یادداشت دریافتی- سید رسول حسینی؛ راز ماجراجویی های عربستان در منطقه چیست؟ این سئوال واقعا ذهن بسیاری را به خود مشغول ساخته که چرا عربستان تمایلی به حل رابطه خود با ایران نشان نمی دهد؟ چرا تن به مذاکره و گفتگو برای رسیدن به راه حل های سیاسی نمی دهد؟ این رفتار عربستان تحلیلگران را به فکر فرو برده است که آیا عربستان به دنبال رویارویی با ایران است؟ آیا می خواهد آتش جنگ دیگری را در منطقه شعله ور سازد؟ اگر چنین است آیا به عاقبت آن اندیشیده است؟
تمام کنش و رفتار سیاست خارجی عربستان بعد از روی کار آمدن ملک سلمان حاکی از خصومتی عمیق نسبت به ایران است.
سعودی ها بعد از ماجرای حج سال گذشته و متاسفانه بعد از حمله به سفارت این کشور در تهران گویا بهانه کافی را برای آشکار سازی خصومت خود نسبت به ایران پیدا کرده اند. بنابراین دشمنی های خود را از حد اختلافات سیاسی و رقابت های منطقه ای به خصومت های کهن بین سنی و شیعه مرتبط ساخته تا بتواند عمق کینه و دشمنی خود را نسبت به ایران نشان دهد. و در این مسیر دیگر کشورهای عربی را با خود همراه سازند. (سیاستی که زمانی صدام در تلاش بود از آن بهره برداری کند).
عربستان در این مدت اخیر روابط پنهان خود با رژیم صهیونیستی را آشکار کرده و گوی دشمنی با ایران را از آنها ربوده است. تمام همت و تلاش خود را برای شکست برجام بکار گرفته، از گروه های مخالف و معاند ایران حمایت کرده، در منطقه از خشن ترین گروه های تروریستی حمایت می کند و تقریبا در تمام اجلاس ها و نشست های بین المللی سخنان تفرقه افکنانه و خصومت آمیز نسبت به ایران بکار گرفته است.
این سیاست ها همه و همه حاکی از این است که این کشور خواهان حل موضوعات و مسائل مشترک از راههای دیپلماتیک نیست. بلکه تنها یک راه را انتخاب کرده و آن افزایش تنش و دشمنی با ایران است. بنابراین این سئوال پیش می آید که آیا این کشور برای نجات پادشاهی خود راه حل رویارویی آشکار با ایران را انتخاب کرده و حتی حاضر است تن به یک جنگ نظامی با ایران بدهد؟
البته شاید قابل توجیه باشد که کشوری برای نجات کشمکش های درونی و از هم گسیختگی ساختار قدرت توسل به جنگ شود. اما توان نظامی و شرایط داخلی این کشور بسیار ضعیفتر از آن است که آنها را وادار به چنین جنگی کند. پس ماجرا را باید در جایی دیگر جستجو کرد.
باید به این نکته پی برد که عربستان به دنبال تحریک ایران است تا آغازگر جنگ در واقع ایران باشد. اما در این صورت نیز نیک می داند که یارای مقابله با توان نظامی ایران را نیز نخواهد داشت. این ما را به نکته ای رهنمون می کند که پادشاهی عربستان قدم در راهی می گذارد که به عواقب آن مطمئن نیست.
این کشور خوب می داند که ایران به هیچ وجه به دنبال حمله نظامی به کشوری نیست و همیشه از ابزارهای دیپلماتیک برای حل و فصل موضوعات خود بهره برده است. حضور ایران در منطقه نیز به ثبات و صلح در منطقه کمک رسانیده است.
در واقع این کشور شاید در این ماجرا به پشتوانه کشورهای دیگری دلخوش داشته تا شاید بتواند نقشی در منطقه ایفا نماید. ولی باید این نکته را یادآور شد که در هر صورت عربستان نمی تواند برنده این ماجرا باشد.
عربستان نمی تواند به پشتوانه کشورهای دیگر التهاب منطقه را آنقدر زیاد کند، تا به سرحد جنگ بکشاند. زیرا در این صورت اولین کشوری که نابود خواهد شد خود عربستان است.
سعودی های خوب می دانند که رژیم صهیونیستی هیچ عقد اخوتی با آنها ندارد و در صورت بحران اولین کشوری که از فروپاشی عربستان منتفع خواهد شد اسرائیل است.
این را باید بدانند که موقعیت عربستان مثل سوریه نیست که فروپاشی آن جزء منافع ترکیه، عراق و ایران و حتی روسیه نباشد، که با وجود جنگی بدان وسعت ولی یکپارچگی آن برای همه طرفها مهم باشد و از آن دفاع کنند، و نه به همان دلایل مثل عراق است.
پس عربستان باید بداند که استراتژی همیشگی اسرائیل کوچک سازی جهان عرب و تکه تکه کردن آن بوده است و این ایران است که با این سیاست مخالف بوده است و همیشه از ثبات و صلح در منطقه دفاع کرده است.
سعودی ها باید این نکته را درک کنند که ایران به هیچ وجه خواهان تغییر مرزهای جغرافیایی در منطقه نبوده و نیست و این را جزء منافع خود نمی داند. اگر مسائلی سیاسی و منطقه ای بین دو کشور است این موضوع به راحتی می تواند مورد مذاکر قرار گیرد و از راه حل های مسالمت امیز حل و فصل گردد.
این مهم است که عربستان بداند که اکنون این کشور است که خصومت فی مابین دو کشور را تعمیق می بخشد و نزدیک شدن آنها به اسرائیل پیامد مثبتی برای آنها در بر نخواهد داشت.