فرارو- بامداد لاجوردی؛ با اتفاقاتی که طی چند روز اخیر رخ داد؛ میتوان نام جبهه اصولگرایی را به «مجمع الجزایر» اصولگرایان تغییر داد. مناسبت این تغییر نام نیز اعلام آمادگی تعداد زیادی از اصولگرایان برای نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری آینده است. هر محفل و گروه اصولگرایی هر روز نام فردی را به میانه میدان میاندازند و از فردی به عنوان نامزد احتمالی اصولگرایان نام میبرند. افراد که هیچ تناسبی میان فعالیتها و سوابقشان نیست.
ناصر ایمانی فعال رسانه ای و سیاسی اصولگرا در همین رابطه به فرارو گفت: «اصولگرایان و اصلاحطلبان هر دو طیف بزرگی هستند و باید توجه داشت این که در این انتخابات اصلاحطلبان روی حسن روحانی اجماع کردهاند الزاما نشانگر وحدت آنها نیست بلکه جریان اصلاحطلب کشور الزاماتی دارد که ناچار است به حمایت آقای روحانی بپردازد.» وی در همین رابطه اضافه کرد: «اما این روشن است که در انتخابات 1400 -که دیگر آقای روحانی نیست- تشتت و اختلافات را در میان اطلاحطلبان هم بروز پیدا خواهد کرد.»
به نظر میرسد اسامیای که این روزها به عنوان نامزد احتمالی اصولگرایان شنیده میشود بیش از آنکه تصمیمی تشکیلاتی باشد، برآمده از محافل و گعدههای رفاقتی است. برای مثال چند روز پیش بود که در خبرها آمد، میرسلیم گزینه نهایی حزب موتلفه برای انتخابات ریاست جمهوری خواهد بود. یکی میگوید نتیجه نهایی جلسه حزب موتلفه معرفی میرسلیم به عنوان نامزد ریاست جمهوری بوده است اما فرد دیگری از فضای همان جلسه استنباط دیگری دارد و خبر را تکذیب میکند.
باید صبر کرداما ناصر ایمانی تعدد نامزدهای اصولگرایان را به گونهای دیگر تحلیل میکند. وی گفت: «این اسامی فقط گمانه زنی است و هنوز هیچ فرد یا افرادی در مجموعه اصولگرایان به مرحله نیمه نهایی نرسیده است؛ چرا که هنوز تشکل مرکزی اصولگرایان شکل نگرفته است که همگی آن را به رسمیت بشناسند و در واقع نامزد نهایی این اردوگاه انتخاب شود؛ یعنی سازو کاری مانند انتخابات 94 مجلس که ابتدا گزینههای مختلف مطرح نشد و در نهایت لیست نهایی اعلام شد.»
ایمانی در خصوص دلیل احتمالی اعلام نشدن نامزد اصولگرایان نظریه دیگری را مطرح کرد: «الان اصلاحطلبان ماههاست به دنبال مشخص شدن نامزد نهایی اصولگرایان هستند تا به محض مشخص شدن آن روی آن کار کنند. به همین دلیل منطقی خواهد بود که حتی اگر نامزد نهایی این جبهه مشخص هم شده باشد از علنی کردن آن خودداری کنند.»
درباره نامزدی میرسلیم از سوی موتلفه نیز همین اتفاق افتاد طولی نکشید که خبر نامزدی وی از سوی حزب موتلفه توسط نبی حبیبی، دبیر کل این حزب تکذیب شد. حبیبی در همین رابطه میگوید: «حزب موتلفه اسلامي تا به حال به طور رسمي نامزد انتخاباتي خود را معرفي نكرده چرا كه حزب هنوز مراحل آخر را براي تعيين و اعلام كانديدا طي نكرده است.» در مقابل اما حميدرضا ترقي میگوید: «در داخل حزب موتلفه به تصميم نهايي در خصوص كانديداي انتخابات رياستجمهوري دوازدهم رسيدهايم.»
