خبرآنلاین نوشت: رابطه احمدی نژاد و اصولگرایان مانند سیبی است که در آسمان سیاست هزار شکل چرخ خورده و هنوز هم به زمین نرسیده است.
مردی که روزی کت مخصوص ریاست شهرداری تهران و پس از آن ریاست جمهوری را از دستان اصولگرایان گرفت، پس از گذشت مدتی از حضورش در پاستور روی از اصولگرایان برگرداند و در مخالفت با آن ها سخن گفت.
اما پایان کار احمدی نژاد در قدوقامت رئیس دولت دهم، پایان رابطه پر اما و اگر اصولگرایان با «او» نبود، چه آنکه با فرارسیدن حرف و حدیث های انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، پالس های منفی و مثبت احمدی نژاد و اصولگرایان به یکدیگر شکل و شمایل جدیدی به خود گرفت؛ از هشدار به احمدی نژاد و اصرار به نیامدن او تا خبرهایی درباره نامه انتخاباتی احمدی نژاد به اصولگرایان. گرچه در همین فضا زمزمههایی مبنی بر مطلع شدن وی از احتمال ردصلاحیتش توسط شورای نگهبان هم به گوش می رسد.
در یک سوی میدان مردی قرار دارد که در دوره دوم حضورش بر صندلی ریاست جمهوری با پشت پا زدن به حامیانش یعنی همان راست گراهای سیاست ایران ریسمان ارتباطش با این اردوگاه سیاسی را با سرعت هر چه تمام تر برید. مردی که پس از گذر از دوران سکوت سیاسیاش حالا هر چه به انتخابات سال 96 نزدیک تر میشویم نامش به مدح یا نقد بر زبان اصولگرایان بیشتر می چرخد، گرچه خود او و حامیانش هنوز هم از اصولگرا نبودنشان حرف می زنند و وامدار نبودن به رای اصولگرایانه، اما در میانه این لفاظی ها، خبرهایی هم هست که می گوید از قضا احمدی نژاد برای قرار گرفتن در مقابل روحانی نیاز دارد که دست یاری به سوی اصولگرایان دراز کند.
*پله پله جدایی احمدی نژاد از اصولگرایان
اولین رابطه حسنه احمدینژاد و اصولگرایان به همان سالهای ابتدایی دهه 80 باز میگردد، سالهایی که زمینه اوج گیری مردان وابسته به اردوگاه اصولگرایی را در عالم سیاست مهیا کرد.
در دومین دوم شوراهای اسلامی شهر و روستا بود که اولین جرقههای رفاقت سیاسی احمدی نژاد و اصولگرایان زده شد. سیاستمداران جناح راست که با حضور دولت اصلاحات چند صباحی از عالم سیاست دور افتاده بودند، تلاش کردند تا با چیدن درست مهره های انتخابات شورای شهر و روستا، مسیر خود را برای حضور در رقابتهای دست بالاتر انتخاباتی هموار کنند.
جمعیت آبادگران لیستی بود که توانست در انتخابات شورای شهر تهران، گوی سبقت را از رقبای اصولگرایان برباید و راهی شورای شهر شود.
حضور آبادگران در شورای شهر، نقطه شروعی برای اصولگرایان تلقی میشد، گام اولیهای که موجب شد اصولگرایان برای محکم کردن جای پایشان، کت ریاست شهرداری تهران را متناسب با قد و اندازه احمدی نژاد دوخته و بر تنش کنند
بیادی در روایت آن روزها می گوید:« آقای احمدینژاد از اعضای ائتلاف آبادگران بود و اصلا کسی به این موضوع که احمدینژاد شهردار شود فکر نمیکرد. یک دفعه این موضوع به ذهنمان خطور کرد که ایشان گزینه خوبی برای شهرداری تهران است.»
اینچنین بود که محمود احمدینژاد در اردیبهشتماه ۱۳۸۲ شهردار تهران شد و نگاهش را به پله های بعدی حضور سیاسیش دوخت. حضور احمدی نژاد در خیابان بهشت، زمینه ای شد تا برخی از نواصولگرایان او را گزینه در شأنی برای رئیس دولت نهم بدانند، نگاهی که خود نیز به آن اعتقاد راسخی داشت.
انتخابات سال 84 مسیر پر پیچ و خمی را برای اصولگرایان ترسیم کرد، مسیری که برخلاف نقشههای عملیاتی چهرههای اصلی اصولگرایان، چندان راحت طی نشد. انتخابات 84 که با حضور قاليباف، لاريجاني، رضايي و احمدينژاد به عنوان کاندیداهای اصولگرایان برای به دست گرفتن نهمین کرسی ریاست جمهوری همراه شده بود، سرانجام قرعه برد را به نام احمدی نژاد رقم زد.
