پليس با گچ سفيد روي سنگهاي خاكستري رنگ كف طلافروشي ساسان در خيابان دريانوي ستارخان تصوير جسد حاج آقا محبي را كشيده؛ يكي از كسبه قديمي خيابان ستارخان كه چند ساعت قبل از ورود سارقان با دستهاي خود كركره مغازهاش را بالا كشيد تا يكي ديگر از آخرين روزهاي اسفندماه را در كنار پسرش به پايان برساند.
اما ورود سارقان و مقاومت حاج آقا محبي براي نگه داشتن سرمايهاي كه سالها براي به دست آوردنش تلاش كرده بود داستان زندگياش را جور ديگري رقم زد. پليس دورتا دور مغازه و پيادهرو را با دو رديف نوار سفيدرنگ محصور كرده تا جمعيت كنجكاو را مهار كند. شيشه كنار قفل مغازه شكسته شده و سينيهاي طلا يكي درميان داخل ويترين مغازه است. «حاجي مرد تموم شد... آقا رحيم (همسايه) بردش بيمارستان. ...» اينها را همسايه سيگارفروش طلافروشي براي يكي ديگر از همسايهها تعريف ميكند. تعداد سربازهاي داخل و خارج مغازه شايد بيشتر از ١٠ نفر هستند.
مردم جلوي نوارهاي سفيدرنگي كه پليس براي حصاركشي منطقه كشيده تجمع كردهاند. پليسهايي كه تعدادي از آنها لباس شخصي پوشيدهاند مدام اين جمله را تكرار ميكنند: بفرماييد آقا. عقبتر بايستيد... شما آقا.... اما مردم عين خيالشان نيست. هر چند دقيقه يكبار چهره آدمهايي كه براي پرسوجوي حادثه، جلوي طلافروشي ساسان تجمع ميكنند عوض ميشود. پسرجواني كه در حليمفروشي نبش خيابان كار ميكند، ميگويد: ما تو مغازه ديد نداشتيم، ببينيم چي شده. همه از ترس ساكت شده بودند. وقتي صداي تيراندازي آمد فكر كردم بچهها نارنجكهايشان را براي چهارشنبهسوري امتحان ميكنند. اما وقتي از مغازه بيرون آمدم فهميدم كه حاجي را كشتهاند.
مقاومت ناكام طلافروشتعدادي از كسبه محل داخل بوتيك لباسفروشي ايستادهاند. همه مات و مبهوت فقط بيرون را تماشا ميكنند و كسي حرف نميزند. صاحب بوتيك ميگويد: «سارقان دو نفر بودند كه صورتشان را با نقاب پوشانده بودند. ساعت پنج عصر از راه رسيدند.»
حاجآقا محبي دو تا پسر به اسم مهرداد و مهران دارد؛ مهرداد در طلافروشي كنار حاجي بوده كه اين اتفاق افتاده. صاحب بوتيك ماجراي سرقت مسلحانه را اينطور تعريف ميكند: «امروز عصر مهرداد پسر بزرگ حاجي داخل مغازه بود و حاجي بيرون توي پيادهرو و روبهروي مغازه نشسته بود و مثل هميشه مشغول صحبت كردن با همسايه كليدسازش بود كه دو سارق حمله كردند. يكي از سارقها اسلحه داشت. هر دو صورتهايشان را پوشانده بودند و چيزي از قيافههايشان معلوم نبود. در مغازه قفل بود. آنها جلوي مغازه ايستادند و به مهرداد پسر بزرگ حاجي كه داخل مغازه بود گفتند كه در را برايشان باز كند. مهرداد در را باز نكرد و سارقان با انتهاي كلت شيشه را شكستند و وارد مغازه شدند. همه اين اتفاقها چند ثانيه بيشتر طول نكشيد. يكي از سارقان هم جلوي در مغازه ايستاده بود تا كسي وارد مغازه نشود. مهرداد همين كه سارقها را ميبيند دچار شوك ميشود و بيحركت ميماند.
حاجي محبي متوجه سارقان ميشود و دوان دوان وارد مغازه و با سارقها درگير ميشود. انگار نميخواهد اجازه دهد كه سارقها طلاها را از روي ويترين مغازه بردارند. يكي از سارقها همين كه مقاومت حاجي را ميبيند براي ترساندنش يك تير هوايي به سقف ميزند اما حاجي دست از مقاومت برنميدارد. سارق يك تير هوايي ديگر شليك ميكند و حاجي باز هم دست از تلاش و مقاومت برنميدارد. مردم از بيرون مغازه ماجرا را تماشا ميكردند و كسي نميتوانست جلو برود. همه صداي تيرها را شنيده بودند و ميترسيدند.
