bato-adv
کد خبر: ۲۶۵۰۰۷

راهبرد چین در قبال کره شمالی

تاریخ انتشار: ۱۴:۴۳ - ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
یادداشت دریافتی- احسان حمایتیان*؛ کره شمالی روز چهارشنبه ششم ژانویه  اولین آزمایش بمب هیدروژنی خود را با موفقیت اجرا کرد. پیش از این در سالهای 2006، 2009 و 2013 سه آزمایش اتمی دیگر توسط کره شمالی صورت گرفته بود. اعلام آزمایش اخیر از سوی تلوزیون دولتی کره شمالی موجی از واکنش های شدید منطقه ای و فرامنطقه ای را به همراه داشت.

اعضای شورای امنیت نیز به اتفاق آراء به قطعنامه ای رأی دادند که تحریم های فعلی سازمان ملل علیه کره شمالی را تشدید کرده است. نکته قابل توجه آنکه قطعنامه اخیر به طور مشترک از سوی چین و ایالات متحده به سایر اعضای شورای امنیت ارائه شده بود درحالیکه از سال 2002 تاکنون مهمترین و تنها متحد استراتژیک پیونگ یانگ، جمهوری خلق چین بوده است.

در حال حاضر بیشترین کمکهای غذایی به کره شمالی از سوی چینی ها صورت می گیرد و عمده تجارت کره شمالی نیز با این کشور میباشد. به نظر می رسد شواهدی وجود دارد که نشان می دهد رویکرد چین به کره شمالی تغییر کرده است. اساساً رفتار چین در قبال بحران کره شمالی بر پایه اولویتهایش در سیاست خارجی تنظیم شده است.

مهمترین اولویت سیاست خارجی چین حفظ و افزایش رشد اقتصادی است. در واقع پس از آغاز اصلاحات اقتصادی در زمان دنگ شیائو پینگ (1976) موتور اقتصادی چین از قید و بندهای کمونیستی رها شد و چین به سرعت به جایگاهی بالا در نظام اقتصادی بین الملل دست پیدا کرد. از این زمان استراتژی چین در عرصه داخلی و جهانی مبتنی بر تثبیت اقتصادی و محافظه کاری سیاسی بوده است.

به دنبال دستیابی به این هدف و در عرصه سیاست خارجی هوجین تائو رئیس جمهور سابق چین اقدامات قابل توجهی در حل بحران کره شمالی انجام داد. در این برهه زمانی حساسیت بحران هسته ای کره شمالی و تحلیل های استراتژیست های چینی پیرامون آن، دستگاه دیپلماسی پکن را برای متوقف ساختن بحران به تکاپو واداشت. استراتژی رهبران چین در این دوران برقراری مجدد تعادل و توازن قدرت در آسیای شرقی بود.

متأثر از این رویکرد استراتژیک، گفتگوهای 6 جانبه به ابتکار هوجین تائو شکل گرفت. چین، ایالات متحده، کره شمالی، روسیه، کره جنوبی و ژاپن، شش کشوری هستند که در این مذاکرات حضور دارند. هدف از گفتگوهای 6 جانبه شرکت بازیگران متأثر از بحران شبه جزیره کره برای حل مسالمت آمیز این بحران بوده است.

حفظ و افزایش رشد اقتصادی به عنوان مهمترین اولویت رهبران چین مستلزم برقراری ثبات و امنیت در منطقه می باشد. در این زمینه یکی از مؤلفه های سیاست خارجی چین در حوزه امنیت منطقه ای پذیرش عدم تعارض و رویارویی با ایالات متحده به مثابۀ عاملی مهم در حفظ ثبات منطقه بوده است.

ثباتی که برای تداوم رشد اقتصادی به عنوان انتخاب استراتژیک این کشور اهمیت و اولویت اساسی دارد. از منظر ایالات متحده نیز همکاری با چبن برای تأمین منافع اقتصادی و امنیت ضروری است. در حوزه امنیت جهانی، ایالات متحده همواره این موضوع را در نظر دارد که چین عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و یک کشور هسته ای است. تداوم ثبات در آسیا نیازمند همکاری چین است، امری که بحران کره شمالی آن را به وضوح به آمریکا نشان داده است. 


