یادداشت دریافتی- حمزه مرادی تمدن؛ ماه رمضان ماهی است که به بهار قرآن نیز تعبیر می شود و در گوشه کنار کشور همایش ها و نمایشگاه هایی پیرامون این معجزه عظیم پیامبر و برنامه و راهنمای زندگی خود در جامعه شاهد هستیم و هر روز هم در مساجد مختلف شاهد جزء خوانی و حزب خوانی می باشیم.
مطلبی که بنده می خواهم عرض کنم به صرف توصیه به قرائت قرآن نیست چرا که بزرگان دین و ائمه کامل و تمام در این باره تبیین و تشریح و توصیه کرده اند و حقیر هم درجایگاهی نیستم که توصیه ای کنم صحبت بنده بر نکته ای بود که امروز به طور اتفاقی نظرم را جلب کرد که در آیه دوم سوره بقره خداوند می فرماید: «ذلک کتاب لاریب فیه هدی للمتقین» یعنی این کتابی است که شکی در آن نیست و راهنمای متقین است و در ابتدای آیه 185 همین سوره می فرماید: «شهر رمضان الذی انزل فیه القران هدی للناس...» یعنی ماه رمضان ماهی است که قرآن نازل شده است برای هدایت بشر ... .
خداوند در یک جا گفته قرآن نازل شده است برای هدایت مردم اما اول سوره بقره می فرماید هدایت برای متقین است. چرا اینجا قید آورده است؟ اما آنجا نیاورده است؟
یکی از مطالبی را که می توان برداشت کرد این است که شانیت و جایگاه قرآن هدایت است برای مردم اما بهره گیری از هدایت قرآن برای متقین امکان پذیر است. پیامبر را نیز رحمت للعالمین می گفتند نه رحمت للمسلمین یا محدودتر للمومنین، اینکه پیامبر(ص) را نیز مثال زدم به دلیل این است که پیامبر اکرم(ص) نیز مانند قرآن - هرچد در مقامی بالاتر چرا که قرآن معجزه پیامبر(ص) است و پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) قرآن ناطق اند - از آیات خداوند هستند و برای هدایت همه آمده اند، از مومنین و علما و شما گرفته تا من و کفار و فجار و جان کری و نتانیاهو و... .
مانند بارش باران است که بر زمین می بارد اما این بسته به آن خاک و زمین دارد که چگونه بهره برداری کند. یک حالت است که این زمین ماسه ای است و سنگ ریزه و آب باران از بالا می آید و از آن ور هم خارج می شود و مثل افرادی می شود که در گوشه و کنار می بینیم که حرف حق را می شنوند، حتی هضمش هم می کنند اما عملی نمی کنند و ظاهر دین را گرفته اند اما چون در باطن کاری رخ نمی دهد پس بعد بارش اثرش را هم در خود نمی بینند، عده ای هم مثل سنگند و اثری برآن ها ندارد و می آید و می بارد و تغییری در آن ها ایجاد نمی شود، عده ای هم مثل ما ها مثل چاله ای هستیم که آب می آید ودر ما جمع می شود نه جذبش می کنیم و نه دفع بلکه این آب باران را نگه داشته ایم، این معارف را و احادیث و مطالب و احکام و هرچه مربوط به دین و حقانیت است بسته به عمق چاله ای که داریم و ظرفیتی که داریم نگه داشته ایم اما استفاده نمی کنیم، دیگران استفاده می کنند پرندگان می آیند کنار این آبی که جمع شده استفاده می کنند، هر موجودی که گذر می کند و نیاز دارد و تشنه است جرعه ای برمی دارد و می رود ولی ما هم چنان فقط آب را نگه داشته ایم نه فرو می خوریم و نه پس می زنیم.
پس از باران و کم کم هم که این آب رو به گنداب می رود تعدادی زالو و میکروب هم بهره ی خود را از این اندوخته ما برمی دارند و در نهایت هم خشک می شود تا بارانی دیگر ، البته اگر باز ببارد بر سرمان، ما هم اینجوری هستیم خوب حرف می زنیم و دیگران را ارشاد می کنیم و حدیث می گوییم و غیره ذلک اما خودمان؟
هیچ.
به قول آقای شفیعی سروستانی که می گوید:« مردم را تا دم در بهشت می بریم و بعد هم خودمان داخل نمی شویم چون خودمان را لایق نساخته ایم» چون خودمان از آن آب بهره ای نبردیم و حتی به زعم مرحوم آیت الله مجتهدی با برداشت نادرستمان از دین- همان گنداب ته مانده از باران- سینه می زنیم(به ظاهر دین را پیاده می کنیم) و مردم را هم پشت سر خودمان می بریم به جهنم.
اما دسته آخر و متقین، کسانی اند که مانند خاک آماده با بارش این باران تمام و کمال از آن استفاده می کنند و محصول می دهند و سر سبز می شوند. پس بسته به نوع زمین اثر باران متفاوت است، بسته به نوع و درون انسان اثر آن متفاوت است؛ زمین مساعد باشد سبز می شود و زمین مساعد نباشد سبز نمی شود اما نکته اینجاست که زمین اختیاری نمی تواند مساعد باشد ولی انسان اختیاری می تواند مساعد باشد. ان شاء الله بتوانیم آیات الهی را دریافت کنیم و به کار ببندیم.