
رئيس كميسيون فرهنگي مجلس گفت: اصولگرايان براي اينكه راه را گم نكنند بايد فراموشكار نباشند يعني بايد دايماً اين تجربه تلخ سالهاي قبل در خاطرشان باشد، يعني بايد از ياد نبرند كه اين اصولگرايي براي چه به وجود آمد.
غلامعلي حداد عادل رئيس كميسيون فرهنگي مجلس در گفتگويي مشروح با نشريه پنجره اظهار داشت: ما مفهوم اصولگرايي را مديون مقام معظم رهبري هستيم و بر خلاف خيلي از صاحبنظران معتقد نيست كه جريان اصولگرايي امروز ، امتداد همان جريان راست دههي شصت باشد.
رئيس مجلس شوراي اسلامي دوره هفتم گفت:خوشحالم كه نامم در كنار دوستان ديگر جزء اصولگرايان قرار ميگيرد البته بهكارگيري واژهي رهبر را براي خودم نميپسندم، اما اين فهرست اصولگرايي فهرست بستهاي نيست، ممكن است كه فردا يك عنصر ديگري هم اضافه شود و همه اجازه دارند وارد اين بحث شوند، ليكن وقتي رهبري مطرح ميكند طبعاً دايرهي تأثيرگذاري بالاتري دارد ولي ما همه داريم با رهبري بر مدار تكليف، حركت ميكنيم. اين طور نيست كه ما بنشينيم و بگوييم رهبري برود جلو، بعداً از آن دور ما را خبر كند نه، ما همراه رهبري حركت ميكنيم.
رئيس كميسون فرهنگي مجلس هشتم در مورد اينكه ما تكليفگرا هستيم و از رهبري پيش نميافتيم ياد آور شد: جاي رهبر و پيرو در ادبيات و عمل ما محفوظ است، به اين معنا نيست كه ما ساكت بنشينيم و تحرك نداشته باشيم، در همان مسير بايد حركت كنيم و نگراني من نسبت به اصولگرايي ايناست كه احزاب و تشكلهايي كه خود را اصولگرا ميدانند، علاقهيشان به تشكيلات خودشان بيشتر باشد تا حفظ اين اصول، يعني ما بايد دائماً به خودمان تلقين كنيم كه تشكل، حزب، جمعيت و سازمان را براي اين اصول ميخواهيم و نه اين اصول را براي تشكل، جمعيت، حزب و سازمان.
وي درادامه تاكيد كرد: دوباره تأكيد ميكنم، اصولگرايي يك نوع سبك زندگي است كه داراي بعد تئوريك و جنبههاي عملي است و گاهي سؤال پيش ميآيد چگونه بعضي با مباني نظري اصولگرايانه، رفتار عملي آنها غير انقلابي و غير اسلامي است. عدهاي سالها از امام و ولايت فقيه دم زدند ولي گويا ولي فقيه فقط امام بود و حالا رويكرد نظري و عملي ايشان سؤالبرانگيز است.
نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي در بيان احساس خطر خود از رويكرد به فضاي گذشته افزود: بنده احساسم اين است كه در طول 8-7 ماه گذشته كلمهي "اصولگرايي " در ادبيات سياسي ما روزبهروز كمتر ميشود؛ شما آمار بگيريد از عنوان روزنامهها، نطقهاي پيش از دستور نمايندگان مجلس و سخنرانيهايي كه مسئولين ميكنند تحليل محتوايي كنيد و ببينيد در آن جرياني كه خود را از دوم خرداديها، متمايز ميكند چهقدر راجع به اصولگرايي صحبت ميشود؟ ببينيد چه كساني هنوز هستند كه اين تابلوي اصولگرايي را بدست گرفتهاند و چه كساني هستند كه هيچ وقت راجع به اصولگرايي صحبت نميكنند.
وي درادامه تصريح كرد: وقتي رهبري تشريح و تبيين اصولگرايي را بر عهده ميگيرند، اينجا چه تكليفي بر دوش ما قرار ميگيرد، آيا ما به اين تكليف در حال حاضر عمل ميكنيم يا نه نگران اين هستم كه پيروزي بدست آمده در اثر مطرح شدن گفتمان اصولگرايي، ما را غافل كند و ما را بنشاند بر سر سفرهي تقسيم غنائم و فراموش بكنيم وظيفهي اصلي خود را و گرايش به قدرت، گرايش به اصول را تحتالشعاع قرار دهد.
