
هر چند مسؤولان شرکت نفت و گاز پارس راهاندازی فازهای 6 تا8 پارس جنوبی را دستاوردی برای دولت نهم قلمداد میکنند، اما عدم تولید گاز از 3 سکوی دریایی، روزانه 5/2 میلیارد یورو عدمالنفع را به ازای هر فاز به اقتصاد کشور تحمیل میکند.
روز گذشته مرتضی امامی، مجری فازهای 9 و 10 پارس جنوبی در شرکت نفت و گاز پارس با بیان اینکه 7 حلقه از چاههای فاز 9 و حدود 5 حلقه از چاههای فاز 10 پارس جنوبی تا پیش از پایان تابستان امسال راهاندازی میشوند، گفته بود: حفاری چاههای فازهای 9 و 10 پارس جنوبی مطابق برنامه پیش میرود و در تلاش هستیم تا با بهرهبرداری از تعدادی از چاههای این دو فاز، بخشی از گاز مورد نیاز کشور را تا پیش از آغاز فصل سرما تأمین کنیم.
این اظهارات در حالی عنوان میشود که هدف از طرح توسعه فازهای 9 و 10 پارس جنوبی، تولید روزانه 50 میلیون مترمکعب گاز طبیعی تصفیه شده برای تزریق به شبکه سراسری، استخراج روزانه 80 هزار بشکه میعانات گازی برای صادرات، تولید سالانه یک میلیون تن اتان برای مصرف پتروشیمی، تولید سالانه یک میلیون و 50 هزار تن گاز مایع (ال.پی.جی) و تولید روزانه 400 تن گوگرد برای صادرات است.
اما با این وجود فازهای پارس جنوبی به دلیل تحریم برخی از اقلام سر چاهی، گاز مورد نیاز خود را از سکوهای فازهای 6 تا 8 پارس جنوبی (گازی که تولید آن برای تزریق به چاههای نفتی پیشبینی شده بود) دریافت میکنند و عمده محصولات تولید شده در پالایشگاههای این دو فاز به حساب فازهای 6، 7 و 8 پارس جنوبی نوشته میشود.
البته در این رابطه بنا بر اظهارات اخیر غلامرضا منوچهری، اختلافاتی مابین شرکت پتروپارس و شرکت نفت و گاز پارس برای فروش و صادرات محصولات گازی تولید شده ایجاد شده است به نحوی که در این رابطه پتروپارسیها خواستار دریافت وجوه الپیجی صادر شده خود از فازهای 9 و 10 هستند، این در حالی است که مجریان فازهای 9 و 10 زیر بار پرداخت این پول نمیروند.
دولت پاسخگوی عدم نفع 5/2 میلیارد یورویی فازهای پارس جنوبی نیست
اما بر اساس یک محاسبه ساده، راهاندازی هر فاز پارس جنوبی روزانه 2 تا 5/2 میلیارد یورو درآمد نصیب کشور میکند. در این خصوص چنانچه میزان درآمد حاصل از فروش هر مترمکعب گاز ترش را حدود 04/0 یورو در نظر بگیریم و اگر هر فاز روزانه 25 میلیون متر مکعب گاز تولید کند، روزانه حدود یک میلیارد یورو درآمد در این بخش حاصل میشود. همچنین چنانچه میزان تولید مایعات گازی تولید شده هر فاز روزانه 40 هزار بشکه باشد، از این رو با احتساب فروش هر بشکه مایعات 45 یورو، روزانه حدود 6/1 میلیارد یورو نیز در این بخش درآمد باید به حساب خزانه کشور واریز کرد. حال آنکه درآمدهای حاصل از فروش گوگرد و سایر محصولات را نیز در نظر بگیریم، روزانه در بدترین حالت 5/2 میلیارد یورو درآمد از محل هر فاز پارس جنوبی ایجاد خواهد شد.
با مرور این محاسبات ساده درمییابیم که راهاندازی کامل فازهای مختلف پارس جنوبی میتوانست در چهار سال گذشته مزیتها و درآمدهای هنگفتی را برای کشور به ارمغان داشته باشد، اما دولت با فشار به وزیر نفت و تزریق افراد سیاسی، غیر فنی و پیمانکارانی بیتجربه همچون "ق.س.خ.ا" (فازهای 15 و 16 تجربه اول این مجموعه به شمار میرود) به پارس جنوبی، راه سازندگی در این دوئل گازی را برای دولتهای آینده هم بسیار دشوار کرده است.
البته وقتی به این موضوع توجه میکنیم که پارس جنوبی یک سرمایه مشترک گازی با قطریها است، افسوسها در این رابطه صد چندان میشود؛ در این رابطه قطعاً قطریها خواستار تداوم فعاليت دولت فعلي براي چهار سال آينده برای توسعه میدان پارس جنوبی خواهند بود.