ناطق نوری که در آن دوران بازیگر نقش پدر معنوی اصولگرایان بود، انتخابات سال 84 را اینگونه روایت می کند«در قصه ریاست جمهوری 84 ماجرا این گونه بود که از اصولگراها 5-6 کاندیدا وجود داشت و کاری که ما باید می کردیم این بود که بنشینیم با اینها صحبت کنیم که یا آنها را قانع کنیم که کنار بروند یا اینکه با مکانیزمی پیش بیایم تا یکی از آنها در عرصه باقی بماند.آقای احمدی نژاد هم جزو همین ها کاندیدا ها بود. ایشان می گفت:«من طرح برای اداره کشور دارم و بقیه نامزدها ندارند. شما هم اجازه نمی دهید من طرحم را بدهم.»
او در بخشی از این خاطره گویی انتخاباتیش عنوان می کند«جلسه زمانش هماهنگ شد و ایشان به همین دفتر بنده آمد و مرحوم آقای عسگر اولادی، باهنر، بنده و برخی دیگر از دوستان بودند. ایشان در آن جلسه 2 ساعت طرحش را توضیح داد. بنا هم بود تا پایان صحبت ایشان حرفی نزنیم. ایشان وقتی صحبتش را تمام کرد. من رئیس جلسه بودم و اگر چه منشی جلسه کس دیگری بود ولی برای اینکه مطالب یادم بماند چیزهایی را می نوشتم که خودآن نوشته ها 4 صفحه شد! قبل از اینکه من صحبت کنم، مرحوم آقای عسگر اولادی رو کردند به بنده و حرفی زدند که شاید شما هم تا الان نشنیده باشیدآقای عسگر اولادی گفت: «این برادر ما احساس می کند که اسلام را فقط او می شناسد، این برادر ما احساس می کند انقلاب را فقط او درک کرده است. این برادر ما احساس می کند امام را فقط او می شناسد.» بنده هم خطاب به آقای احمدی نژاد گفتم:«آقای احمدی نژاد! من حرفهای شما را خیلی دقیق گوش دادم حقیقتا هرچه دقت کردم، هیچ نفهمیدم. یا سطح معلومات شما خیلی بالا است و ما نمی فهمیم شما چه می گوئید یا اینکه حرفهای«بالا ابری» می زنید.»
شاید از همان جلسه بود که احمدی نژاد از اصولگرایان سنتی دل کند و با حمایت دسته دیگری از اصولگرایان همچون محمدتقی مصباح یزدی، چهره های نزدیک به تحول خواهان با شعار عدالت وارد گود رقابت شد و تلاش کرد تا با ایجاد سناریویی به نام«دوگانه احمدینژاد-هاشمی رفسنجانی» خود را به عنوان نماد ساده زیستی و عدالت مداری در مقابل هاشمی به عنوان نماد اشرافی گرایی قرار دهد.
رئیس دولت مهروزی در دوره اول ریاست جمهوریش گرچه تلاش کرد تا رابطه اش با اصولگرایان خیلی خدشه دار نشود ولی گاها با برخی اظهارات مبنی بر اصولگرا نبودنش و عدم وابستگی حزبی به جریانات سیاسی موجبات دلخوری آنها را هم فراهم کرد. از همین رو بود که وقتی سال 88 رسید برخی اصولگرایان حاضر به قرار گرفتن پشت احمدی نژاد نشدند گرچه در مقابل افرادی هم بودند از اصولگرایان که بخاطر فضای حاکم بر آن انتخابات مجبور شدند حامی احمدی نژاد شوند.
اما دوره دهم ریاست جمهوری احمدی نژاد مانند دور قبل پیش نرفت و او روی دیگر چهره سیاسی خود را به حامیانش نشان داد. دو سال از شکل گیری دولت دهم گذشته بود که تنش میان اصولگرایان و احمدی نژاد اوج گرفت. سرنخ بسیاری از تنش ها در ارادات خاص او به مشایی بود، نکتهای که واکنش حامیان رئیس دولت مهرورزی را برانگیخت.
احمدی نژاد آهسته آهسته، ساز تنشزاییش را کوک کرد و با نواختن موسیقی محبوبش نتیجه ای جز به وقوع پیوستن اتفاقاتی همچون یازده روز خانه نشینی، سئوال مجلس از او و حاشیه سازیهای بی پایان دولت به بار نیاورد.
