حدود یک سال مانده به انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم. اگر چه در ظاهر امر به نظر میرسد فضا برای اصلاحطلبان بسیار آرامتر و مسیر هموارتر از رقیب است اما در بطن قضیه تحلیل پیچیدگیهای عرصه سیاست ایرانی حکایت از آن دارد که اصلاحطلبان هم با دشواریها و مصائب فراوان مواجه هستند. اردوگاه اصولگرایان البته همچنان در کشاکش تردید و بیتصمیمی گرفتار آمده و حداقل تا امروز تحرک و پویایی خاصی در قبال رخداد ۹۶ از خود نشان نداده است. حسن روحانی هم حداقل تا امروز برای حضور مجدد در عرصه ثابتقدم و استوار نشان داده است.
به گزارش ایسنا، ماهنامه همشهری ماه در ادامه نوشت: «میمانند اصلاحطلبانی که میخواهند برای بار دوم از یک چهرهای که هیچگاه خود را اصلاحطلب نخوانده و از سال۱۳۹۲ تا به حال هم پایبندی چندانی به آرمانهای اصلاحطلبان از خود نشان نداده، مجددا حمایت کنند.
تردیدهایی که در گوشه اذهان وجود دارنددر ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که اصلاحطلبان و حامیان دولت حتی اگر نه در قالب سناریوی عبور از روحانی که در راستای برخورداری از آمادگی سیاسی برای واکنش و عکسالعمل مقتضی در شرایط سیاسی متفاوت به گزینههایی غیر از روحانی هم میاندیشند. نشانه این موضوع هم پرسش رسانههای اصلاحطلب از سخنگوی شورای نگهبان در خصوص تأیید صلاحیت رئیسجمهور برای دور دوم ریاستجمهوریاش و پاسخ ایشان مبنی بر تکدورهای بودن احراز صلاحیتها بود که با واکنش شدید این جناح مواجه شد. در چنین شرایطی و با وجود اتفاقات ممکن در مسیر تأییدصلاحیتها اصلاحطلبان به این مهم میاندیشند که در صورت عدم امکان حضور روحانی در دوره بعد انتخابات ریاستجمهوری چه کسی ظرفیت جایگزینی او را خواهد داشت. همچنین این سناریو هم در محافل اصلاحطلب مورد بررسی قرار خواهد گرفت که اگر روحانی بنا بر هر دلیل یا مصلحتی خود به این تصمیم و جمعبندی رسید که از حضور در دور بعدی ریاستجمهوری سر باز زند، آنگاه چه کسی میتواند هم شایستگی حمایت اصلاحطلبان و حامیان دولت را داشته باشد و هم از شانس تأیید صلاحیت شورای نگهبان برخوردار باشد. بنابراین این که اصلاحطلبان به فراخور درگیری خود در عرصه سیاسی کشور خود را برای مواجهه با سناریوهای مختلف پیشرو آماده نگه دارند، چندان جای تعجب ندارد.
زمزمههای سرخوردگی از روحانیدر این میان زمزمههای عبور از روحانی هم به ویژه در میان اقشار اصلاحطلب سر خورده و عصبانی از عملکرد دولت شنیده میشود. صداهای نارضایتی از بدنه اصلاحطلبی از آن جایی به گوش میرسد که ناتوانی یا عدم پایبندی دولت در عمل به تعهداتش باعث شده بخشی از وعدههای انتخاباتی حسن روحانی معطل و بلاتکلیف بمانند. در موضوعی همچون رفع حصر حسن روحانی در دوران رقابتهای ریاستجمهوری۱۳۹۲ مواضعی اتخاذ کرد که در همان زمان از سوی برخی از ناظران زیر سؤال بود و در راستای وعدههای انتخاباتی و در همان فضا تحلیل شد. در سه سال گذشته از آن زمان حسن روحانی نه تنها در راستای ماجرای یاد شده اقدام قابلتأملی انجام نداده که به نظر میرسد نخواسته یا نتوانسته یا حداقل طرح مشخصی برای تحول در این داستان در ذهن خود نداشته است. شاید از همین روست که امروز پس از سه سال الهام امینزاده، دستیار رئیسجمهوری که در سالهای گذشته در سمت معاونت حقوقی او حضور داشته، میگوید شورای عالی امنیت ملی برای تأمین حق امنیت شهروندان تصمیم به حصر گرفته است! این اظهار نظر در چهارچوبهای حقوقی و قانونی جمهوری اسلامی ایران البته کاملا قابل فهم و درک است اما نسبت آن با اظهارات انتخاباتی رئیسجمهور روحانی و انتظارات ایجادشده در بدنه اجتماعی اصلاحطلب معنادار است!