چین همواره سعی دارد خود را به عنوان کشوری که می تواند در جهت امنیت بین المللی با سایر قدرتها در منطقه و در حوزه فرا منطقه ای همکاری کند نشان دهد. چین با حراست از حریم (NPT) میخواهد مزیت راهبردی خویش را در قبال رقبای منطقه ای و بین المللی خود به ویژه هندوستان و ژاپن حفظ نماید.

از سوی دیگر برخورداری چین از حق وتو این موقعیت را به این کشور می دهد تا در بازی قدرت های بزرگ و در جمع گروه 1+6 در پرونده هسته ای کره شمالی نقش آفرینی کند همانطور که چنین نقشی را نیز در پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران و در قالب گروه 1+5 ایفا کرده بود.

چین به عنوان مبتکر مذاکرات 6 جانبه در سال 2003 تا آنجا که امکان داشت، بر حل مسأله هسته ای در شبه جزیره کره و خلع سلاح هسته ای کره شمالی تأکید داشته است. چین اکنون هم بر از سرگیری گفتگوهای 6 جانبه درباره حل مسأله هسته ای در شبه جزیره کره تأکید دارد و معتقد است با توجه به سنجش همه راهها، گفتگو برای خروج شبه جزیره کره از بحران بهترین راه است.

از سوی دیگر تنها متحدین پکن در آسیا پاکستان و کره شمالی هستند و چین نمی خواهد کره شمالی را به عنوان حوزه نفوذ از دست بدهد. بعد دیگر استراتژی پکن عدم حضور ایالات متحده در محیط امنیتی چین است. پس از آزمایش بمب هیدروژنی توسط کره شمالی، وزیر خارجه چین وانگ یی در بخشی از مصاحبه مطبوعاتی خود نسبت به حضور آمریکا به بهانه بازدارندگی کره شمالی ابراز نگرانی کرد و اظهار کرد که آرایش نظامی ایالات متحده در شمال شرقی آسیا امنیت منطقه را پیچیده تر خواهد کرد.

در تحلیل نهایی به نظر میر سد استراتژی رهبران چین مبتنی بر مدیریت بحران است. فصل مشترک روابط چین و ایالات متحده حفظ ثبات در منطقه است که این هدف دو طرف را به همکاری بیشتر سوق می دهد. می توان قطعنامه اخیر شورای امنیت علیه کره شمالی که به طور مشترک از سوی چین و آمریکا ارائه شد را در همین راستا تفسیر کرد.

همچنین یکی از اهداف چین به عنوان متحد سنتی و استراتژیک کره شمالی حفظ نظام سیاسی این کشور است که معتقد است ایالات متحده باید تضمین عینی به دیگر طرف ها بدهد که در پی ساقط کردن نظام سیاسی پیونگ یانگ نیست. آنچه مشهود است چین تلاش میکند باز هم از ظرفیت های دیپلماتیک برای گذر از این بحران استفاده کند و به آمریکا نشان دهد هنوز گفتگو بهترین گزینه برای حل بحران شبه جزیره کره است.

پس از به نتیجه رسیدن توافق هسته ای میان ایران و قدرتهای بزرگ، مقامات پکن علاقمند به اجرای این مدل در حل پرونده هسته ای کره شمالی هستند و تلاش دارند با ابزار تحریم و فشار پیونگ یانگ را به میز مذاکرات 6 جانبه برگردانند. همانطور که وانگ یی در آخرین نطق خود در کنفرانس خبری 17 فوریه بیان کرد "وقفه طولانی در گفت وگوهای 6 جانبه نتایج غیرقابل پیش بینی در پی خواهد داشت؛ اگرچه مذاکره مسیری طولانی دارد در عین حال بهترین انتخاب است همانطور که مذاکرات با ایران نیز پس از ده سال به نتیجه رسید".


*کارشناس ارشد مطالعات منطقه ای 

پرطرفدارترین عناوین