فرارو- جنگ در سوریه قدرتهای بزرگ جهان را به خود مشغول کرده است و برخی از آنها
از بشار اسد حمایت میکنند و برخی با حضور وی در قدرت مخالفند. خانوادۀ اسد
بیش از چهار دهه است که در سوریه قدرت را در دست داشته است. اما آنها
چگونه به قدرت رسیدند؟
به گزارش فرارو به نقل از بیبیسی انگلیسی،
حافظ اسد، معمار سوریۀ مدرن است. پس از چند دهه کودتاهای پیدرپی در
سوریه، حافظ اسد از شبکهای که در دوران مسئولیتش به عنوان فرمانده نیروی
هوایی سوریه و وزارت دفاع ایجاد کرده بود استفاده کرد و قدرت را در سال
1970 به دست گرفت.
او برای حفظ جایگاهش سیستمی از تفرقه بینداز و حکومت کن ایجاد کرد
و قدرت را تا جایی شخصی کرد که فقط خودش میتوانست کشور را یکپارچه نگاه
دارد. جانشین او، هر که بود، دولت و نهادهای حکومتی ضعیفی را به ارث
میبرد.
بزرگترین پسر حافظ، باسل اسد، برای دست گرفتن قدرت تربیت شده بود.
اما مرگ باسل بر اثر سانحۀ رانندگی در سال 1994، باعث شد که بشار در
ابتدای صف رسیدن به قدرت قرار بگیرد. وقتی که بشار اسد در سال 2000 و در پی
مرگ حافظ، ریاست جمهوری را عهدهدار شد، بسیاری انتظار داشتند که او
تغییراتی در ساختار قدیم ایجاد کند، اما چنین نشد.
وقتی که بشار اسد قدرت را به دست گرفت، ابتدا مجبور بود با طیف
رهبران انقلابیِ نزدیک به پدرش کار کند. بسیاری از ایشان نهادهای کلیدی
حکومت نظیر نهادهای امنیتی و نظامی را دههها بود که در دست داشتند. اما
بشار برای آن که استقلال خود را تحکیم کند به تدریج آنها را کنار گذاشت، تا
جا را برای حلقۀ نزدیکان خود باز کند.
در اغلب موارد، وزراتخانهها و نهادهای کلیدی حکومتی تحت سیطرۀ
کسانی بود که از دهۀ 70 میلادی در زمرۀ متحدان معتمدِ حافظ اسد قرار
داشتند.
هرچند که این نهادها از نظر سیاسی ضعیف بودند، اما کاربرد مهمشان
این بود که وسایلی برای جلب حمایت بودند و رابطی کلیدی میان ریاست جمهوری و
پایگاه حامیانش محسوب میشدند. بدینترتیب، نهادهای حکومتی احساس وفاداری
قویای را در میان کارکنان و وابستگانشان ایجاد میکردند و از این رو
ستونهای مستحکم حکومت محسوب میشدند.
نشسته: حافظ اسد و انیسه مخلوف، همسرش
ایستاده: (چپ به راست) ماهر، بشار، باسل، بشرا، مجد
بشار با کنار زدن همکاران پدرش، نخبگان شهری مدنظر خود را به جامعه تحمیل کرد و پکپارچگی نهادهای کلیدی را تضعیف نمود.
حافظ همراه با نسلی از رهبران به قدرت رسیده بود که اکثراً از
استانهای روستایی برخاسته بودند و با پایگاههای مردمیشان در این نواحی
ارتباطات نزدیکی داشتند. در مقابل، حلقۀ نزدیکان بشار اسد، عمدتاً از
فرزندان اشراف بودند؛ نسلی که در شهر بزرگ شده بودند و به جز شبکههای
اشرافی با پایگاه مردمی خاصی ارتباط نداشتند.
میزان اختیارات بشار حتی تا آغاز ناآرامیها در مارس 2011، موضوع
بحثهای فراوانی بود. بسیاری از سوریها معتقد بودند که بشار تحت فشار شدید
نفوذ اشراف قدرتمند و اعضای خانوادهاش، از جمله بشرا، خواهراش و همسر فقید
او، آصف شوکت، و ماهر، برادرش، قرار دارد.
بسیاری نتیجهگیری میکردند که بشار ذاتاً اصلاح طلب است و قصد
دارد که فضای سوریه را باز کند و یادگار پدر دست و پای او را بسته است.
این ارزیابی سادهانگارانهای بود؛ او به دقت
شماری از روزنامهنگاران، دانشگاهیان و سیاستسازان غربی را گرد آورده بود
تا به او کمک کنند که ظاهری قابل دسترس، مهربان و متفکر از او القا کنند.