«معصومه ابتکار»، معاون رئیسجمهوري و رئیس سازمان محیط زیست، در دیدار جمعی از مدیران رسانهای و دانشجویان علوم سیاسی، در پاسخ به سؤالی درباره وقایع ١٣ آبان سال ٥٨ و تسخیر سفارت آمریکا، گفت: «برای بحث درباره شرایط ١٣ آبان لازم است به شرایط سال ٥٨ یعنی هشت ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی بازگردیم. به عقیده بسیاری از فعالان سیاسی، انقلاب اسلامي بزرگترین اتفاق سیاسی قرن گذشته بود؛ چون تمام معادلات سیاسی، نظامی، امنیتی و اجتماعی خاورمیانه را به هم ریخت. فقط هشت ماه از پیروزی آن انقلاب بزرگ گذشته بود؛ ما نه قانون اساسی داشتیم و نه مجلس شورای اسلامی. آنچه کشور را به صورت قانونی کنترل میکرد، شورای انقلاب و دولت موقت بود. آگاهان میدانند تمام سیستمهای امنیتی کشور کاملا دگرگون شده بود و به معنای درستتر، اصلا وجود نداشت. در کنار این مسائل ما فاقد یک ارتش منظم و نیروهای دفاعی و انتظامی بودیم».
عضو دانشجویان تسخیرکننده سفارت آمریکا در سال ٥٨ در ادامه یادآور شد: «پیشبینی دانشجویان خط امام(ره) درباره رخدادن کودتا، پیشبینی درستی بود. ما که در تاریخ ایران یک بار کودتا را تجربه کرده بودیم، نمیتوانستیم خوشبینانه تکرار آن را به نظاره بنشینیم.
اینها مسائلی است که لمساش این روزها برای مردم بسیار سخت است؛ بنابراین برای تحلیل شرایط ١٣ آبان ٥٨ لازم است در کوران انقلاب قرار بگیریم و واقعیتهای آن روزگار را درک کنیم». ابتکار درباره دلایل طولانیشدن گروگانگیری در سفارت آمریکا، یادآور شد: «ما طولانیشدن گروگانگیری را پیشبینی نکرده بودیم. در تحلیلها ممکن است برخی به این نتیجه برسند که طولانیشدن گروگانگیری اشتباه بوده است. این موضوع به نظر من جای بحث دارد، اما حمله به سفارت آمریکا و تلاش برای کنترل یک کودتای قریبالوقوع حداقل در کوتاهمدت تنها کاری بود که میتوانستیم انجام دهیم».
او در پاسخ به این سؤال که چرا درباره تصرف سفارت انگلستان یا شوروی با توجه به سوابق گذشته هر دو کشور در استعمار و دخالت در امور ایران از سوی دانشجویان اقدامی نشد، گفت: «تأثیرگذاری و نفوذی که آمریکا در ایران، سال ٥٨ داشت با نفوذ انگلستان و شوروی قابل مقایسه نبود. تحلیل امام(ره) هم این بود و بر این نکته تأکید میورزید. بههرحال اکثر دانشجویان و تحلیلگران بر این باور بودند که آمریکا به زودی در ایران دست به اقدام خواهد زد. ما معتقد بودیم آمریکا در ایران سلولهای خفتهای دارد که در زمان مناسب از این نیروها و افراد برای تغییر جهت انقلاب و صدمهزدن به آن بهره میگیرد. این تعبیر سلولهای خفته را آمریکا بعدها علیه طالبان به کار برد. فقط جریان احمدینژاد و دوستانش که در آن طیف قرار داشتند، معتقد به تصرف سفارت شوروی بودند. آنها مخالف حمله به سفارت آمریکا بودند و حتی در مقطعی تهدید کردند شما را لو میدهیم. آن طیف اصلا در جریان گروگانگیری نبود؛ اما دانشجویان تصمیم خود را گرفته بودند و تهدید آنها فایدهای نداشت. از نظر ما ورود شاه به آمریکا مفهوم داشت. جریان راکفلر که به دنبال تغییر در ایران بود، عملا ورود شاه به آمریکا را مدیریت میکرد. اصلا انگلیس در شرایط آن روز مطرح نبود».
