در پي به قتل رسيدن مردي ميانسال در يكي از انبارهاي فرعي مترو، متهم اين جنايت با گذشت پنج روز از وقوع حادثه لب به اعتراف گشود و قتل را گردن گرفت.
ساعت 23 سه شنبه 22 ارديبهشت سال جاري زنگ تلفن همراه قاضي بهروز هنرمند - بازپرس كشيك قتل پايتخت - به صدا درآمد و ماموران كلانتري 108 نواب وي را در جريان به قتل رسيدن مردي 40 ساله در يكي از انبارهاي فرعي مترو واقع در خيابان آذربايجان حد فاصل قصرالدشت و خوش قرار دادند كه بلافاصله بازپرس ويژهي قتل در راس اكيپي تخصصي از عوامل بررسي صحنهي جرم در محل جنايت حضور يافت و تحقيقات خود را آغاز كرد.
در بررسيهاي اوليه مشخص شد مقتول به نام «عبدالمحمد» 40 ساله كه كارگري افغان است، با ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده و اين در حالي است كه فقط نگهبان انبار كه جواني 23 ساله است از اين موضوع باخبر شده و ماموران را در جريان قرار داده است.
به دنبال دستورات قضايي بازپرس جنايي تهران، بازجويي از جوان 23 ساله به نام «غياث» آغاز شد و با توجه به تناقضگوييهاي فراوان وي، بازپرس شعبهي چهارم بازپرسي دادسراي امور جنايي تهران دستور بازداشت وي را به اتهام قتل صادر كرد.
تحقيقات در خصوص اين حادثه ادامه داشت تا اينكه صبح امروز (يكشنبه) ماموران اداره دهم آگاهي با درخواست متهم مبني بر ملاقات با بازپرس پرونده، وي را به دادسراي امور جنايي تهران منتقل كردند و «غياث» در مقابل بازپرس جنايي با اعتراف به قتل، جنايت را تشريح كرد.
اين متهم جوان به بازپرس شعبه چهارم بازپرسي (ويژه قتل) دادسراي امور جنايي تهران گفت: حدود 6 روز قبل از حادثه به عنوان نگهبان انبار مشغول به كار شدم. كارم به شكلي بود كه شب تا صبح نگهباني ميدادم و صبح تا شب استراحت ميكردم. روز ششم، «عبدالمحمد» كه نگهبان سابق انبار بود به آنجا آمد و بعد از صحبت كردن با من، پيشنهاد لواط داد. من كه از اين كار متنفر بودم، پيشنهاد او را نپذيرفتم و در انبار را برايش باز نكردم. بعد از چند دقيقه متوجه شدم كه از بالاي ديوار به داخل آمده است. از شدت عصبانيت با او درگير شدم اما او چون جثهاش از من بزرگتر بود، ناگهان مرا به داخل اتاق كشاند و با گذاشتن چاقويي زير گلويم، خواست كه به تقاضايش تن بدهم. با تهديد چاقو لباسهايم را در آورد كه من در يك لحظه او را هل دادم و چاقو را از دستش گرفتم. به محض آنكه چاقو به دستم افتاد به سمتش حمله كردم و يك ضربه به كتفش زدم. وقتي دچار خونريزي شد و تقريبا از هوش رفت، به قدري عصباني بودم كه چاقو را برداشتم و تا آنجا كه ميتوانستم به نقاط مختلف بدنش ضربه زدم. آنقدر ضربات زياد بود كه الان يادم نميآيد چند ضربه به بدنش وارد كردم.
اين متهم در پاسخ به اين سوال بازپرس كه "چرا بعد از ارتكاب قتل فرار نكردي؟ "، قدري سكوت كرد و سپس گفت: نميخواستم قتل به گردن صاحبكارم بيفتد. فرار كردن من باعث گير افتادن او ميشد و اين كار نامردي بود.
وقتي بازپرس متعجبانه از اين متهم در مورد سلامت روانياش سوال كرد، وي گفت: سالمم.
در پي اعترافات «غياث» مبني بر به قتل رساندن هموطنش، براي وي به اتهام يك فقره قتل عمدي قرار بازداشت موقت صادر شد و پرونده جهت تكميل تحقيقات در اختيار ماموران اداره دهم آگاهي قرار گرفت.