرت را براي پوستاندازي به سمت رهبران جديد و نيروهاي جديد منعطف ميدانيد كه ديگر افرادي بتوانند ارتقاي جايگاه پيدا كنند يا به حلقه قدرت افزوده شوند؟
چه بخواهيم و چه نه، نميتوان سيم خاردار دور جريان اجتماعي به نام اصلاحات، حاكميت و قدرت در كشور كشيد و نميتوان اجازه نداد كه نيرويهاي سياسي ديگري در دستگاه حاكميتي كشور حضور پيدا كنند.
در انتخابات اسفندماه ٩٤ تمام نيروهاي شناسنامهدار و مهم اصلاحطلب ردصلاحيت شدند ولي آيا مجلس دهم با مجلس نهم قابل قياس است؟ پاسخ منفي است. اصلاحطلبي در مجلس دهم ارتقا پيدا كرده است و اين را نميتوان انكار كرد. در قوه مجريه نيز اصلاحطلبان به عنوان حاميان آقاي روحاني وارد عرصه قدرت شدهاند.
در دانشگاهها و حوزههاي علميه هم تقويت اصلاحات را شاهد هستيم. روحانيوني دگرانديش يا تحت تاثير ادبيات اصلاحات امروز در حوزه علميه وجود دارند. به هيچ طريقي نميتوان جلوي حضور اصلاحطلبان را در اركان مديريتي و اجرايي كشور گرفت. درست است كه احتمال اينكه يك اصلاحطلب در ٥ سال آينده رييس قوه قضاييه شود، صفر است ليكن اصلاحطلبان در جاهاي ديگر قدرت نفوذ پيدا ميكنند و جلو ميروند.
نقش حمايتي هاشمي از اصلاحات و اعتدال تا چه اندازه مهم بود و پس از او چگونه ميتوان اين خلأ را پر كرد؟
نقش آيتالله هاشمي در تقويت اصلاحات و اعتدال در كشور بسيار مهم بوده است. اندراحوالات اين اهميت كافي است به بغض و كينه اصولگرايان به ايشان اشاره كرد. بعد از انتخابات سال ٨٨ سالهاي تلخ و دشواري براي آقاي هاشمي بود و فشاري كه در تمام اين هفت سال روي ايشان بود، در تمام عمر و حتي زماني كه در زندانهاي شاه بود، روي ايشان نبود. چرا اين فشار وجود داشت؟ به اين خاطر كه اصولگرايان ميدانستند كه هاشمي چه نقش و نفوذي براي جريانات طرفدار اعتدال و ميانه روي پيدا كرده است.
آنها ميخواستند آقاي هاشمي را از اعتدال، ميانهروي و جريان اصلاحات جدا كنند اما ايشان حاضر نشد و تمام سختيها را به جان خريد و نخواست كه از اين جريان جدا شود. جريان اصلاحات از قائم به فرد بودن از منظر جامعهشناسي دور شده است. اينطور نيست كه اگر آقاي هاشميرفسنجاني نباشد اصلاحات به بنبست برسد.
اگر رييس دولت اصلاحات فردا بيانيه بدهد و بگويد كه از اصلاحطلب بودن پشيمان هستم نيز هيچ اتفاقي نميافتد. دهه شصتيها و دهه هفتاديها خيلي راحت در اين صورت از آقاي خاتمي هم عبور ميكنند و رهبران خود را بازتوليد ميكنند. در پاسخ به اين پرسش كه چه كساني ميتوانند شنل اصلاحطلبي و اعتدالگرايي آقاي هاشمي را به تن كنند، گزينههاي بسياري وجود دارد.
آقايان ناطق نوري، عبدالله نوري و رييس دولت اصلاحات از شخصيتهايي هستند كه ميتوانند اين ردا را به تن كنند. از شخصيتهاي سياسي موثر آقايان حسين مرعشي، محمدرضا خاتمي، بهزاد نبوي و ديگر چهرههايي هستند كه ميتوانند تا حدود زيادي در بلندمدت نقش آقاي هاشمي را در كنار هم يا منفرد بازي كنند.
سال ٩٢ ردصلاحيت هاشمي و حمايتش از آقاي روحاني بسيار تاثيرگذار بود. آيا مشابه چنين نقشي را شخصيتهايي كه اشاره كرديد ميتوانند بازي كنند؟ آيا اثرگذاري در عرصه قدرت نيز امروز ديگر قائم به فرد نيست؟
عرصه قدرت در كشور همچنان قائم به فرد است. به همين خاطر است كه اصولگرايان همچنان از استراتژي ردصلاحيت استفاده ميكنند و در هر انتخاباتي نيز اين مهمترين راهبردي است كه به ذهنشان خطور كرده است. آنها در انتخابات آتي نيز احتمالا به فكر اين استراتژي شان ميافتند. ليكن چهرهها و شخصيتهاي معتدلتر و عاقلتر اصولگرا راضي به اين استراتژي نيستند.
آيا بازي سياسي و سياستورزي اصلاحطلبان پس از فوت آقاي هاشمي تغييراتي خواهد داشت يا خير؟
من فكر ميكنم با همين سرعت و ضريب زاويهاي كه جريان اعتدال و جريان اصلاحات به جلو ميرود، به پيش خواهد رفت و جاي نگراني وجود ندارد.
چه كسي ميتواند نقشي كه آيتالله هاشمي در دهه اخير براي اصلاحطلبان ايفا كرد را بازي كند و اين نقش را چطور بايد سازماندهي كرد؟
رييس دولت اصلاحات، آقايان سيد حسن خميني، علي اكبر ناطق نوري، عبدالله نوري به درجاتي ميتوانند اين نقش را بازي كنند. به علاوه، مجموعه اينها به صورت جمعي بهتر ميتوانند نقش آقاي هاشميرفسنجاني را ايفا كنند.
خوب است كه مجموعهاي تحت عنوان شوراي رهبري اصلاحطلبان تشكيل شود كه تعدادي از روحانيوني كه نام بردم به علاوه افراد و شخصيتهاي ديگر اصلاحطلبي چون سعيد حجاريان، مصطفي تاجزاده، بهزاد نبوي، محمدرضا خاتمي، غلامحسين كرباسچي، حسين مرعشي و تعدادي از نمايندگان مجلس به صورت يك رهبري دسته جمعي خلأ آقاي هاشميرفسنجاني را پر كنند.