خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا) نوشت:
حجتالاسلام جوادی معتقد است که مناظره بهترین امکان برای نشان دادن نقاط مثبت و منفی محصولات انسانی است و مناظره با توسعه حوصله نظام ممکن خواهد بود، وی همچنین معتقد است که پذیرش تکثر مناظره را ممکن میکند.
حجتالاسلام و المسلمین مرتضی جوادی، رئیس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء، اعتقاد دارد که مناظره ابزاری برای رسیدن به انتخاب احسن است و لازمه آن بیان نظرات و اندیشههای مختلف است. به بیان وی پذیرش تکثر مناظره را ممکن میکند. وی علاوه بر آنکه معتقد است مناظره بهترین امکان برای نشان دادن نقاط مثبت و منفی محصولات انسانی است، میگوید که مناظره با توسعه حوصله نظام ممکن خواهد بود. در پی گفتوگو با وی را ملاحظه میکنید:
مناظره چه جایگاهی در اندیشه دینی و قرآنی دارد؟
صحنه علم و عمل نیازمند امکانات و فرصتهایی است که در ذیل آن ابعاد محصولات فکری و انسانی مشخص شود. چه در حوزه علم و دانش و چه در حوزههای دیگری همچون تولیدات صنعتی باید فرصتهایی وجود داشته باشد که دیگران به نقاط قوت و ضعف محصولات و دستاوردهای بشری آشنا بشوند. خداوند در منطق فهم و معرفت که ریشهاش در اصل، وحی است، برای اینکه امتیازات وحی و حقایق غیبی که توسط پیامبران بیان شده است را بر مکاتب انسانی الحادی مشخص کند، نظرات این دو دسته را در قرآن بیان کرده است تا مردم نسبت به ابعاد، جهات و لایههای مختلفی که برای اندیشهها وجود دارد، آگاه شوند و تمایزات آن را به خوبی تشخیص دهند.
به هر حال همه انسانها نمیتوانند در همه زمینهها تخصص داشته باشند و همه جهات یک شی را به درستی بشناسند، بنابراین مناظره میتواند چنین زمینهای را فراهم کند که هم به بخشهای پنهان و ناآشکار یک حقیقت مشخص آگاهی حاصل شود و هم نقاط ضعف دیگر جریانهای فکری در هر زمینهای نمایان شود. به هر حال امکانی برای بهتر شناخته شدن محصول مکتب یا جریان فکری، لازم است. جهات یک کالا یا فکر، خیلی روشن نیست تا همگان آن را بفهمند. بنابراین در شناخت ابعاد محصولات انسانی، امکانی بالاتر از مناظره وجود ندارد.
امروزه با توجه به پیچیده بودن محصولات و اندیشههای بشری و چند لایه بودن آنها، این ضرورت بیشتر در ذهن انسانها شکل میگیرد و بسیاری از فریب و خدعههایی که در برخی از اندیشهها وجود دارد، از طریق یک مناظره آشکار شده و نقاط مثبت محصول دیگر نیز روشن میشود.
نیاز به توضیح است که مناظره غیر از مبارزه است. مناظره یعنی چند طرف نسبت به هم نظر داشته باشند و با دقت و تامل نسبت به هم و دستاوردها و رهاوردهای یکدیگر دقت کنند، اما مبارزه بسیار میتواند منفی و ناصواب باشد. مناظره میتواند شایسته و مفید باشد و مرز میان مناظره و مبارزه نزدیک و باریک است، خیلیها با انگیزه مناظره پیش میروند، اما سر از میدان مبارزه در میآوردند. در اینجا آنچه باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد، فضای اصلی و فلسفه مناظره است که باید به درستی به جامعه تفهیم شود و تشریح نقش آن برای جامعه ضرورت مهمی است.
ما هنوز از امتیازات مناظره طرفی نبستهایم و بهرهای نبردهایم، زیرا آگاهی لازم در این زمینه را نداریم. از سوی دیگر مناظره یک مراقبت علمی است که ما به دنبال یک رقابت و رفاقت هستیم، نه مبارزهای که باعث جنگ و جدال و برخوردهای اندیشه باشد. برخورد دو اندیشه که در مقابل هم قرار بگیرد و مواجهه اندیشه به معنای مبارزه به جایی نخواهد رسید، بلکه اینها را در یک مصاف واحد دیدن و نکات مثبت و منفیشان را ملاحظهکردن، بسیار صحیح است. اگر انسان به درستی آداب و شرایط مناظره را نداند، به زودی در وادی مبارزه میغلطد و نتیجه آن هم جدال و خصومت و جنگ خواهد بود، جا دارد ما فضای مناظره را در کشور و فرهنگمان باز و روشن کنیم و از امتیازات خوب آن برخوردار شویم و خود و جامعه را به شدت از فضای مبارزه که متاسفانه موجب خصومت و عداوت در جامعه میشود، مصون داریم.