سارق داخل مغازه همين كه مقاومت حاجي را ديد تير سوم را به سمت راست بدنش (به قلبش) شليك كرد. حاجي روي زمين افتاد و جان ميداد اما باز هم خودش را روي زمين ميكشيد و به سمت سارقي كه ساك طلاها دستش بود حركت ميكرد. مردمي كه به تماشا ايستاده بودند حتي جرات نداشتد موبايلهايشان را بيرون بياورند و فيلمبرداري كنند. چند ثانيه بعد سارق داخل مغازه با ساكي تيره رنگ پر از طلاها و سكه از مغازه بيرون آمد و با همدستش به سمت كوچهاي كه چند قدم بالاتر از مغازه بود و به سمت آزادي راه داشت فرار كردند. آنجا يك نفر با موتوسيكلت هوندا در انتظارشان بود و هر دو را سوار كرد و فرار كردند. يكي از همسايهها به پليس زنگ زد و پليس آمد و تحقيقاتش را شروع كرد.»
سومین سرقت منجر به قتلمرد ميانسال صاحب عروسكفروشي روبهرو هم شاگردش را داخل مغازه گذاشته و خودش آمده تا داستان را از نزديك دنبال كند، او ميگويد: يكي از همسايههاي نزديك مغازه كه تازه ماشينش را تحويل گرفته بود حاجي را سوار كرد و برد بيمارستان. اما حاجي هنوز به بيمارستان نرسيده، فوت كرده بود.»
سه ساعت از وقوع حادثه ميگذرد اما هنوز همه همسايهها بهتزده و در سكوت ماجرا را دنبال ميكنند. شايد هم رفتوآمد مردم، پليسها، مامورهاي آگاهي و بازپرس قتل برايشان آنقدر جذابيت دارد كه در سكوت به تماشا بنشينند و درباره حادثه با هم صحبت نكنند. جواب مردم و عابران گذري را هم نميدهند و در مقابل سوالهاي مردم كه هر چند دقيقه يكبار تكرار ميشود سري تكان ميدهند و اظهار بياطلاعي ميكنند. كليدساز همسايه طلافروشي ميگويد اين سومين باري است كه مغازه حاجي را دزد زده.
دو سال پيش يكي با قمه آمده بود و حاجي را تهديد كرده بود. اما مردم ريختند و دزد را گرفتند و حاجي هم خودش دزد را گرفت. يكبار ديگر هم يك عده جوان يك بمب دستساز توي مغازه حاجي انداختند و گفتند كه اگر بيرون نرود مغازه منفجر ميشود. حاجي رفت بيرون و بمب تركيد. اما جوانها هم دستگير شدند.» در همين بين مهرداد پسر بزرگ حاجي از راه ميرسد. هنوز شوكزده است؛ جواب هيچ كسي را نميدهد. ديدن چهره همسايهها هم برايش تلخ است. پليس در مغازه را باز ميكند و مهرداد وارد ميشود. خرده شيشههايي كه سارقان براي وارد شدن به مغازه شكستهاند جلوي در مغازه ريخته.
قتل پدر مقابل چشمان بهتزده پسرهمسايهها ميگويند كه سارقان سه كيلو طلا را سرقت كردهاند اما محمد كشتيآراي، رييس اتحاديه طلا و جواهر درباره اين حادثه به ميزان گفته: «چهار مسلح به اسلحه كلاشينكف پس از به رگبار بستن مغازه طلافروشي در محله ستارخان و قتل مرد طلافروشي با سرقت 4/5 كيلوگرم طلا از محل متواري شدند.»
جلوي مغازه طلافروشي جمعي از همسايهها تشكيل شده و همه درباره سرقت صحبت ميكنند، در بين آنها يكي كه از همه مسنتر است و رفيق قديمي حاجي محبي (صاحب طلافروشي) هنوز نميخواهد باور كند كه دوست قديمياش كشته شده است. بيشتر از ٣٠ سال است كه هر روز صبح به حاجي سلام كرده و تصور اينكه روزي از راه برسد و اين طور ناگهاني رفيقش را از او بگيرند برايش سخت است.
ریشه ی اکثر جرمهای اجتماعی فقر اقتصادی است.
برای مثال هیچیک از شیشه هایی که در ایران به عنوان ضد گلوله برای طلافروشیها نصب میشه و اتحادیه و پلیس اماکن و پلیس پیشگیری هم ممکنه تائیدش کنن واقعا ضد گلوله نیست و فروشندگان فقط با جملات فریبنده به صورتی متقلبانه مقابل نقاط ضعف شیشه هاشون می ایستند تا خریدار متوجه نقاط ضعف و تقلبشون نشه.