او در بخش دیگری از سخنانش درباره وضعیت فعلی محیط زیست کشور صحبت کرد. او با اشاره به برخی مسائل مطرحشده، گفت: «کسانی که امروز از سازمان محیط زیست و اقداماتش انتقاد میکنند، در دولت گذشته کجا بودند و چرا اقدامی انجام ندادند و انتقادی نکردند؟ حالا صداوسیما بعد از ١٠ سال روی بحث پسماند مانور میدهد. مدیران و برنامهسازان صداوسیما آن روز کجا بودند؟ وقتی صندوق محیط زیست کشور مصادره شد و سازمان محیط زیست را از آن صندوق کنار گذاشتند، آیا دغدغه برنامهسازی نداشتند؟! آیا از خودشان نپرسیدند آن صندوق و آن پولها کجا رفت؟! و چه شد که سازمان محیط زیست به این روز افتاد؟! الان شش ماه است که این صندوق را دوباره راه انداختهایم. متأسفانه این اقدامات را نمیبینند و فقط به دنبال حاشیهسازی سیاسی هستند».
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ادامه داد: «پیشرفتهترین دکلهای بیسیم را سال ٨١ برای سازمان محیط زیست خریداری کردیم، آیا کسی پرسید این دکلها چرا ناپدید شده است؟! زمینهای منطقه «ورجین» را زمینخوارها غارت کردند. آیا کسی پرسید چرا در منطقه حفاظتشده زمینخواری شده، ویلا ساخته و حتی فروخته شده است و سند هم زدهاند؟! این آقایان مسئول در این هشت سال کجا بودند؟! صدها مورد زمین خواری دیدیم و یکی از مدیران استان تهران دهها پرونده زمینخواری را در خانه خود نگه داشته بود. یکی از پروژههای ما بازپسگرفتن «ورجین» فروختهشده بود. میان منطقه حفاظتشده موته جاده کشیدهاند، کی؟! سال ٨٥. آیا آن زمان صداوسیما وجود نداشت که این قضیه را رسانهای کند».
او درباره سرطانزابودن بنزین پتروشیمیها گفت: «من اولین بار بحث بنزن را زمانی که عضو شورای شهر تهران بودم و در سال ٩٠، مطرح کردم. براساس اطلاعاتی که داشتیم مشخص بود بنزین تولیدی پتروشیمیها، که در تهران و شهرستانها توزیع میشد، به دلیل داشتن مقادیر فراوانی بنزن، حتی در مواردی هزار برابر حد استاندارد، سرطانزاست. نیمی از بنزین تهران از همین نوع بود... . من این مسئله را بیان کردم و از همان زمان سیل تهمتها و ناسزاها نصیب من و خانوادهام شد. وقتی در شورای شهر این مسئله را مطرح کردم، اولین برخورد برخی اعضا با من این بود که شما دارید علیه دولت احمدینژاد شانتاژ میکنید. روزی که میخواستم موضوع را مطرح کنم، با من تماس گرفتند که این مسئله را بازگو نکن. تهدیدم کردند و بعد هم حمله به بهانههای مختلف شروع شد؛ تاآنجاکه در تیترها و مطالبی که در رسانههایشان منتشر میکردند، مدعی شدند خواهر مری، جاسوس انگلستان شده است؛ اما گناه من فقط بازگویی اقدامات تهدیدکننده سلامت مردم بود. وقتی دوباره رئیس سازمان حفاظت محیط زیست شدم، مصرانه این مسئله را پیگیری کردم تا اینکه تولید بنزین پتروشیمی را با کمک وزیر نفت، آقای زنگنه، متوقف کردم.
فرارو تو هم بهشون کمک کن
اجرتون با اوباما