تبادل مالی سازمان صداوسیما و فوتبال بیشتر شبیه جادهای یک طرفه است که عواید حاصل از آن تنها به جیب یکی از طرفین سرریز میشود.
به گزارش ایسنا، پانزدهمین دوره رقابتهای لیگ برتر فوتبال ایران حدود دو هفته دیگر به اتمام میرسد اما مدیران تصمیمگیرنده درخصوص حق پخش تازه به این نتیجه رسیدهاند که شاهکار عجیبشان در مورد حق پخش با عنوان IPTV به مرحله بهرهبرداری نرسیده و زیرساختهای لازم را ندارد.
فوتبال ایران تنها به تیم ملی و پرسپولیس و استقلال خلاصه نمیشود بلکه مجموعهای از تیمهای مختلف است که برای حیات به منابع مالی نیاز دارند، اما باید پرسید که سازمان صداوسیما چه میزان از مطالبات 14 تیم دیگر لیگ برتر را پرداخت کرده است؟
در ادامه این گزارش به نکات درخور توجهی که از سوی برخی مسئولان سازمان صداوسیما به عنوان بیانیه این سازمان منتشر شد، اشاره میکنیم.
1) "صداوسیما به عنوان دستگاه حاکمیتی از نظر قانون محاسبات عمومی، یک شرکت دولتی محوسب میشود، لذا اجازه پرداخت هیچ گونه وجهی را از محل اعتبارات مصوب قانونیاش به بخش خصوصی ندارد."
سوالی که مطرح میشود این است که آیا سازمان صداوسیما میتواند درآمدهای میلیاردی را از بخش خصوصی که در هیچ کجای مصوبات قانونی تعیین نشده است، کسب کند؟ آیا این موضوع کاملا قانونی است؟
آیا این تبادل مالی کاملا یک سو و از بالا به پایین تعریف شده و صداوسیما خود را موظف به بازپرداخت نمیداند و تا صحبت از پرداخت حق پخش تلویزیونی فوتبال میشود آن را مغایر با قانون میانگارد؟ مگر میشود که صداوسیما درآمدهای مختلف و پرسودی را از برنامههای مختلف فوتبالی کسب کند اما خود را قائل به پرداخت ریالی از این درآمدها به فوتبال نداند؟
2)" در بیانیه صداوسیما آمده است که این سازمان به ورزش فوتبال و دیگر ورزشها به لحاظ وظایف رسانهای کمکهای زیادی کرده که در این مقال نمیگنجد". "اگر شرکتهای تجاری به دادن تبلیغات محیطی اطراف زمین مسابقه رغبت دارند، نه به واسطه حضور تماشاگران، بلکه به واسطه پخش آن از تلویزیون است."
باز هم گریزی میزنیم به بیانیه قابل تامل این سازمان. صداوسیما اگر کمکی به ورزشی چون فوتبال کرده خود را قائل به بیان آن بداند و مسائل مختلف را در قبال درآمدهای سرشاری که از طریق فوتبال دریافت میکند برای مخاطبان و رسانهها بیان دارد تا همه مسائل شفاف و قضاوتها یکسویه نباشد.
مورد دیگر جملهای است که ذهن را به فکر فرو میبرد و آن این است که اینکه رغبتهای شرکتهای تجاری به تبلیغات محیطی نه به واسطه حضور تماشاگران، بلکه به واسطه پخش شدن آن از تلویزیون است."
به نظر میرسد مسئولان سازمان صداوسیما مخاطب و تماشاگر را تنها به هوادارانی محدود میکنند که به ورزشگاه میآیند نه همه آن افرادی که پای گیرنده مینشینند و بازیهای فوتبال و برنامههای مختلف فوتبال را از طریق تلویزیون تماشا میکنند.
چرا این شرکتهای تجاری حاضر به پرداخت هزینههای گزاف به منظور پخش تبلیغات خود از طریق تلویزیون درخصوص سایر برنامههایی که از طریق تلویزیون پخش میشود، نیستند؟ چرا گرانترین تعرفههای تبلیغاتی مربوط به اوقاتی است که برنامههای پربییندهای چون 90 پخش میشود یا قرار است مسابقات لیگ برتر برگزار شود؟ جواب ساده است چون صداوسیما ذائقه مخاطب را شناخته و از فوتبال به بهترین شکل ممکن بهره میبرد، آن هم بهرهای که کمترین عایدیاش به صاحب کالا میرسد.
پس اگر صداوسیما به لحاظ وظایف رسانهای کمکهای زیادی کرده است منتی بر فوتبال نیست چرا که به واسطه همین فوتبال و تماشاگران آن است که شرکتهای تجاری حاضر به پرداخت هزینههای میلیاردی هستند.
3) در بیانیه صداوسیما آمده است "زیرساختهای IPTV در مرحله آمادهسازی است و این پروژه به مرحله بهرهبرداری نرسیده است و فعلا درآمدی از آن محل برای سازمان صداوسیما کسب نشده است."
آخرین پرسش درخصوص بیانیه مذکور این است که اگر این زیرساختها آماده نشده و به مرحله بهرهبرداری نرسیده است بر چه اساسی تفاهمنامه دو طرفه میان سازمان صداوسیما و فدراسیون فوتبال امضا شده و بر پرداخت حقوق فوتبال در این فصل حساب باز کردهاند؟ آیا بی اطلاعی و ناآگاهی مدیران فدراسیون فوتبال از نحوه کارکرد IPTV و آماده نبودن زیر ساختها دلیل مناسبی است که "رسانه ملی" اینگونه فوتبال را از حق واقعی خود محروم کند؟ صداوسیما فصل گذشته 17.5 و فصل جاری 22.5 میلیارد تومان به فوتبال بدهکار است و حال که به انتهای فصل رسیدهایم و ریالی از حقوق فوتبال پرداخت نشده به یاد آوردهاند که زیرساختهای IPTV آماده نیست و پروژه به مرحله بهرهبرداری نرسیده است؟ مسئلهای که نشان میدهد صداوسیما به هیچ وجه خود را مکلف و موظف به پرداخت حقوق واقعی فوتبال نمیداند و تنها قصد دارد از درآمدهای میلیاردی که خود نیز به آن اذعان کرده مشکلات مالی خود را حل کند و هزینههای تولید برنامههایی را پوشش دهد که کمترین ببینده را دارند.