این اتفاقات در سالهای آخر ریاست جمهوری مرد محبوب اصولگرایان، موجب شد تا اصولگرایان با چرخشی یکباره، برای پایان دوره ریاست جمهوری او لحظه شماری کنند و از احمدی نژاد فاصله بگیرند.
*از سکوت سیاسی احمدی نژاد تا تله انتخاباتی برای اصولگرایانسال 92، زمان پایان ریاست احمدی نژاد بر دولت و آغاز دوره سکوت سیاسی اش بود. سکوتی که با نزدیک شدن به انتخابات مجلس دهم، رنگ باخته و با پیوند خوردن به سفرهای استانیش در سال95، این پیام مخابره می شود که احمدی نژادِ پر هیاهو، دیگر یارای ادمه سکوت سیاسی را ندارد.
اما گرد و خاک سیاسی احمدی نژاد به سخنرانی در مساجد و سفر به شهرهای مختلف ختم نشد، چه آنکه او در آخرین حرکت سیاسیش بنا بر برخی اخبار نامهای را خطاب به اصولگرایان نوشته است. براساس شنیده ها این نامه حامل این پیام بود که« در صورتی که اصولگرایان از او حمایت کنند در روزهای منتهی به انتخابات تشکیلاتی عمل کرده و در صورتی که کنارهگیری او تصمیم نهایی باشد تبعیت خواهد کرد.»
شاید رئیس دولت نهم و دهم با ارسال این نامه تلاش کرده تا اصولگرایان را قانع کند که میتوانند به عنوان یک دونده امدادی روی او حساب کنند، دونده سیاسی که مسئولیت ایجاد فضای مناسب سیاسی اصولگرایان را برعهده میگیرد اما هر زمان که بزرگان اصولگرا تصمیم گرفتند، او از مسیر کنار رفته و ادامه راه را به فردی دیگری میسپارد.
در این میان برخی از چهرههای اصولگرا همچون غلامرضا مصباحی مقدم عضو جامعه روحانیت با بیان این جمله که«به طور یقین میتوانم بگویم که شورای نگهبان او را تایید صلاحیت نمیکند.» یا محمدرضا باهنر که میگوید«به صلاح احمدی نژاد نمیبینم کاندیدا شود»، در مقام مخالف احمدی نژاد قد علم کرده اند.
البته در مقابل این افراد هستند چهرههای نزدیک به نواصولگرایان که هنوز هم احمدی نژاد را مرد اول دنیای سیاست خود میپندارند. فردی مانند روح الله حسینیان از اعضای جبهه پایداری معتقد است که« احمدی نژاد در انتخابات سال 96 رکورد رأی را در تاریخ جمهوری اسلامی ایران میشکند.» او البته این را هم می گوید که اصولگرایان کسی جز احمدی نژاد ندارند و رییس دولت سابق کم کم راضی به حضور در صحنه می شود. سخنانی که علاوه بر زمینه سازی طیف پایداری برای بازگشت مجدد احمدی نژاد به قدرت به نوعی خط و نشان این جبهه برای اصولگرایان هم محسوب می شود. چه آنکه برخی براین اعتقادند پایداری ها این روزها زبان تشکیلاتی احمدی نژاد شده اند.
در میان تمام مخالفت و موافقتها برای حضور احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال 96، آنچه بیش از همه توجهها را به خود جلب میکند، حرکت مهرههای رئیس دولت مهرورزی برای تصرف مجدد پاستور است. تحرکاتی که از سفرهای استانی تا سخنرانی در مساجد و در نهایت نامه نگاری با اصولگرایان را شامل میشود.
در واقع این گونه به نظر میرسد که احمدی نژاد تلاش دارد تا با معرفی خود به عنوان دونده امدادی اصولگرایان، پس از اتفاقات سالهای آخر ریاست جمهوریش، دل اصولگرایان را با تله انتخاباتیش به دست بیاورد.امری که بنا به گفته محبیان از تئوریسین های اصولگرا با توجه به روحیه احمدی نژاد بعید به نظر می رسد که او خود را پل گذر رسیدن دیگران به قدرت قرار دهد. چه آنکه احمدی نژاد در سالهای حضورش در سیاست اثبات کرده است خود را خرج اصولگرایان نخواهد کرد، او هر آنجا که نیاز به پشتوانه حزبی داشته است با لبخند به سراغ اصولگرایان رفته است و زمانی دیگر هم روی خود را از همراهان گذشته اش برگردانده است.
زمانی عده ای مست قدرت وثروت خیال کردن با آوردنش به عنوان رئیس جمهورهمه مشکلاتشون روحل میکنه بعدافهمیدن که بدترشد ومطمئن باشیددیگرتکرارنخواهدشد.