گلایولهای سفید کنار هم دسته شدهاند.
رزهای نباتی، یک طرف دیگر. لیلیوم هم هست؛ آن هم سفید. گلها انگار زبان دارند. حامل پیامی ناگوار. غمی نامریی در فضا پراکنده است.
تاج گلهای آماده را در پیادهرو چیدهاند. آراسته با تور و روبان مشکی. مردی کت و شلوار پوش با عینک سیاه از ماشین پیاده میشود و سمت گلفروشی میآید. احتمالاً برای سفارش. صاحب عزاست. این جور به نظر میآید: «اینجا همه برای عزا سفارش گل میدهند.»
تعجبی هم ندارد. مسجد کمی آن طرفتر است. گلفروشیهای اطراف، سهم زیادی در تأمین تاجهای گل عزا دارند.رضا سلطان محمدی، گلفروش، از کسب و کارش ناراضی نیست. همان طور که میگوید، مشتریها بیشترشان صاحب عزا هستند. تلفنی یا حضوری سفارش میدهند. قیمتها هم متفاوت است. از 150 هزار تومان شروع میشود تا حدود 700 هزار تومان. «این جور نیست که مردم در حالت عادی برای خرید گل مراجعه نکنند اما تعداد این جور مشتریها خیلی کم است. کلا تا کسی مجبور نباشد، گل نمیخرد.»
چند قدم آن طرفتر، گلفروشی دیگری هست که گلهای سفید و روبانهای مشکیاش همان پیام فروشگاه قبلی را میدهد. چند سطل گل رنگی هم البته در گلفروشی به چشم میخورد. بیشتر برای جور بودن جنس. چراکه مشتریان این یکی هم مثل قبلی، بیشتر دنبال تاج گل عزا هستند.
«فرهنگ خرید گل بین مردم وجود ندارد. خیلیها آن را تشریفاتی میدانند و لزومی نمیبینند در شرایط عادی گل بخرند. در واقع گل هیچ جایی در سبد خانوار ندارد. فقط عروسی و عزا. البته برای عروسی هم دیگر کسی گل نمیخرد. همه ترجیح میدهند به عروس و داماد هدیه نقدی بدهند. بیشتر هم به چشم میآید. برای عزا اما چارهای ندارند. مشتری داشتهایم که تا یک میلیون و نیم برای تاج گل عزا پرداخت کرده. همین را برای عروسی بخواهد بخرد، ترجیح میدهد سکه کادو بدهد.»
این را ابراهیم امینی، گلفروش میگوید و ادامه میدهد: «خیلیها شکایت میکنند که قیمت گل بالاست و به همین دلیل هم هست که از خرید آن اجتناب میکنند. قبول دارم که قیمت گل به نسبت بالاست اما این بالا بودن قیمت هم به دلیل استقبال نکردن مردم است. ما اگر اطمینان داشته باشیم که نیمی از گلهایی که در مغازه داریم، هر روز به فروش میرسد، میتوانیم دنبال تعدیل قیمت آن هم باشیم اما این اتفاق نمیافتد. مردم فقط در شرایط خاص گل میخرند.
چند نفر را دیدهاید که همین طور بدون دلیل برای خانهشان گل بخرند؟ در صورتی که این فرهنگ در خیلی کشورها رایج است و مردم همان طور که مایحتاج روزانهشان را تهیه میکنند، در کنارش دسته گلی هم میخرند و منزل یا دفتر کارشان را با آن آراسته میکنند. بیشتر از نیمی از گلهایی که ما داریم، پژمرده میشوند و ناچاریم آن را در سطل زباله بیندازیم. هدر رفتمان زیاد است. ما از ساعت 7 صبح تا 10 شب، یکسره مشغول کار هستیم و در شرایط فعلی، اگر گل را به قیمت پایینتر از این بفروشیم، اصلاً به صرفه نیست. گرچه در حال حاضر هم کار و کاسبیمان تعریفی ندارد.»
بر اساس اعلام اتحادیه تولیدکنندگان و فروشندگان گل و گیاه، ٥٠درصد گل تولید در کشور به ضایعات تبدیل میشود که دلایل مختلفی از جمله نبود فرهنگ مصرف گل بین مردم و همچنین وجود نداشتن بازار صادراتی مناسب و قیمت بالای تولید برای آن عنوان شده است.
اکبر شاهرخی، رئیس اتحادیه گل و گیاه ایران، سرانه مصرف گل را در ایران بین ۷ تا ۱۰ شاخه در سال اعلام میکند. این درحالی است که در اروپا، آمارها، بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ شاخه گل است.
شاهرخی به بیان دلایل این اختلاف آماری میپردازد: «فقر تبلیغات و نپرداختن به فرهنگسازی از جمله دلایل مصرف پایین گل در ایران است. تنها مقایسهای ساده بین فیلمهای سینمایی ایرانی و اروپایی نشان میدهد که میزان استفاده کاربردی و مفهومی ما از گل، در مقایسه با فیلمهای اروپایی، تا چه اندازه پایین است. متأسفانه هنوز در فرهنگ زندگی ما، استفاده از گل مرسوم نشده و جز در مواقع عروسی یا عزا، کمتر پیش میآید که به یاد گل باشیم. برعکس اروپاییها که در کمتر زمانی امکان دارد جای خالی گل را در زندگی فردی و اجتماعیشان ببینیم.»
در فیلم سینمایی «آشنایی با لیلا» سکانسی که شخصیت لیلا با بازی لیلا حاتمی وارد خانه نامزدش میشود و یک دسته گل لیولیوم را داخل گلدان خوش رنگ و لعاب میگذارد و در گلدان آب میریزد و یک حبه قند داخل گلدان میاندازد، یکی از زیباترین سکانسهای این فیلم است.
حس تازگی و طراوتی که گلها به خانه میدهد، با حال و هوای نامزد لیلا با بازی عادل یراقی، که در حال ترک سیگار است، خیلی خوب جور درآمده. دسته گلی که نه برای عزاست و نه عروسی؛ تنها نشانی است زیبا و لطیف از طبیعت در خانه.