کد خبر: ۲۴۹۴۱۹

سروش حبیبی: برنده جایزه نوبل را نمی‌شناسم

سروش حبیبی با بیان این‌که برنده این دوره نوبل ادبیات را نمی‌شناسد، به تاثیر سیاست در انتخاب‌های این جایزه اشاره کرد.

تاریخ انتشار: ۱۱:۱۱ - ۲۰ مهر ۱۳۹۴
سروش حبیبی با بیان این‌که برنده این دوره نوبل ادبیات را نمی‌شناسد، به تاثیر سیاست در انتخاب‌های این جایزه اشاره کرد.

این مترجم ساکن فرانسه همچنین مرحوم عبدالرحیم جعفری موسس تازه درگذشته انتشارات امیرکبیر را یک پدیده در عرصه نشر کشور دانست. او همچنین درباره رسوخ واژه‌های انگلیسی - آمریکایی به زبان فرانسه سخن گفت.

سروش حبیبی در گفت‌وگو با ایسنا، درباره ترجمه‌های مجدد از یک اثر گفت: باید جلو ترجمه باز باشد. در غرب هم همین‌گونه است و از هر اثر کلاسیک چندین ترجمه وجود دارد. در این حالت هر کس سعی می‌کند از رقیبش بهتر باشد، به همین خاطر من معتقدم اگر در زمینه ترجمه یک اثر، مسابقه‌ای به وجود بیاید مفید است. البته این موضوع برای ناشران ضرر دارد، اما برای خود اثر مفید است. حالا این‌ را هم که چه کسی اجازه دارد یک اثر را که قبلا ترجمه شده دوباره ترجمه کند ناشر باید تشخیص بدهد. اوست که باید ترجمه را با ترجمه قبلی مقایسه کند و با توجه به وجدان و اخلاقش قضاوت کند که کار ارزش انتشار دارد یا نه.

این مترجم آثار کلاسیک ادبیات روس درباره تغییرات کتاب‌هایش در تجدید چاپ‌های آن‌ها نیز توضیح داد: همواره در تجدید چاپ کتاب‌هایم آن‌ها را ویرایش دوباره می‌کنم، مخصوصا اگر چند سال از ترجمه‌شان گذشته باشد. برای مثال سال‌ها قبل کتابی در حوزه روشنفکری ترجمه کردم که در ویرایش تازه نام «قرن روشنگری» بر آن گذاشته‌ام؛ چون الان در فارسی به هر کسی که دیپلم گرفته و دو کتاب خوانده روشنفکر می‌گویند! در حالی‌که این کتاب درباره قرنی ا‌ست که در آن اذهان مردم و طرز فکر آن‌ها تغییر می‌کند.

او افزود: همچنین نشر چشمه از من خواست تا کتاب «سگ سفید» رومن گاری را که سال‌ها قبل ترجمه کرده بودم و منتشر شده بود به آن‌ها بدهم. من هم برای چاپ دوباره، کتاب را ویرایش کردم و برای چاپ به آن‌ها سپردم. این کتاب 30 سال قبل ترجمه شده بود. من در ترجمه جدید آن تجدید نظر کردم اما متاسفانه اجازه چاپ نگرفته است. البته دوستی ترجمه قدیمی این کتاب را برای من از ایران آورده بود. روی جلد کتاب به ترجمه من نوشته شده بود چاپ پنجاهم که واقعا باعث خنده من شد! ظاهرا در هر چاپ هم پنج‌هزار نسخه از آن چاپ می‌شده است؛ ولی ناشر کتاب معلوم نبود! البته من گول این تبلیغات مسخره را نمی‌خورم، چون می‌دانم در ایران تا به حال کتابی که به چاپ پنجاهم برسد، نداشته‌ایم. اما ظاهرا در بازار نشر ایران هر کسی می‌تواند هر کاری انجام بدهد.

حبیبی با اشاره به پایین بودن سرانه مطالعه در ایران و به طور کلی همه دنیا، اظهار کرد: الان کتاب‌خوان‌ها خیلی فرصت کتاب‌خوانی ندارند برای این‌که موبایل و تبلت و اینترنت وقتی برای آن‌ها باقی نمی‌گذارد. من در فرانسه هم وقتی نگاه می‌کنم، می‌بینم همه مردم در مترو و اتوبوس و حتی در حال پیاده‌روی مشغول بازی با دستگاه‌های تبلت و موبایل هستند. ظاهرا دیگر کسی با لمس کردن کتاب لذت نمی‌برد و همه کارهای‌شان را با کامپیوتر انجام می‌دهند، همین موضوع باعث شده کتاب‌خوان‌ها کم‌تر به سراغ کتاب بروند و از این راه منحرف شوند. خود من نیز می‌ترسم به سراغ کامپیوتر بروم. به همین خاطر الان اصلا کاری با اینترنت ندارم، چون وقتی دیگران را می‌بینم که تمام وقت‌شان را صرف کامپیوتر و اینترنت می‌کنند، نگران می‌شوم.

