فرارو-افشین داورپناه؛ به نظر شما تا به حال چند نفر به خاطر شرکت در یک مسابقه کتابخوانی به کتابخوانی یا مطالعه علاقمند شدهاند؟ در کشور ما سالهاست که تعداد قابل توجهی مسابقات کتابخوانی، به مناسبتها یا بهانههای گوناگون، از سوی نهادهای مختلف برگزار میشود اما در طول همه این سالها هیچوقت این موضوع بررسی نشدهاست که برگزاری این دست مسابقات در تشویق مردم به مطالعه چهقدر تاثیر داشته یا تا چه میزان و چگونه در ارتقاء سواد یا آگاهیبخشی به مردم، اثربخش بودهاست؟ از سوی دیگر محتوای کتابهایی که به مسابقه گذاشته شده چه میزان در افزایش دانش و آگاهی شرکتکنندگان موثر بوده است!
به تازگی و با ورود برخی اسپانسرهای تجاری به معرکه مسابقات کتابخوانی و اهدای جوایز گرانقیمت به برندگان این مسابقات، موضوع سودمند بودن برگزاری چنین مسابقاتی، به ویژه با شکلی که اکنون برگزار میشود، داغتر و قابل توجهتر شدهاست! واقعا کدام جامعه با شعار «کتاب بخوانید، جایزه بگیرید!» کتابخوان و اهل مطالعه شدهاست که ما دومیاش باشیم؟
تصور کردن جامعه به عنوان کودکی که باید او را با «محرک پاداش» و در فرآیند «شرطی شدن» به مطالعه تشویق کرد، نشان دهنده نوعی کج فهمی یا بدفهمی از فرهنگ و واقعیات جامعه است! مواجهه و فهمی که در آن فقط به یک متغیر دیده و سایر عوامل نادیده گرفته میشود! کتابخوانی، مسابقه قرعهکشی فلان بانک یا قرعهکشی خرید رُب گوجه فرنگی نیست! و فرهنگ مطالعه و کتابخوانی نیز فرهنگ تبلیغ کالاهای مصرفی مثل پُفک و مایع ظرفشویی نیست که بتوان با جایزه دادن میزان مطالعه یا میزان علاقمندی افراد را به مطالعه افزایش داد!
این نوع مسابقات کتابخوانی عموما فقط مبتنی بر حفظیات یا «حفظیات ـ محور» است و هدف و انگیزه اصلی مخاطبان از شرکت در آن نیز کسب جایزه است! تا کنون شنیدهاید که کسی به خاطر شرکت در یک مسابقه کتابخوانی به مطالعه علاقمند شده باشد؟ چند نفر؟ و چطور؟ در الگوهای ترویج کتابخوانی یا مطالعه در کشورهای موفق جهان، مسابقات کتابخوانی، به ویژه آنگونه که در ایران برگزار میشود، چه جایگاهی دارد؟ تقریبا هیچ! البته چنین فعالیتها و برنامههایی ممکن است به افزایش فروش برخی از کتابها کمک کند ـ اما فقط کتابهایی که موضوع مسابقهاند!
