فرارو- محمد فکری* - در چند روز گذشته پزشکان ایرانی مجددا به عرصه رسانهها بازگشتند و به دلیل قتل پزشک اردبیلی و بازداشت چندساعته پزشک دیگری در نورآباد ممسنی فریاد مظلومیت سر دادند. در جریان این اعتراضات پزشکان دوباره تشری هم به مجموعه طنز «در حاشیه» زدند و این سریال را سرآغاز اجحافها به پزشکان معرف کردند.
هرچند انتقادات و نارضایتیهای جامعه ایران از رفتار و کنشهای پزشکان در مواجه با بیماران از سالها پیش وجود داشته و کمابیش تکتک ایرانیان با افتادن گذارشان به بیمارستانها و مطبهای پزشکان از رفتار فردی و صنفی پزشکان آسیبهایی دیدهاند ولی مجموعه طنز در حاشیه باعث شد تا نارضایتی جامعه از پزشکان برای نخستین بار در سطحی گسترده ابراز شود.
در حاشیه تقریبا همزمان شد با اجرای «طرح تحول سلامت» که در آن منابع مالی عظیمی از طریق بیمهها به سمت پزشکان جاری شد و آن تشخص اجتماعی خودساخته پزشکان بیش از پیش با سرمایه اقتصادی در آمیخت تا ابزارهای قدرتنمایی پزشکان در جامعه ایرانی تقویت شود.
«طرح تحول سلامت» بیش از آنکه طرح تحول سلامت باشد؛ طرحی برای تحول درآمدهای پزشکان بود و بیش از هر چیز به سلامت مالی خود پزشکان و تقویت عایدی آنها انجامید. سلامت به درمان تقلیل یافت و درمان هم فقط به پزشکان خلاصه شد. سایر دستاندرکاران سلامت و درمان از پایگاههای بهداشت روستایی گرفته تا پیراپزشکان و تولیدکنندگان مواد غذایی سالم از فرایند سلامت حذف شدند تا پزشکانی که خود را در راس جامعه ایران و حکمران حوزه سلامت میپندارند و شان و شخصیتی فرادست برای خود قائل هستند از هزاران میلیارد تومان بودجه «طرح تحول سلامت» به تنهایی برخوردار شوند و با تکیه بر این منابع مالی جدید و فزاینده بیش از پیش مدعی برتری و تمایز خود شوند.
اینگونه رفتارهای پزشکان حتی باعث اعتراض سایر کادرهای درمانی هم شد؛ پرستاران در چندین مقطع به تبعیض و فاصله بسیار پرداختی بین پزشکان و پرستاران اعتراض کردند و از اینکه درمان فقط به پزشکان تقلیل یافته انتقاد کردند.
در چنین زمینهای بود که «در حاشیه» اینبار خود پزشکان را زیر تیغ برد و پزشکان که تاب کوچکترین نقدی را ندارند؛ با اعتراضات همه جانبه جامعهای روبرو شدند که سالها بود با رفتار و کنشهای دور از اخلاق با آنها در مطبها و بیمارستانها برخورد میکردند.
پزشکانی که نتوانسته بودند به انتقادات برحق «در حاشیه» پاسخی بدهند و جز انکار و فرافکنی واکنش دیگری نشان دهند؛ اینبار قتل پزشک اردبیلی و بازداشت چندساعته پزشک دیگری در نورآباد ممسنی را پیراهن عثمان کردند. در همان چند ساعت اول قتل پزشک اردبیلی، پزشکان به سرعت اخبار نادرستی را پخش کردند مبنی بر اینکه همراهِ یکی از بیمارانِ دکتر اصغر پیرزاده وی را به قتل رسانده و به این بهانه خواستار اعاده حیثیت و تامین امنیت شغلی برای پزشکان شدند، اما به زودی مشخص شد که هیچ رابطه بیمار و پزشکی بین قاتل و مقتول وجود نداشته و مشکلات و درگیری شخصی باعث مرگ دکتر اصغر پیرزاده شده است.