ضمن اینکه حتی اگر فرض کنیم که فروشنده ای هم در ایران واقعا شیشه ضد گلوله را به صورتی ارائه کنه که در اثر شلیکهای مداوم در یک نقطه گلوله از شیشه عبور نکنه، باز هم مشکل حل نمیشه چون سارقان میتونن به عنوان مشتری وارد طلافروشی شوند و به راحتی با تهدید اسلحه ویترین و پیشخوان را خالی کنند.
به همین دلیل، سیستم ضد سرقت مسلحانه مرد نگهبان که تهدید، ضرب و شتم یا حتی قتل طلافروش را داخل طلافروشی غیر ممکن میکنه به واقع از نون شب برای هر طلافروشی واجب تره.
در کل، اگرچه طلافروشیها در ایران از جنبه های مختلف دارای ضعف در مقابل سارقین مسلح روز رو، سارقین گاوصندوق شب رو، سارقین کش رو و همچنین سارقینی هستند که شب با خفت گیری طلافروش قبل از رسیدن به خونه، خود طلا فروش را مجبور به از کار انداختن آلارم، آژیر و باز کردن دربهای طلافروشی و گاوصندوق میکنند ولی ما در این مقاله سعی میکنیم فقط 3 توصیه کلی برای تمام طلا و جواهر فروشیها در مقابل سرقتهای مسلحانه در روز ارائه کنیم که مجبور نباشند برای انتخاب سیستمها و تجهیزاتی که سرقتهای مسلحانه را غیر ممکن میکنه متوسل به افراد، شرکتها یا سازمانهایی شوند که بدون اطلاع از روشهای سرقت مسلحانه، فقط به فکر فروش یا رفع تکلیف هستند.
1- فقط نصب سیستمها و تجهیزاتی را مد نظر قرار دهید که دقیقا و مستقیما سرقت در موضوع مورد نظر شما را غیر ممکن نمایند. مثلا اگر شیشه ضد گلوله میذارید، از فروشنده بخواهید به شما ضمانت کتبی بده که اگر تحت هر شرایط یا هر چند شلیک، شیشه سوراخ شد یا فرو ریخت، فروشنده موظف به پرداخت خسارت در صورت وقوع سرقت باشه. اگرچه چنانچه گلوله از شیشه رد بشه و به کسی اصابت کنه هیچ خسارتی نمیتونه جبرانش کنه ولی حداقل فروشنده از ترس پرداخت خسارت مجبور میشه راستشو بگه و با شونه خالی کردن از زیر ارائه این ضمانت، شما متوجه خواهید شد که تمام تعریفهاش از شیشه مثلا ضد گلولش فقط تقلب، دروغ و بزرگنمایی بوده و شیشه هاشون نمیتونه ضد گلوله تلقی بشه و از جان و مال شما محافظت کنه.
2- فقط از فروشندگان معتبر و با سابقه که بدون تقلب در نگارش، ضمانت پرداخت خسارت در صورت وقوع سرقت را در موضوع مورد توافق ارائه میکنند خرید کنید چون برای مثال ممکنه فروشنده ضمانتنامه ای بده که اصلا ربطی به اون ضمانتی که شما مورد نظرتون در ارتباط با پرداخت خسارت در صورت عبور گلوله از شیشه میخواید نداشته باشه و مثلا کیفیت شیشه را که تار نمیشه را مورد ضمانت قرار داده باشه یا شیشه که دارای فلان استاندارد هست را نوشته باشه و به شما بگه این همون ضمانتیه که میخوای و همچنین ضمانت شرکتهای کاغذی یا فروشندگانی که امروز اومدن، فردا دیگه پیداشون نیست را هم قبول نکنید چرا که این فروشندگان یا شرکتها برای گول زدن خریدار ضمانتنامه ای که شما میخواید میدن ولی بعد از مدتی دیگه اثری ازشون نیست، ضمن اینکه اگر فروشنده ای گفت من ضمانت خود تولید کننده را میدم، دقت کنند که تولید کننده که فروشنده ضمانت اونو میده، شرایط یه فروشنده با سابقه و معتبر را داشته باشه.
3- به هیچ وجه توصیه های غیر کاربردی مثل استخدام نگهبان، نصب دوربین، آلارم، ساعت و محدوده کاری تحت عنوان پیشگیری از سرقت مسلحانه را جدی نگیرید چرا که نه تنها هیچ یک از این توصیه ها سرقت مسلحانه را غیر ممکن نمیکنه بلکه طلافروش را با باور اینکه تمام توصیه های لازم را به کار بسته و دیگه ازش سرقت نمیشه بیشتر در ریسک مورد سرقت قرار گرفتن قرار میگیره.
اگر سوال تخصصی داشتید میتونید تو گروه gardman تلگرام مطرح کنید جواب بگیرید