«كتاب پيش رو... از پيش باور دارد كه سينما همواره يك پايش در هنرهاي ديگر است. از اين جهت به تعريف كمابيش دمُده از سينما، در مقام هنر هفتم، وفادار است، يعني به همان بنياد هستيشناسانه سينما، همان امكان حركت از يك هنر به هنرهاي ديگر، همان قدرت ساماندهي حركت ناممكن، اما به يمن سينما ممكن ميان هنرهاي ديگر با همان خصلت «به علاوه يك هنر ديگر» بودن.»
اين بخشي از مقدمه كتابي است كه مازيار اسلامي آن را نگاشته است. اسلامي در سالهاي اخير با ترجمه آثار متعدد و برگزاري كلاسها و دورههاي آموزشي خود را به عنوان يك منتقد و مترجم با نگاهي متاثر از تباري فلسفي تثبيت كرده است. اين بار در تازهترين اثرش او به سراغ فضا و شهر در سينما رفته و با بررسي برخي فيلمهاي برجسته هنر هفتم تلاش كرده است تا مواجهه اين هنر را با اين دو موجوديت جهان مدرن تشريح كند. نام كتاب با تاسي از فيلم جاودان «برگمان» انتخاب شده است. نامي كه در نگاه اول و بدون توجه به عنوان دوم كتاب مخاطب حرفهاي سينما را به سمت ديگري ميبرد. دريافتي كه بعد از آغاز كتاب تغيير ميكند و معنايي را مييابد كه نويسنده در منظر داشته است.
كتاب در هشت فصل تدوين شده و اين فصلها با عناوين «مكان و نامكان، ديداري و بساوايي»، «صحنه مريي/نامريي»، «متافيزيك دكور: طراحي صحنه و گونههاي مخلف آن»، «آسمانخراش ها: جهنمي يا بهشتي»، «شهر عريان: سينما چگونه شهر را عريان ميكند»، «بليد رانر: شهر پست مدرن، سينماي پست مدرن»، «سرچشمه: تقديس فرديت معمار»، «شهر و امر منفي»، «شهر و امر منفي» نامگذاري شدهاند.
در اين كتاب اسلامي تلاش كرده است تا با دورهبندي سينما و همزمان سير تكامل مفهوم شهر مسيري را براي «ازدواج» اين دو برجسته كند. در بخشي از كتاب وي با نگاهي نقادانه به پيدايش استوديو و لاجرم تغييري كه مفهوم شهر و نشانههاي آن در سينما رخ ميدهد، نگاه انتقادياش را هم به رخ ميكشد.
و آنچه منظور هرچند عمده مواجهات نويسنده درباره اين مفهوم و آنچه منظور اوست در بررسي تاريخ سينماي جهان كشف و تشريح ميشود اما در موارد محدود به سينماي ايران هم گريز ميزند. در يكي از اين مواجهات جالب او با بررسي دو فيلم از داريوش مهرجويي يعني «اجارهنشينها» و «مهمان مامان» كه با فاصله چندساله ساخته شدهاند، اين ايده را مطرح ميكند كه مهرجويي با وجود تازگي در اجارهنشينها با گذشت زمان در مهمان مامان به يك واپسگرايي دچار شده است: «تمام آن آنتاگونيسمي كه در دهه ٦٠ دغدغه فيلمساز است، ٢٠ سال بعد از طريق روكشكاري ايدئولوژيك و بازگشت به خانه «قمرخان حياطدار حوض در وسط» حل و فصل ميشود.»
مضمون اين كتاب با وجود نو نبودن در نسبت جهاني اما براي نگاه سينمايي در ايران ميتواند حرفهاي تازه يا دستكم چارچوبي تازه و تا حدودي مدون به دست دهد.