رئيس كميسيون فرهنگي مجلس با اشاره به اين كه اركان اصولگرايي مورد نظر رهبري وقتي بسط پيدا كند، اجزايي دارد افزود: مثلاً "عقلگرايي " يكي از اجزاي ايمان و هويت اسلامي است. اگر ايمان اسلامي يكي از اصول اصولگرايي باشد، عقلگرايي يكي از مؤلفههاي ايمان اسلامي است آنوقت اينجاست كه ما بايد تكليف خود را با خرافات روشن كنيم يا مثلاً وقتي صحبت از جهاد علمي ميشود، اين جهاد علمي يكي از اجزايش داشتن يك آموزش و پرورش كارآمد است، آنوقت ما وارد عرصهاي ميشويم كه بايد برويم سراغ انواع مدرسهها و از سرگيري تجربههايي كه در گذشته داشتيم. در اصولگرايي ما نيازمند افراد مجاهد و متخصص هستيم كه همهي هستي خود را فداي آرمانهاي اسلام و انقلاب كنند.
وي در ادامه درمورد انتخابات رياست جمهوري آينده تصريح كرد: اصولگرايان براي اينكه راه را گم نكنند بايد فراموشكار نباشند يعني بايد دايماً اين تجربهي تلخ سالهاي قبل در خاطرشان باشد، يعني بايد از ياد نبرند كه اين اصولگرايي براي چه به وجود آمد و اين حقيقتي است كه ميتواند همهي ما را عليرغم همهي اختلاف سليقههايي كه داريم، حول يك محور جمع كند. ما بايد يك لحظه هم آن خطري را كه انقلاب را تهديد كرد و باعث تولد اصولگرايي شد، فراموش نكنيم.
اين فعال اصولگرا در ادامه گفت: در عين حال بايد توجه داشته باشيم، ملاك "حال " افراد است و به اين دليل بايد همهي ما مراقب ملاكهاي اصولگرايي و تطبيق آن با عملكرد دوستانمان باشيم به اين معني كه بايد در قبال رفتار اصولگرايانهي ديگر بازيگران سياسي نيز انصاف و حقطلبي داشته باشيم.
وي در مورد حضور خود در انتخابات رياست جمهوري آينده تاكيد كرد: حتماً در انتخابات شركت ميكنم در بسياري از مواقع ما فقط براي جلو آمدن، مطرح شدن و ايجاد رقيب و تنش، احساس تكليف ميكنيم ولي ايكاش كسي پيدا شود و بگويد كه چرا ما براي اختلاف ايجاد نكردن، رقابت سالم داشتن و از دست ندادن فرصتها احساس تكليف نميكنيم.
وي در اين گفتگو به تشريح سير تكوين اصولگرايي و نحوه شكلگيري و تكامل آن پرداخت و در مورد تفاوتهاي اصولگرايي حال حاضر و دههي 60 را خاطر نشان كرد: انقلاب كه در 1357 به پيروزي رسيد، محيط فضاي سياسي آكنده از شور و هيجان بود فضاي شرايط اول انقلاب، شرايط تفصيل آرمانهاي انقلاب نبود، وضع ما در آن زمان شبيه كساني بود كه در پايين يك قله ي بلند قرار گرفتهاند، چشم آنها به قله است و راه هم بازشده است و براي اينكه حركت كنند به سمت آسمان قله، خوشحالي امكان دستيابي به قله، بر هر امر ديگري غلبه ميكند.
وي در ادمه افزود: مفاهيم چپ و راست كه در دههي اول انقلاب قوت داشت و جناح هاي سياسي را از هم متمايز ميكرد، عمدتاً ماهيت اقتصادي داشت يعني برميگشت به يكي از عناصر انقلاب و آن عدالت اجتماعي بود، درواقع اين عنصر، عنصر حاكم بر اذهان بود، طبيعي هم هست كه مفهوم عدالت و رسيدگي به محرومان و مستمندان با آن شور و حال و هيجان تناسب بيشتري داشته باشد، يعني واقعيتي است كه براي همه ملموس است.
اين نماينده اصولگرا ي مجلس در مورد تفاوتهاي اقتصادي جناح چپ و راست اظهار داشت: جناح چپ بيشتر معتقد به اقتصاد متمركز دولتي بود و گرايش به دولتي كردن اقتصاد داشت و به صاحبان ثروت و سرمايه روي خوش نشان نميداد، قانون اساسي خصوصاً اصل 44 را هم با چنين نگاهي تفسير ميكرد، به قول مخالفانشان، اينها يك نگاه سوسياليستي به اقتصاد داشتند و جناح راست معتقد بود كه اقتصاد دولتي موفق نيست و دولتي كردن فعاليتهاي اقتصادي رشد و شكوفايي را از اقتصاد ميگيرد و بنابراين براي مقابله با فقر و حمايت از محرومان، دولتيكردن اقتصاد كار درستي نيست، بلكه بايد رونق اقتصادي ايجاد شود تا فقر كمتر شود، طبيعي است كه چپيها در شعارهاي سياسي خودشان، راستيها را به حمايت از سرمايهداري متهم ميكردند و راستيها هم چپيها را متهم به سوسياليسم ميكردند.
