
نيويورک تايمز با اشاره به ارعاب و خشونت و تضاد در رفتار و گفتار اسرائيل نوشت که برغم همه هياهوهاي اسرائيل درباره ايران، بزرگترين مخاطره براي اين رژيم خود اسرائيل است.
نيويورک تايمز در تفسيري در شماره روز دوشنبه خود به قلم "راجر کوهن " نوشت: در هسته مرکزي سياست اسرائيل يک تناقض آشکار وجود دارد. در حاليکه صحبت از طرح دو دولت مطرح است حداقل تا زماني که نتانياهو آن را رد نکرده ، اسرائيل همچنان به شهرکسازي در کرانه باختري ادامه مي دهد.
همين امر دستيابي به توافقنامه صلح را غيرممکن مي سازد در حاليکه در نظريه هم قرار بر اين است که 23 درصد از زمينهاي تحت اشغال به فلسطينيان بازگردانده شود.
همانگونه که "ايهود باراک" وزير دفاع (جنگ) اسرائيل در سال 1999 بر آن تاکيد کرد " نيت اصلي همه تلاشهاي سياسي براي تصاحب اين سرزمين، واگذار کردن آن به يک دولت غير دمکراتيک يا غير يهود است فقط به صرف اينکه اين دولت راي فلسطينيان را دارد يا يک دولت ملي است و دولتي که غير از انتخابات روي کار آيد يک حکومت آپارتايد (نژادپرست ) است ".
اين نظريه صحت دارد. جمعيت اعراب در "سرزمين موعود " حدود 5 و 4 دهم ميليون نفر است و روزي خواهد رسيد که اين جمعيت از جمعيت يهوديان ساکن اين سرزمين فراتر خواهد رفت .
با احتساب اين فرضيه ، در مي يابيم که طرح تشکيل دو دولت عنصري اساسي براي بقاء اسرائيل به عنوان يک دولت يهود است . بقاء دولت يهود، اصل و بنياد روياي صهيونيزم بوده است که ظرف 42 سال اشغال و ساخت شهرکهاي يهودي نشين بر آن پافشاري شده است .
نتانياهو اکنون خواهان آن است که رهبران فلسطيني در کرانه باختري که موجوديت اسرائيل را به رسميت شناخته اند يک گام پيش گذارده و اسرائيل را به عنوان يک دولت يهود به رسميت بشناسند حتي پيش از آنکه وي با تشکيل يک دولت فرضي فلسطيني موافقت کند.
اين گونه به رسميت شناختن اسرائيل ، يعني نهادينه کردن اشغالي که توام با ارعاب و وحشت افکني است .
مهر پايان زدن بر اين روند متوقف ساختن ارعاب و خشونت است .
عادي سازي مناسبات فقط از طريق القاء حس مسئوليت پذيري امکان پذير است .
پيش رو نهادن کوهي از تهديدها، وحشت افکني و يا مطرح کردن عقب نشيني با توسل به نيروي خشونتي که قربانياني را پشت سر برجاي گذارد مشکلي را حل نمي کند.
در يک قياس کيفي ، برخلاف اسرائيليها، آلمانها براي پايان بخشيدن به ميراث خونبار نازيها فقط با اتخاذ شيوه مسئوليت پذيري توانستند دوام آورده و يکي از موفقترين دمکراسيهاي جهان را بسازند.
آلمان امروز، يک شگفتي است که از ميان تلي از خاکسترها سر بر آورد.
در آينه آلمان ، اسرائيل مي ايستد. دمکراسي متزلزل ديگري که مانند نازيها از بطن جنايت زاده شد اما برخلاف آلمان شاهد يک همزيستي مسالمت آميز نيست .
اسرائيل هم امروز در آرزوي آن است که مانند آلمان بر گذشته نامبارکش خط بطلان کشد. گذشته اي که شبح دائم نابودي همواره بر آن سايه افکنده است .
همانگونه که "اشلومو آوينه ري " دانشمند علوم سياسي نگاشته است : "اسرائيل به نظر مي رسيد که نه فقط يهوديان را از تبعيد خارج سازد بلکه مطمئن شود که اين تبعيديها غير يهود هستند. اما در اين 61 سالي که از تاسيس اسرائيل مي گذرد، اسرائيل کم آورده است .
عدم اطمينان از بقاء که از عناصر اوليه تشکيل اسرائيل بوده ديگر چندان اثر گذار نيست . تهديدها عليه موجوديت اسرائيل که از ناحيه ايران ، حماس و حزب الله و بافت جمعيتي آن احساس مي شود ديگر چندان جدي نيست .
"بنيامين نتانياهو" نخست وزير از موافقت با طرح تشکيل دولت فلسطيني طفره مي رود.
اسرائيل کشوري کوچک است ، همه پهناي آن ميان رود اردن و درياي مديترانه گسترده شده است و فضاي زيست محيطي آن آرام نيست .
اين شرايط همانگونه که "جيمي کارتر" رئيس جمهور اسبق آمريکا در کتاب جديدش بدان اشاره دارد اسرائيل را آسيب پذير ساخته است .
کارتر در عين حال در کتاب خود به اين نکات نيز توجه دارد: "با همه اين ناملايمات هنوز هم مي توان يک "سرزمين موعود همراه با صلح " داشت ".
کارتر توضيح مي دهد: "اسرائيل يک نيروي نظامي نوين دارد که بسيار خبره و آموزش ديده اند و بر نيروهاي مرکب همه رقباي بالقوه برتري دارند".
نيويورک تايمز در پايان نوشت: اسرائيل يک زرادخانه هسته اي نيرومند دارد ضمن آنکه با مصر و اردن به صلح رسيده است، تضمين امنيتي سخت و محکمي از جانب آمريکا دارد، حصار و ديوار ، موانع مرزي و جاده اي در سراسر کرانه باختري و غزه کشيده است تا چهار ميليون فلسطيني در کرانه باختري و غزه را درون يک شبه جزيره در محاصره بدون کمک و ياري در محاصره نگاهدارد.
دشمنان آن اعم از حزب الله و حماس همين اصل را که مانع از نابودي خود شده اند، خود يک پيروزي برابر اسرائيل قلمداد مي کنند.