شاید تصور میکنید «به هر حال، برخی افراد ممکن است به شوق رسیدن به جایزه، یک کتاب را مطالعه کنند و بعد به محتوای کتاب یا کتابخوانی علاقمند شوند!»؛ خُب چند نفر از این طریق ممکن است به کتابخوانی علاقمند شوند؟ مهمتر از آن اینکه، چه کتابها یا محتوایی برای این مسابقات انتخاب میشود؟ به این نمونه دقت کنید: چند وقت پیش در یک برنامه پر مخاطب تلوزیونی، مسابقهای کتابخوانی برگزار شد با جوایز قابل توجه؛ ابتدا چند کتاب داستان معرفی شد تا علاقمندان مطالعه کنند و سپس درباره محتوای کتاب مسابقه بدهند و به برندگان جوایزی اهدا شود؛ تاسفبارترین بخش این مسابقه، سئوالات مسابقه بود؛ سئوالات به این نحو بود که مثلا از شرکتکننده پرسیده میشد: در داستان فلان، آقای خسرو پس از اینکه در صف نانوایی به داریوش فلان چیز را گفت، داریوش در پاسخ به او چه گفت و چه عکسالعملی نشان داد؟
الف ـ آیا این مسابقه بیشتر به مسابقه کتابخوانی شباهت داشت یا مسابقه حفظیات؟ واقعا چرا مخاطب باید اتفاقات داستان یا جملات آن را به خاطر میسپرد؟ ب ـ نکته مهمتر اینکه، این نوع حفظیات چه آگاهیبخشی یا معلوماتی را به خواننده منتقل میکرد؟ ج ـ آیا اگر جایزهای در کار نبود، خواننده باز هم به خواندن این کتاب رغبت نشان میداد؟ آیا شرکتکننده در این مسابقه، پس از شرکت در این مسابقه (چه برنده جایزه باشد و چه نباشد) باز هم سراغ مطالعه و کتابخوانی خواهد رفت؟ د ـ چرا این کتاب یا کتابها و از این ناشران و نویسندگان برای مسابقه انتخاب شده بود؟ صرفا برای این که احتمالا ناشران این کتابها حامی جوایز مسابقات بودهاند؟
البته انصاف هم نیست که درباره مسابقات کتابخوانی تا این حد بدبین باشیم! واقعیت این است که اگر مسابقههای کتابخوانی با هدف آموزش مستقیم یا غیر مستقیم برخی مفاهیم، آموزهها، آموزشها یا قوانین به یک «جامعه هدف مشخص» برگزار شود یا هدف مسابقات، کمک به پرورش قدرت تحلیل یا خلاقیت گروه مخاطب مورد نظر باشد، میتواند به عنوان یکی از ابزارهای آموزشی یا فرهنگی پذیرفته شود ـ چیزی که به ندرت در ایران مورد توجه قرار گرفتهاست.
توجه به گروه مخاطب مشخص، محتوای مناسب (هدفمند و اثربخش) برای یک گروه هدف مشخص و همچنین نحوه خروجی گرفتن از چنین مسابقاتی (نوع طراحی سوال یا تعامل با خواننده)، عواملی است که میتواند وضعیت نامناسب چیزی که اکنون با عنوان مسابقه کتابخوانی برگزار میشود را سر و سامان ببخشد و آن را به عنوان صرفا یک فعالیت فرهنگی مرتبط با کتاب و کتابخوانی، معنادار کند؛ چنین رویکردی است که میتواند اهداف سوداگرانه اسپانسرها (حامیان مالی) چنین برنامههایی را کمرنگ و کمرنگتر کند.
اما با کیفیتی که اکنون عمده این مسابقات کتابخوانی برگزار میشود، گویی در واقع همه مسئله پیچیده بیرغبتی جامعه ایرانی به مطالعه، به برگزاری مسابقه کتابخوانی تقلیل داده میشود! یکی از مسئولان میگفت: «ما که نمیتوانیم مشکل بیرغبتی جامعه ایرانی به مطالعه را حل کنیم! چنین چیزی از قدرت و وقت ما خارج است! اما میتوانیم مسابقه کتابخوانی برگزار کنیم؛ بالاخره این هم برنامهای است با موضوع کتاب و حداقل نشان دهنده این است که موضوع کتاب و کتابخوانی برای ما مهم است»!
با همین نگاه است که در بسیاری از نهادها و سازمانها راحتترین کار به عنوان یک فعالیت فرهنگی بی دردسر، برگزاری یک مسابقه کتابخوانی است! جامعهای که راه حل مسئله را به برگزاری یک مناسک یا نوعی فعالیت صرفا سرگرمکننده (مسابقه کتابخوانی) فرو میکاهد!
ترویج کتابخوانی باید از سنین پایه به صورت اصولی و ریشه ای انجام شود تبلیغات کتابخوانی بابد به صورت مستمر و هدفمند در صدا و سیما انجام شود واقعا جای تبلیغات کتابخوانی در رسانه ملی اون هم در ساعات پر بیننده خالی است