این مترجم در ادامه درباره تاثیر فضای مجازی بر زبان و کم شدن کتاب‌خوانی در بین مردم دنیا گفت: فضای مجازی و کامپیوتر زبان را نیز تحت تاثیر قرار داده و باعث لوس شدن زبان شده است. در این زمینه هم هیچ کاری نمی‌شود کرد، چون مردم به شدت به کامپیوتر احتیاج دارند. این تاثیر در زبان در فرانسه هم وجود دارد و متاسفانه زبان فرانسه نیز از واژه‌های انگلیسی و آمریکایی پر شده است. در حالی‌که خود فرانسوی‌ها معادل واژه‌های انگلیسی را دارند، اما ترجیح می‌دهند از واژه‌های انگلیسی استفاده کنند. گویا درِ زبان فرانسه را برای ورود واژه‌های انگلیسی بخصوص واژه‌های آمریکایی باز گذاشته‌اند. این موضوع تا آن‌جایی است که حتی گوینده‌های تلویزیون فرانسه نیز اکثرا از واژه‌های انگلیسی - آمریکایی استفاده می‌کنند و در حالی‌که خیلی خوب نمی‌توانند آن‌ها را تلفظ کنند به این نوع استفاده از کلمه‌های آمریکایی افتخار می‌کنند. با این حال واژه‌های آلمانی کم‌تر توانسته به زبان فرانسوی راه پیدا کند.

حبیبی در بخشی از این گفت‌وگو درباره جایزه نوبل ادبیات که چند روز قبل به سوتلانا الکسیه‌ویچ نویسنده بلاروسی تعلق گرفت نیز گفت: نویسنده برگزیده را نمی‌شناسم.

او درباره این موضوع که برخی معتقدند جایزه نوبل رنگ و بوی سیاسی دارد، گفت: این موضوع درست است؛ به خاطر این‌که پول در اختیار سیاست و قدرت است و به همین خاطر مسائل سیاسی بر دیگر بخش‌ها تاثیر زیادی دارد.

سروش حبیبی درباره آثار ترجمه‌شده خود از زبان روسی اظهار کرد: بیش‌تر آثاری که من از ادبیات روس ترجمه کرده‌ام به قرن 19 مربوط است؛ غیر از کتابی به نام «زندگی و سرنوشت» نوشته واسیلی گروسمان. موضوع این کتاب نیز تاریخ است که جریان نبرد استالینگراد و جنگ جهانی دوم را توضیح می‌دهد. این کتاب 10، 15 سال پیش به کوشش آقای فیروزان در انتشارات سروش منتشر شد، ولی بعدا جلو انتشار آن گرفته شد.

او همچنین در بخش دیگری از گفت‌وگو با ایسنا به تاثیر و اهمیت عبدالرحیم جعفری در چاپ آثار ارزشمند اشاره کرد و با اشاره به درگذشت این ناشر پیشکسوت، گفت: آقای جعفری یکی از عجیب و غریب‌ترین افرادی بود که می‌شناختم. او پدیده خاصی در عالم نشر ایران بود که از پایین‌ترین سطح حوزه نشر کارش را آغاز کرد و با پشتکار و علاقه به کارش ادامه داد. چون عاشق کتاب بود، توانست بزرگ‌ترین بنگاه نشر کتاب را راه‌اندازی کند. او شم خاصی در انتخاب کتاب و انتشار آن‌ها داشت و قبل از این‌که هر کتابی را چاپ کند خودش آن را می‌خواند و تشخیص می‌داد که چاپ آن کتاب ارزشمند است یا نه.

حبیبی افزود: پیش از انقلاب من کتاب‌های «خداحافظ گری کوپر»، «ارباب‌ها»، «سگ سفید»، «آبلوموف»، «هنر و اجتماع»، «هنر جدید»، «انفجار در کلیسای جامع» و کتاب‌های دیگری در حوزه هنر را در انتشارات امیرکبیر به مدیریت آقای جعفری چاپ کردم. این کتاب‌ها تا زمان انقلاب هم در آن‌جا تجدید چاپ می‌شدند، اما بعدا به این دلیل که این نشر را از آقای جعفری گرفتند من به سراغ کتاب‌هایم رفتم و آن‌ها را از امیرکبیر خریدم. ظاهرا این انتشارات را ملی اعلام کرده بودند، بنابراین من پول کتاب‌هایم را پرداخت کردم و کتاب‌های خودم را خریدم و هر کدام از آن‌ها را برای چاپ‌های بعدی به ناشران دیگر دادم.

او درباره این‌که چقدر از کتاب‌های داستانی نویسندگان ایرانی را می‌خواند، گفت: متاسفانه من خیلی آثار نویسندگان ایرانی را نمی‌خوانم و به همین خاطر با نسل امروز نویسندگان ایران آشنایی ندارم. کتاب‌هایی هم که می‌خوانم بیش‌تر به ادبیات کلاسیک فارسی برمی‌گردد.