مشکل روحانی البته تنها به رکود و انفعال او در تحقق وعدههای سیاسیاش بازنمیگردد. این که او به یک معنا از حیث سیاسی برای اصلاحطلبان کار چندانی نکرده است. روحانی از حیث اقتصادی هم ناکارآمد بوده و رخوت و سستی کابینه او باعث شده صدای حامیانش هم درآید. علی شکوریراد، دبیرکل حزب اتحاد ملت از احزاب اصلاحطلب شناخته شده در خصوص روحانی گفته، او بالاخره وجوهی از اصلاحطلب بودن دارد اما اولویتهایش با قاطبه اصلاحطلبان تفاوتهایی دارد. «ما در انتخابات سال۹۶ در جستوجوی کاندیدا نیستیم. ما کسی را داریم که کاندیدای ما بوده و رأی آورده و الان رئیس دولت است.» با این وجود حتی شکوریراد هم به روحانی هشدار میدهد که «اگر آقای روحانی در کابینه ترمیم انجام ندهد، شرایط را برای حمایت اصلاحطلبان از خودش سختتر میکند. بسیج برای اخذ رأی برای آقای روحانی مشکلتر میشود.»
اظهارات یک عضو حزب مردمسالاری که در انتقاد از عملکرد روحانی در اردوی تابستانی اخیر این حزب بیان شده، به نوعی عصاره انتقادات مطرح اصلاحطلبان از روحانی است. صالح دلدم، عضو حزب مردمسالاری با اشاره به وعدههای انتخاباتی روحانی مانند رفع حصر، آزادی زندانیان سیاسی، جمعآوری گشت ارشاد، ایجاد فضای باز در عرصه فرهنگ و هنر و رونق اقتصادی و مقابله با بیکاری و رکود از عدم تحقق وعدههای روحانی انتقاد کرده و به این نکته اشاره کرد که رئیس دولت اصلاحات یک بار میتواند دو بار «تکرار» کند و از مردم بخواهد رأی بدهند اما عملکرد حسن روحانی به گونهای بود که گویی مأموریت دارد آبرو و وجهه اصلاحطلبان را نزد مردم خدشهدار کند. دلدم در ادامه ضمن انتقاد از انتخاب وزرایی همچون علی جنتی، محمود گودرزی، فرهادی و نعمتزاده اشارهای هم به وضعیت لغو کنسرتها، توقیف فیلمها و کتابها داشت و حسن روحانی را بابت گماردن علی جنتی در پست وزارت ارشاد مورد انتقاد قرار داد.
او میگوید: «آقای روحانی بعد سه سال همچنان تقصیرات را گردن دولت قبل میاندازد؛ در حالی که ما به یاد داریم رئیس دولت اصلاحات مملکت را با چه وضعیت بدتری از هاشمی رفسنجانی تحویل گرفت اما خود با عملکرد مناسب چه تغییراتی ایجاد کرد زیرا رئیس دولت اصلاحات اصلاحطلب بود اما حسن روحانی به شعارهایی که میدهد ایمان ندارد.» دلدم در بخش دیگری از صحبتهای خود به نقش دولت روحانی در حذف اصلاحطلبان از لیست امید و افزودن افرادی چون کاظم جلالی و بهروز نعمتی و همچنین نقش دولت در ریاست لاریجانی بر مجلس و اصولگرایان بر کمیسیونها اشاره و اعلام میکند در صورت بازگشت احمدینژاد به قدرت، روحانی بابت کارنامه و عملکردش و عارف بابت انفعالش مقصر هستند.