مناظراتی در اول انقلاب صورت گرفت که در آن اندیشههای مختلف مطرح میشد، چه ضرورتی برای آن مناظرات بود؟
در اوایل انقلاب جریانهای مختلفی برای این نهضت حضور به هم میرساندند، گرچه جریان اصلی و فراگیر جریان اسلامی به زعامت امام راحل شکل گرفت. بیشتر جریانهای دیگر بر اساس اندیشههای مارکسیستی و جریانهای التقاطی به میدان آمده بودند و طبیعی بود که این حضور و کثرت فکری و فرهنگی زمینه را برای مناظره فراهم کند. به هر حال تا قبل از اینکه انسانها دست به کارهای سنگین و تند و تیزی ببرند که ممکن است جامعه را به اضطراب و التهاب بکشاند، باید میدان فکری را باز کرد و رسالت اصلی انقلاب ما هم باز کردن میدانهای فکری است که همه نحلهها بیایند و حرفشان را بزنند تا بر اساس منطق قرآن که میفرماید «... فَبَشِّرْ عِبَادِ * ٱلَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ ٱلْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُۥٓ ...: بندگان مرا بشارت بده * همان كسانیكه به سخن گوش فرا میدهند و بهترين آن راپيروی میكنند»(زمر، ۱۷-۱۸) انتخاب بکنند و برای اینکه جامعه انتخاب احسنی داشته باشد و از بین مکاتب مختلف که در اوایل انقلاب به صورت گسترده تبلیغ میشد انتخاب صورت بگیرد، مناظره ضروری بود. بنابراین برای روشن شدن مسئله میدان مبارزهای را به نام مناظره قرار دادند که در آنجا انگیزه این بود که ابعاد و زوایای مکاتب غربی شناخته شود و در ضمن از این طرف هم نقاط امتیاز و قوت مکتب اسلام مشخص گردد. البته در اوایل انقلاب مناظرات در فضای ایدئولوژیکی و فضای تئوریهای مکاتب اسلامی و الحادی بوده است، اما ما باید امکان و میدان مناظره را در همه زمینهها به گونهای فراهم کنیم که جامعه ما قدرت انتخاب احسن را پیدا بکند و نقاط قوت و ضعف محصولات در همه زمینههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، هنری فراهم شود و مناظره حقیقی صورت بگیرد.
ما باید مناظره را یک فرصت برای کشور بدانیم و نه تهدید و در عین حال زمینههای یک مناظره صحیح و آموزش را فراهم کنیم و اهل مناظره را به داشتن آداب فرا بخوانیم. اگر کسی در این فضا حرکت نکند، طبیعی است که جهت اصلی را فراموش کرده و حیثیت مناظره به مبارزه تبدیل خواهد شد و از این جهت، یک رقابت توام با رفاقت به یک مبارزه خصومتآمیز منتهی میشود و امروز جامعه ما متاسفانه به جهت ضعف عمومی از مناظره به مجادله میرسد.
ممکن است یک نفر به لحاظ منطق دارای قوتی باشد اما مناظره یک حرفه و فن است و اگر کسانی مجهز به اندیشه باشند، اما فن و مهارت مناظره را نداشته باشند، ممکن است زمینه را برای فهم از دست بدهند. ما تجربیات تلخی داریم که نمیخواهیم تکرار شود و شاهد بودیم که در سطوح بالایی در کشور مناظراتی روی داد که از ذائقه کشور و نظام پاک نخواهد شد و دلیل آن این بود که افرادی که دراین صحنه آمدند، اخلاق و شرایط مناظره را نداشتند و فضا را به جایی کشاندند که شایسته نبود.