وقتی غیرواقعی بودن جنجالهای پزشکان در ماجرای مرگ پزشک اردبیلی مشخص شد؛ بلافاصله انرژی و جریان خبری پزشکان معطوف به بازداشت چند ساعته پزشک دیگری در نورآباد ممسنی شد تا شاید از این مجرا بتوانند آبروی رفته از پزشکان را به جوی بازگردانند. بازداشت بیمورد پزشک در نورآباد ممسنی امری کاملا مذموم و اشتباه است و باید به خطای عاملان آن رسیدگی شود، همانگونه که با آزادی سریع این پزشک و قول رسیدگی به این خطا، اشتباه صورت گرفته اصلاح هم شد. اما نکته جالب آن بود که تقریبا همزمان با این اتفاق دهها معلم در جریان تجمعی معمول و همیشگی در مقابل مجلس شورای اسلامی بازداشت شدند و حتی چند روزی هم در بازداشت ماندند اما فاصله میان جار و جنجال آنها با جار و جنجال پزشکان به همان میزان فاصله درآمدی آنها با پزشکان بود.
نباید از یاد ببریم که در همین سال گذشته یک معلم بروجردی در کلاس درس توسط دانشآموزش به قتل رسید و یا یک معلم دیگر در خرمشهر به دلیل اینکه فرزند یکی از مدیران ادارات خرمشهر نمره کمی از درس وی گرفته بود مورد ضرب و شتم پدر وی قرار گرفت. و یا در زمستان سال گذشته بود که دکتر علی یوسفی معاون فرهنگی دانشگاه فردوسی مشهد به دلیل اینکه در مقابل درخواست یک نهاد خارج از دانشگاه برای لغو کنسرت موسیقی سنتی در دانشگاه ایستادگی کرد؛ بازداشت شد اما معلمان و دانشگاهیان که جامعه و افکار عمومی نسبت به پزشکان از آنها رضایت بیشتری دارند، چنین پروپاگاندایی راه نینداختند.
قتل و بازداشت پیش و بیش از پزشکان برای مشاغل دیگر هم اتفاق افتاده و تنها مختص به پزشکان نیست. برخوردهای نادرست و غیرقانونی ممکن است با هر صنف و شغلی رخ دهد، چنان که مواردی از آنها را در مورد معلمان و دانشگاهیان مثال زدیم. پزشکان ایرانی نباید تصور کنند که آنها مظلومترین، معصومترین و برترین صنف جامعه هستند. پزشکان به جای اینکه با فرافکنی و بزرگنمایی اتفاقات معمول در هر شغلی قصد انحراف افکار عمومی از انتقادات وارد بر پزشکان را داشته باشند به صورت جدی در اندیشه ارتقای اخلاقی و انسانی صنفشان باشند.
پزشکان باید بدانند که حمایت مردمی، اعتماد و رضایت عمومی از پزشکان نه از طریق جنجال رسانهای بلکه با تجدید نظر جدی آنها در رفتارشان در مطبها و بیمارستانها پدید میآید. قضاوت مردم در مورد صحت نقدهای رسانهای علیه پزشکان نه بر مبنای تبلیغات رسانهها بلکه بیش از همه متاثر از تجربه شخصی خودشان از مواجهه با پزشکان در مطبها و بیمارستانهاست. پزشکان ایرانی اگر مدعیاند نقدهای منتشره علیه آنها در رسانهها نابجا است، با رفتار و کنش صحیح در مطبها و بیمارستانها به مردم ثابت کنند که رسانهها درباره آنها راست نمیگویند.
اگر پزشکان از مردم رضایت و اعتماد میخواهند به جای پروپاگاندای رسانهای به تقویت وجدان کاری و اخلاقی خود در مطبها و بیمارستانها بپردازند ولی اگر از مردم فقط پولشان را میخواهند رویه فعلی خود را ادامه دهند؛ انتخاب با خودشان.
* کارشناس ارشد جامعهشناسی
من خودم پزشکم اما از فرط نفرط از اعمال این جماعت رفتم حقوق عمومی دکترا گرفتم تا مبارزه کنم با جرایمشون
جرم اعمال جراحی خلاف علم وجدان اخلاق
جراحی و طبابت بابت پول
فقط پول
اونم با جنایت
البته انسان های شریف هم زیاد داریم
انسانهایی که مشابه اونا نمی بینیم یا کم می بینیم
اکثریت گرفتار حرص پول
رقابت برتی پول
جان کلامم را میگم:
اینقدر بر طبل دودستگی بین پزشکان و مردم که همه ناشی از بیمه های بی کفایت ماست بکوبید تا همین قدر سرمایه انسانی باهوشی هم که دارید از مملکت بروند و ایران بماند و یک مشت پزشک بیسواد و نفهم.
همین قدر پزشکی هم که مانده از سرمان زیاده است و باید برویم مثل 100 سال پیش از هند بیاوریم.
حقا که همین لایق مملکت ایران است و بس