عبور از روحانی به جایی نمیرسدبا همه این اوصاف اما به نظر میرسد اصلاحطلبان بهتر میدانند که در شرایط کنونی روحانی تنها راه و چاره آنها برای حضور در قدرت است. روحانی به هر ترتیبی هم که عمل کرده باشد اما نمیتوان انکار کرد که راه را برای بازگشت اصلاحطلبان به مجاری قدرت در سطحی هموار کرده است. اصلاحطلبان تا آن جا که برای دولتمردان مقدور بوده در سطوح بالای دولت مشغول به کار شدهاند و روحانی در بسیاری موارد آنجا که مانعی پیشروی خود ندیده و مقاومتی بر سر راهش مشاهده نکرده، برخی مطالبات اصلاحطلبان را دنبال کرده است. حداقلیترین ایده آن است که وضعیت امروز و حضور روحانی هرگز با قبل از آن و شرایط حضور احمدینژاد قابل مقایسه نیست و اصلاحطلبان قدر وضعیت امروز را به خوبی میدانند. از همین رو آنچنان که چهرهای همچون محمدرضا خاتمی هم اظهار داشته: «گزینه اول و آخر اصلاحطلبان آقای روحانی است و اگر ایشان در عرصه باشند، هیچ فرد دیگری از جریان اصلاحات نامزد نخواهد شد... جریان اصلاحات تمام همت خود را برای پیروزی آقای روحانی به کار خواهند بست؛ چرا که ارزیابی ما از عملکرد آقای روحانی مثبت است و با این که بسیاری از وعدهها عملی نشده اما اصلاحطلبان با موانع و مشکلاتی که در مسیر آقای روحانی وجود دارد، آشنا هستند و در عین حال با استقامت و پایداری ایشان در مسیر عملی کردن وعدهها هم آشنایی دارند... با جمعبندی تمام این مسائل میتوان نتیجه گرفت جریان اصلاحات قطعا گزینهی دیگری ندارد.»
کار سخت روحانی در رقابتهای۹۶مشکل روحانی اما کجاست؟ روحانی با این که این چنین خیالش از بابت ضمانت صددرصدی اصلاحطلبان راحت است و از اجبار ساختاری آنها به حمایت از خود خیالی راحت دارد اما نگرانیاش بابت آن است که آیا خود خواهد توانست پایگاه اجتماعی اصلاحطلب را نسبت به حضور مجدد در صندوق و اقناع برای رأی دادن راضی کند. تجربه و تحلیل رفتار انتخاباتی تودهها نشان از آن دارد که حضور مردم پای صندوقهای رأی تابعی از احساس آنها مبنی بر اثربخشی آرایشان است. افکار عمومی اگر چه در سال۱۳۹۲ احساس کرد که میتواند با حضور در پای صندوقها تغییر و تحولی بنیادین در وضعیت خود ایجاد کند ولی به همان منطق و استدلال و با مشاهده ترتیبات رخ داده در سالهای اخیر شاید احساس کند که حضور در صحنه و رأی دادن مجدد به روحانی نتواند تغییر و تحولی در زندگی روزمره آنها ایجاد کند؛ به ویژه آن که مهمترین دستاورد روحانی در سالهای گذشته یعنی برجام نتوانسته بهره و دستاورد روشن و ملموسی در زندگی روزمره مردم داشته باشد و به نظر میرسد تا زمان انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم نتواند به عنوان یک برگ برنده یا مؤلفه برانگیزنده عمل کند. روحانی خواهد توانست که نخبگان سیاسی اصلاحطلب را با خود همراه کند ولی این مهم الزاما به معنای همراه شدن بدنه اجتماعی اصلاحطلب نیست.
تودهها و اقشار ناراضی جامعه که از برجام بهره خاصی نبردهاند، وعدههای اقتصادی روحانی را ابتر و دور از دسترس یافتهاند و چشمانداز روشنی از تدبیر و کارآمدی این دولت نمیبینند یا به رقیب روحانی رأی خواهند داد یا در صورت عدم حضور یک رقیب جدی برای روحانی شاید قید حضور پای صندوق را بزنند. روحانی و حامیان اصلاحطلبش هم احتمالا همچون گذشته خواهند کوشید در فضای انتخابات مجددا وعدههای یاد شده را زنده کنند و در فضای احساسی و هیجانی انتخابات از تحقق وعدههای معوق در چهار سال آینده بگویند. دوقطبیسازیهای مجدد و سیاسی کردن فضا برای تهییج مجدد حامیان اصلاحطلب و معنا بخشیدن به دستاوردهای برجام شاید گامهای دیگری برای اقناع بدنه اجتماعی اصلاحطلب جهت حضور در صحنه باشند.»