ناصر ایمانی در رابطه با انتخاب میرسلیم توسط بخشی از حزب موتلفه نیز گفت: «موتلفهایها گفتند، این فرد به نظر ما مناسب است این به معنای آن نیست که موتلفه تا روز آخر میخواهد روی کاندیدای خودش بایستد.» وی معتقد است: «مسئله برجام در انتخابات پیشرو همچنین جدی است و کاندیدایی که می خواهد معرفی شود باید در مقوله برجام موضع روشنی داشته باشد.»
اما مشکل اصولگرایان تنها در تشتت دیدگاهها در درون یک حزب نیست؛ مشکل این است که با بر سر زبان افتادن نام میرسلیم به یکباره اسم 14 اصولگرای دیگرنیز مطرح شد که همگی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری اعلام آمادگی کردند. گروهی که بنا بود با اسم رمز وحدت وارد انتخابات ریاست جمهوری شود حالا 14 مرد در برابرش ایستادهاند که یا خود را آماده حضور در میدان ریاست جمهوری کردهاند یا از سوی رفقای محفلی خود به این کارزار هل داده میشوند.
ایمانی گفت: «هنوز تشکل اصلی ورود به انتخابات تعیین نشده است وقتی این تشکل اصلی شکل گرفت؛ استراتژی ورود به انتخابات 96 نیز تعیین خواهد شد. در آن شورا و تشکل است که باید خط و مشی را در انتخابات تعیین گردد.»
اصولگرایان حتی مرجعیت سیاسی خود را هم گم کردهاند؛ روزنامه اعتماد در همین رابطه مینویسد: «تا همين امروز هم اصولگرايان حتي نميدانند بايد كانديدايشان را به چه كسي معرفي كنند. فعلا آيتالله موحدي كرماني، دبيركل جامعه روحانيت ميان كار آنها را گرفته و حزب به حزب و تشكل به تشكل جلسه ميگذارد تا ببيند گروههاي مختلف چه در چنته دارند.»
در میانه بازاری که هر حزب، گروه و دسته و محفل اصولگرایی فردی را به عنوان نامزد خود معرفی میکند، به احتمال قوی اسم رمز وحدت قفل شکستهای اصولگرایی را باز نخواهد کرد. لیست بلند بالای نامزدهای بالقوه این جریان نشان میدهد هر محفل در میان اصولگرایان سودای ریس جمهور کردن نزدیکان خود را دارد.
آیا انتخاباتهای گذشته بیانگر مقبولیت مردمی خواهد بود؟ناصر
ایمانی، فعال رسانهای اصولگرا میگوید: «یکی از فاکتورهای بسیار مهم مورد
نظر اصولگرایان در انتخابات 96 موضوع مقبولیت مردمی است. صرف نظر از
صلاحیتهای مدیریتی، مسئله مقبولیت مردمی هم خیلی مهم هست. ممکن است فردی
باشد که صلاحیت مدیریتی بالایی داشته باشد اما امکان رای آوری ندارد.»
این
در حالیست که سوابق 15 گمانه انتخابات ریاست جمهوری نشان میدهد که بسیاری
از آنها تجربه شکست در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس را دارند و حتی برخی
از آنها تجربه رقابت انتخاباتی را در کارنامه سیاسی خود ندارند.
ایمانی با نقد تحلیل محمدرضا باهنر از عدم حضور مجدد نامزدهای بازنده در
انتخاباتهای پیشین گفت: «هیچ دلیلی وجود ندارد که کسی که در انتخاباتی
شکست خورده است نتواند در انتخابات دیگری پیروز شود و من با این تحلیل شما
از بنیان مشکل دارم.»
وی در همین رابطه افزود: «اشتباه
تحلیل شما این است همه انتخابات ها را یکسان میبینید من در اینجاست که با
شما اختلاف نظر دارم سازو کار هر انتخابات با انتخابات دیگر به کل متفاوت
است. نمیشود آمار و نتایج انتخاباتهای مختلف را به جای یکدیگر استفاده
کرد هر انتخابات شرایط زمانی و ساز و کار ویژه خود را دارد.»
