احمد فرهادی کارشناس مسائل اقتصادی در روزنامه شرق به موضوع تحصیل رایگان پرداخته است وی در همین رابطه می نویسد:
سیامین اصل قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مطلب مهمی را بلند فریاد میکشد. بهطوریکه مایل است طنین آن کل ایرانزمین را دربر بگیرد: «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور بهطور رایگان گسترش دهد».
تأکید قانون اساسی بر «آموزشوپرورش رایگان» همزمان با ثبتنام مدارس و در ابتدای هر سال تحصیلی، دستمایه گزارشهای بسیاری میشود. معمولا هم موضوعات این گزارشها چنین است، «ما برای ثبتنام دانشآموزمان به فلان مدرسه مراجعه کردیم و آنها برای ثبتنام، به ما مبلغ را درخواست کردند و...» این بگوومگوها تا یکی، دو هفته بعد از بازگشایی مدارس ادامه دارد و معمولا مدارس پیروز میدان هستند.
وقتی این کشمکشها به پایان میرسد همه گمان میکنند قطار سال تحصیلی روی ریل قرار گرفته و با پرداخت هزینه یا بدون پرداخت (مثلا رایگان) مسیر خود را تا پایان سال ادامه خواهد داد. اما این تازه شروع ماجرای دیگری است. ماراتن ٩ماهه تحصیلی هزینههای دیگری هم دارد؛ خرید کیف، روپوش، کتاب، دفتر، مداد و سایر وسایل درسی، آموزشی و کمکآموزشی از یک سو و تهیه تغذیه دانشآموزان از سوی دیگر، در حداقلترین حالت به راحتی هزینهای بالغ بر یک میلیون تومان در ازای هر دانشآموز برای خانوادههای ایرانی در بر خواهد داشت. (البته حداقلیبودن فراموش نشود). حال بپردازم به آمار و ارقام؛ براساس آمار ارائهشده از سوی وزیر آموزشوپرورش در آغاز مهرماه امسال، تعداد دانشآموزان ایرانی در سال ٩٥ حدود ١٣میلیونو ٥٠٠ هزارنفر است.

در یک فرض محال! فکر کنیم که تمام دانشآموزان براساس اصل سیام قانون اساسی به رایگان در مدارس ثبتنام کردهاند! در این صورت فقط رقمی معادل ١٣,٥٠٠.٠٠٠.٠٠٠.٠٠٠ تومان از سوی خانوارهای ایرانی برای راهیکردن فرزندانشان در طول سال هزینه خواهد شد. اگر حدودا نیمی از این رقم را بابت خرید شیر و کیک دانشآموزان (با احتساب روزانه ٢٠٠٠ تومان) در نظر بگیریم؛ سایر اقلام مرتبط با موضوع دانشآموازن رقمی بالغ بر (٦.٢١٠.٠٠٠.٠٠٠.٠٠٠) ٦ تریلیون و ٢١٠ میلیارد تومان خواهد بود که به ادعای پارهای از گزارشات بخش بیشتر این رقم صرف خرید اقلام و لوازم تحریری میشود که عمدتا وارداتی هستند.
اگر چند سال اول ابتدایی را در دوره تحصیلی دانشآموزان نادیده بگیریم، اغلب خانوارهای ایرانی برای دستیابی به آنچه در ضمیر خودشان از آینده فرزندانشان ترسیم کردهاند، متحمل هزینههای دیگری هم میشوند؛ این هزینهها که شامل تدریس خصوصی در منزل تا ثبتنام در کلاسهای درسی، تقویتی، زبان و... میشود، آورده بزرگش تقویت حافظه و یادگیری مقداری فرمول خشک و واژه بیروح در درسهایی نظیر: ریاضی، عربی، زبان انگلیسی، فیزیک و شیمی است. هراس درونی والدین از داشتن آیندهای روشن برای فرزندانشان از یک سو و بازارگرمی مؤسسات تدریسی از سوی دیگر باعث میشود هر سال میلیاردها تومان در این بخش هزینه شود. گویی مسابقهای برای نخبهشدن درگرفته است.
دانشآموزان ایرانی سالی نیست که در یکی از دروس ریاضی، فیزیک یا شیمی مدالی به دست نیاورند. اما همین دانشآموزان با این همه هزینه و با این همه فرمولی که در طول دوره تحصیلی فرا میگیرند، متأسفانه در یادگیری بسیاری از جوانب زندگی مستأصل میمانند؛ بهعنوان نمونه به یک گزارش از کتاب «کندوکاو فلسفی برای کودکان» توجه کنید: مادر یک دانشآموز ابتدایی گزارش میدهد که فرزندش از او در یک میهمانی پرسیده است: «من خورش فسنجان دوست دارم یا نه؟».
با بالارفتن دانشآموزان از پلکان نظام آموزشی، هزینههای آموزشی نیز بالا میرود، افزایش تعداد کتابها، افزایش تعداد دفترها و افزایش تعداد درسها به افزایش نگرانیها دامن میزند بهطوریکه در سه سال آخر تحصیل بسیاری از خانوادهها به مؤسسات تقویتی و کنکوری پناه میبرند، مؤسساتی که با واژگانی مانند «تضمینی» و «موفقیت صددرصد» توانستهاند از این نمد کلاهی برای خود بدوزند.
اگرچه آموزش در ایران رایگان است، اما هزینههای بسیاری برای خانوادهها دربر دارد. اگر بخواهیم با منطق اقتصادی به این موضوع نگاه کنیم، باید ببینیم که داده و ستانده این نظام تحصیلی چیست؟ آیا دانشآموزان ما پس از صرف ١٢ سال از عمر خود در این نظام تحصیلی، واقعا میتوانند زندگی اجتماعی و شخصی خود را در ابعاد معنوی و مادی ارتقا دهند یا آنکه این نظام فقط محلی است پرهزینه برای یادگیری فرمولهایی که فقط چند سال در پس ذهن آنها ماندگار خواهد بود؟