رييس كميسيون فرهنگي مجلس با اشاره به ادعاي برخي از جريان هاي سياسي مبني بر حمايت امام (ره) از گفتار چپ تاكيد كرد: حقيقت اين است كه اينطور نبود مثل تأكيد امام (ره) به سپردن كارهايي به خود مردم كه در اقتصاد ميتوانند انجام دهند.
وي در ادامه تصريح كرد: كشورهاي سرمايهداري مثل كشورهاي اروپايي نيز در زمان جنگ، نظام جيرهبندي حاكم است، و همهي كارها دست دولت است و اقتصاد را دولت كنترل ميكند نتيجهي آن ديدگاه دولت چپ در دوران جنگ و در اواخر دههي اول انقلاب طبيعي است و فروپاشي كشور شوروي به منزلهي خوابيدن عَلَم، سقوط پرچم و خوابيدن تيرك خيمهي همهي كساني بود كه دل در گرو اقتصاد دولتي داشتند.
رييس كميسيون فرهنگي مجلس برچيده شدن اردوگاه كمونيسم و ماركسيسم در فروكش كردن اقتصاد دولتي در همهجاي جهان از جمله كشور ما هم مؤثر دانست و گفت: بعد از ارتحال امام (ره) عوامل متعددي دست به دست هم داد و اين رقابت بر سر شيوهي ادارهي اقتصاد كشور، جاي خودش را به انواع ديگر رقابتها داد ولي اينكه معروف شده، يعني عدهاي اين جور شهرت دادند كه امام (ره) طرفدار نگاه اقتصادي چينيها بود، درست نيست.
اين نماينده اصولگرا مجلس شوراي اسلامي حقيقت امام (ره) را فراتر از درگيريهاي جناحي دانست و افزود: آنجايي كه امام (ره) از جنگ فقر و غنا صحبت ميكند، ادبيات امام (ره) شبيه زبان جريان چپ ميشود و آنجاييكه از اقتصاد مردممحور سخن ميگويند، زبان ايشان شبيه جريان رقيب ميشود ولي امام (ره) اصلاً در اين عوالم نبود كه بخواهد مثلاً حرفي بزند كه چپ خوشش بيايد يا راست خوشش بيايد؛ يعني خودش را آنقدر تنزل بدهد كه برود در يك جناح قرار بگيرد.حالا، مثالي ميزنم؛ در حوزهي كاريام در آن دوران، مثلاً يكي از باورهاي چپيها مخالفت با هر گونه مدرسهي غير انتفاعي و ملي بود. در تمام دوران آن دههي اول كه چپيها در آموزش و پرورش و جاهاي ديگر زور و حضوري داشتند، اجازه نميدادند مدرسهي ملي و غيردولتي تأسيس شود ولي امام (ره) درست در بحبوحهي همين شعارها فرمودند كه مدرسههايي را كه مردم ميخواهند درست كنند، اجازه دهيد درست كنند و اين اصلاً قابل فهم براي چپيها نبود.
رييس مجلس شوراي اسلامي دوره هفتم در ادامه افزود: در واقع امام (ره) اين اختلاف نظر را يك اختلاف نظر كارشناسي دانستند و ميگفتند اين دو تا نظر است و شما برويد ببينيدكدام غلط است و كدام درست است امام(ره) در مباني سخن ميگفتند. ايشان تأكيد داشتند كه فقر نبايد در جامعهي اسلامي وجود داشته باشد و انقلاب اسلامي بايد انقلاب محرومان باشد.
رئيس كمسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي با اشاره به طرح ديدگاه سوسياليستي در زمان جنگ خاطر نشان كرد: نبايد شرايط اقتصادي جنگ را هم ناديده گرفت هيچ كشوري در زمان جنگ، نميتواند يك اقتصاد آزاد مبتني بر فعاليت روان و آزاد بخش خصوصي داشته باشد در اين بين هم عدهاي بنا به شرايط جنگ از اقتصاد كنترل شده حمايت ميكردند.