ایمانی
در پاسخ به این سوال که اگر بخواهیم دادههای انتخاباتهای پیشین را
نادیده بگیریم چه راه حل جایگزینی برای سنجش میزان مقبولیت نامزدها وجود
خواهد داشت؛ گفت: «نظام آماری ما کارآمد نیست. به همین دلیل سیاستمداران
ما مجبور هستند مجموعه ای از نظر سنجیها و مشاهدات میدانی را معیار خود
قرار دهند و این نقطه ضعف ماست.»
وی در همین رابطه متذکر میشود
که: «نکته بسیار مهمی که خیلیها را به خطا می اندازد، مسئله مقبولیت در
تهران و غیر تهران است. متاسفانه عموما سیاستمداران ما به خصوص اصلاحطلبان
تنها به تهران توجه دارند. این در حالیست که در انتخابات ریاست جمهوری
دورترین روستاها هم اثرگذار است و نباید مزاج سنجی در تهران به کل کشور
تسری داده شود.»
نوستالژی پیروزی احمدینژاد یا تحلیل پایگاه رای روحانیناصر
ایمانی معتقد است: «چیزی که اصولگرایان را به طمع انداخته، وضعیت آراء
آقای حسن روحانی است؛ برداشت عمومی اصولگرایان این است که آقای روحانی
جایگاه محکمی در انتخابات ندارد؛ بنابراین با کاندیداهای قبلا پیروز نشده
در انتخابات و حتی نامزدهایی که خیلی جدی هم نباشند می شود آقای روحانی را
در انتخابات شکست داد.» وی معتقد است این تحلیلش مورد قبول اصلاحطلبان نیز
هست.
وی گفت: «بنابراین اصولگرایان فکر
میکنند با نامزدهایی نه در حد آقای ناطق نوری و لاریجانی، بلکه با
گزینههای غیرجدیتری هم میتوانند با زحمت کم در برابر آقای روحانی پیروز
شد. به همین دلیل کسی مثل میرسلیم که سالها از صحنه سیاست دور بوده
وارد میدان میشود.»
چرا وحدت اصولگرایان ضرورت دارد؟سوابق
پراکنده و ناهمگن نامزدهای بالقوه این اردوگاه به روشنی نشان میدهد که
اصولگرایان نه تنها رمز وحدت را گم کردهاند بلکه شعاری برای ورود به
انتخابات پیشرو را هم ندارند و هر محفلی کسی را معرفی کرده است که شعار و
مطالباتش تفاوت فاحشی با دیگر نامزدها دارند. به همین دلیل میتوان گفت این
لیست بلند بالا گویا عدم تفاهم در روش و منش اصولگرایان است.
اصولگرایان
به خوبی میدانند ادامه یافتن این آشفته بازار نه تنها برای آنها پیروزی
نخواهد آورد بلکه به زودی موجب ضعیفتتر شدن هرچه بیشتر این جبهه خواهد شد.
جبهه ای که تکثر و تفاوتهای جدی نامزدهای احتمالی آنها، جبهه متحد
اصولگرایی را به مجمع الجزایر پراکنده و کوچک سیاسی تبدیل کرده است که در
هر گوشه آن هر کس ساز خود را میزند. یکی میخواهد با چهره هسته ای و
دیپلماتیک وارد انتخابات شود و دیگری وزیر نفت سابق را معرفی میکند و
محفل دیگر یک نماینده مجلس را جلو میاندازد.
اما گذشته از هر تحلیلی آنچه از پس پشت به گوش می رسد مرثیه ای است برای یک رویا. رویای وحدت که از سال هفتاد و شش تا کنون در سر اصولگرایان چرخیده اما رنگ واقعیت نگرفته است. به عقیده ناظران سیاسی مشکل اصولگرایان نه در سطح و تعیین مصداق بلکه در اعماق خفته است!