آیا مناظرات اول انقلاب مفید بود؟
البته در آن دوران مناظرات مفید بود و شخصیتهایی که در جریان این مناظرات بودند شخصیتها حرفهای و اهل اندیشه بودند و سعی میکردند که در مصافی عادلانه و اخلاقی قرار بگیرند. در یکی از مناظرههایی که دستگاه قضا در اوایل انقلاب برگزار کرد، آیتالله شهید بهشتی و آیتالله جوادی آملی از یک سو با قضاتی که عقاید دیگری داشتند، در خصوص «قصاص» مناظرهای انجام دادند که میتواند به عنوان سمبل و الگویی برای مناظرات جامعه ما باشد. اسناد آن مناظرات وجود دارد که میتوان اخلاق و آداب مناظره را از آنها آموخت.
ایکنا: چرا مناظرات اول انقلاب ادامه پیدا نکرد؟
برای ادامه این مناظرات نیاز به حوصله، صبوری و شرح صدر توسط نظام هستیم. ما هر چه تحمل و بسط فکری نظام را در همه لایهها بیشتر حس بکنیم، احتمال اینکه چنین مناظراتی را در کشور داشته باشیم، بیشتر خواهد بود. اما اگر ما حوصله نظام را تنگ کرده و فضای گفتوگو را برای نخبگان ببندیم، نخبگان به مناظره نخواهند پرداخت. این میدان مناظره میدان بازی است که حتی ممکن است فراتر از حوزههای معمول و متعارف هم کشیده شود و باید حوصله نظام و کشور را به لحاظ فکری بالا برد و پذیرفت که اگر قرار است انتخاب احسنی صورت بگیرد، باید اقوال متعدد و سخنان متعدد به میدان بیاید. اگر باور داریم که جامعه ما قدرت انتخاب برتر را دارد، باید حوصله نظام را هم توسعه دهیم و وقتی حوصله نظام گسترش نیافته باشد، امکان مناظره فراهم نشده و دانشمندان به صحنه باز نمیگردند. امروز باید با تاسف گفت این اندیشهها در دورن خانهها خاک میخورد و قدرت برونرفت اندیشهها وجود ندارد.
مهمترین اصلی که مناظره را ممکن میکند چیست؟
ما باید بپذیریم که همه انسانها یکسان فکر نمیکنند و خدای عالم انسانها را گوناگون آفریده است. اگر بنا باشد که همه انسانها یکسان فکر کنند، اصلا رشد و توسعهای برای کشور وجود نخواهد داشت. این اختلاف نظر و به تعبیری که آیتالله جوادیآملی میفرمایند اگر قبل العلم باشد بسیار خوب است و امتیاز محسوب میشود، اما اگر این اختلاف بعد العلم باشد مذموم است. اختلاف قبل العلم اشکالی ندارد، زیرا نظرات مختلف گفته میشود و بعد انتخاب احسن صورت میگیرد، اما اگر بعد از آنکه انتخاب احسن مشخص شد، باز هم اختلافی مطرح شود، اختلاف مذموم خواهد بود.
ما الان متاسفانه به آن اختلاف اول که ممدوح است توجه نمیکنیم و از کثرت و تنوع نظرات هراس داریم و از همین رو افکار به میدان نمیآید و حوصله جامعه و نظام برای اینکه بتواند انتخاب احسن داشته باشد فراهم نیست. ما الان شاهد این معنا هستیم که تا سخنی غیر از سخن متعارفی که پذیرفته شده است گفته میشود، با اتهامی مواجه میشود و با نوع نگاهی منفی با آن برخورد میشود و این شایسته یک جامعه متعالی نیست. ما باید بپذیریم که برای رسیدن به منطق صحیح همه آراء و نظرات شنیده شده و نظر نهایی انتخاب شود که همگان از آن پیروی خواهند کرد.
مهمترین اهرمی که برای این کار نیاز داریم، عبارت است از توسعه فکری و فرهنگی و حوصله نظام. نظام باید این معنا را باور کند که جامعه ایرانی جامعهای بسیار وسیع، گسترده و هوشمند است و جامعهای است که از منابع مختلف معرفت خود را میگیرد و نوعی ترمینال اندیشه است که افکار از غرب و شرق وارد میشود. اینجا مانند کشورهای خاص شرقی و غربی نیست، بلکه میدانی است که با تجربیات فراوان علمی و داشتن اندیشمندان و فرهیختگانی که هر کدام به نوبه خود ستارهای در عالم اندیشه هستند، میتوان فضای فکری مولدی داشت و هرگز چنین کشوری نمیتواند در یک میدان محدود و حوصله مضیق، فعالیت علمی داشته باشد و این یک خسارتی است که متاسفانه در کشور ما وجود دارد.
گفتگو از: میثم قهوهچیان