وي در تحليل بعد از جنگ با اشاره به اين كه دو جريان در فضاي سياسي آن زمان شكل گرفت و رشد كرد كه به تقابل و صفبندي چپ و راست در قالب اقتصاد دولتي و اقتصاد انجاميد گفت: بعد از جنگ يكي از نيازهاي كه كشور به احتياج داشت سازندگي بود يعني در تمام سالهاي جنگ، مردم با كمبودها، ويرانيها و با ركود و گرفتاري اقتصادي سروكار داشتند.
رئيس كميسيون فرهنگي مجلس در مورد اولين انتظارات مردم را از دوران سازندگي گفت: بالاخره دوراني كه جنگ نداريم با قبلش بايد متفاوت باشد.شايد جوانها خيلي موارد را يادشان نباشد. من چند مثال ملموس را براي شما ميگويم، اما اصلاً شما نميتوانيد تصور كنيد كه خيابانهاي تهران به دليل كمبودها تاريك بود، شهرها كثيف، ميدانها ويران، گلكاري و فضاي سبز نابود، تمام امكانات شهرداريها در جبههها بود، مواد غذايي مثل كره، پنير و... همه جيرهبندي بود، چيزي كه نسل امروز نميتواند تصورش را بكند كه حتي كوچكترين اقلام غذايي هم جيرهبندي باشد، بمبارانهاي وسيع و خرابيها در همهجا ديده ميشد به همين خاطر اولين انتظار مردم سازندگي بودو دولت ميرحسين موسوي رفت و دولت هاشمي رفسنجاني آمد.
اين نماينده اصولگرا مجلس درادامه با اشاره به اينكه هاشمي رفسنجاني با ميرحسين موسوي فرق داشت افزود: دوران اقتصاد متمركز دولتي سپري شده بودو هاشمي رفسنجاني زمينه را براي سرمايهگذاري مردم و حضور مردم در عرصهي اقتصاد فراهم كرد و همهي هم و غم خودش را روي بحث سازندگي گذاشت.
اين نماينده اصولگرا مجلس در مورد روي كار آمدن هاشمي رفسنجاني به عنوان رئيس جمهور و معضلات آن موقع اظهار داشت: هاشمي رفسنجاني زماني كه كابينهاش را به مجلس معرفي كند، گفت: من يك كابينهي كار معرفي ميكنم، در واقع خواست بگويد اين جنگ و جدال بر سر اقتصاد دولتي و بازار را كنار بگذاريد، اكنون كشور احتياج به سازندگي دارد ما اكنون بايد كشور را بسازيم و اين هم چيزي نبود كه بگوييم حالا چپيها مخالف بودند يا راستيها.
اين فعال اصولگرا با اشاره به مشكلاتي كه فضاي سازندگي در كشور ايجاد كرد گفت: آن چه مهم است اين كه سازندگي، قدري فضا را براي كار فرهنگي تنگ كرد و اگر قرار باشد نقدي بر دوران 8 سالهي رياستجمهوري هاشمي رفسنجاني داشته باشيم اين است كه وي آنقدر روي سازندگي متمركز شد كه به آن جنبه هاي فرهنگي انقلاب، آنطور كه بايد، رسيدگي نشد.
رئيس مجلس هفتم با اشاره به اينكه در زمان جنگ خيليها جرأت نميكردند حرفهايي مغاير با ارزشهاي انقلاب را بر زبان بياورند زيرا مورد ادبار شديد مردم قرار ميگرفتند و خريداري هم در افكار عمومي نداشتند گفت:حداقل اين سه عنصر گرايش به سمت فعاليتهاي اقتصادي براي سازندگي، پايان جنگ و فقدان امام(ره)، براي يك عده فرصتي ايجاد كرد كه شروع كنند به طرح يك مباحثي كه قبلا اصلاً زمينهاي براي طرح آنها نميديدند.
وي در ادامه تصريح كرد: در اين سالهاست كه ميبينيد مجله كيان متولد ميشود، خود مجلهي كيان از كيهان فرهنگي منشعب شد و ريشهي اينگونه گرايشات را شما در ويترين مجلهكيان ميتوانستيد ببينيد، البته آن يك تنها مجله نبود، مجلهي زنان و ... نيز بودند كه يك جريان به حساب ميآمدند بهطور كلي حلقهي كيان بهعنوان يك جريان مؤثر فرهنگي كه دستهايي نيز در حوزههاي سياسي و حتي امنيتي داشت، يك موضوع مهم مطالعه براي بررسي بخشي از تحولات فكري جامعهي ما است.
وي با اشاره به فعاليت سازمان مجاهدين انقلاب ايران " و نشريهي "عصر ما " همسو با حلقهي كيان افزود: در يك بعد روي جنبهي سياسي كار ميكردند و در بعد ديگر هم روي جنبهي فرهنگي و تحولي كه رخ داد اين بود كه عدهاي از آن گروههايي كه در دههي اول انقلاب طرفدار اقتصاد دولتي بودند، غلتيدند به سوي گفتارهايي كه كاملاً مغاير با حرف اول اينها در دههي قبل بود و مفاهيمي مطرح شد كه جريان ديگري از 76 به بعد پديد آمد كه در واقع آخر دههي دوم و آغاز دههي سوم بود.
وي در تحليل سالهاي 76 به بعد و مشكلات آن زمان تصريح كرد: شما ميبينيد كه دعوا بر سر شيوهي مديريت اقتصادي نيست، دعوا بر سر مفاهيم اصلي انقلاب است يعني عدهاي رفتند به سمت كساني كه امام(ره) آنها را كاملاً طرد كرده بود و شما ميبينيد كه كساني كه مبلّغ جدايي دين از سياست بودند، دوباره جان گرفتند و در تمام دوران دفاع مقدس، چون اينها اهل جبهه و جنگ نبودند و اعتقادي هم نداشتند، در تاريكي نشسته بودند و روشنايي را تماشا ميكردند، چون در حاشيه بودند اصلاً صدايشان هم درنميآمد و رويشان هم نميشد، حالا وارد عرصه و صحنه شده بودند و بحث جدايي دين از سياست را طرح كردند و ما هم به ويژه بعد از دوم خرداد ديديم كه آن زمزمههايي كه در فلان مجله يا فلان محفل هفتگي وجود دارد اينها تبديل شد به صحبت كساني كه معاون وزير بودند و در حاكميت تحت عنوان جامعهي مدني، روزنامههايي منتشر شد كه حيرتآور بود.
رئيس مجلس شوراي اسلامي در دوره هفتم با اشاره به اينكه به نظر ميرسد اينها پيش از آن آمدند آرايشي از نيروهاي سياسي را طراحي كنند و با ابزارهايي كه در داخل حكومت داشتند آن را جا انداختند و فضا را كاملاً به سمت دو قطب چپ و راست سوق دادند، افزود: نميخواهم وضعيت را به تمام معنا از همهي ابعاد تشريح كنم و در اين فرصت محدود، توضيح بيشتري از آن بدهم و زمينههاي پيدايش اين تحول را خواهم بگويم، والا اين تحول بعد تشكيلاتي در خودش داشت، بعد سياسي هم داشت، كه در جاي خودش بايد به آن پرداخت و ما در سالهاي بعد از 76 شاهد بوديم كه به جاي تقابل و تمايز بر سر اقتصاد دولتي يا اقتصاد غير دولتي، تمايز بر سر حكومت ديني و غير ديني و سؤالهاي مرتبط با اين دو مقوله است و بحثها اين بود و اينجا بود كه نياز به يك جريان جديدي از اصول انقلاب احساس شد و در كساني اين وضع پديد آمد كه در سالهاي بعد از دوم خرداد نگران بودند و نسبت به اصل انقلاب اظهار نگراني ميكردند.
اين نماينده اصولگرا مجلس وضعيت كشور را نگران كننده دانست و گفت: ابتدا بايد تذكر بدهم كه بنده جزيي از جريان اصولگرا بوده و هستم و كساني در آن سالها با شدت و رعايت همهي جوانب يك كار منسجم تشكيلاتي به فعاليت مشغول بودند كه هنوز قدرشان شناخته شده نيست و شايد الان سعي بشود كه در حاشيه نگه داشته شوند و از طرف ديگر، من با اين مفاهيم فكر غربي آشنا بودم من معلم فلسفه بودم و مقارن با 15 خرداد 42 وارد دانشگاه شدم و در تمام اين سالها متوجه اين تحولات بودم و اين احساسي كه از مجموع اين موضعگيريها به من دست داد، آن بود كه من ديدم اين فكرها با مباني تفكر امام خميني (ره) سازگار نيست و اگر يك روزي قرار بشود به آن سؤال شما پاسخ مكفي بدهيم بايد برگرديم و يك كتاب بنويسيم و شاهد به دست دهيم كه چه اتفاقي افتاده است.
رئيس كميسيون فرهنگي مجلس در بيان اينكه يكي از روزنامههاي منتشر شدهي بعد از دوم خرداد، گفتند كه ما بعد از پيروزي دوم خرداد، تصميم گرفتيم اعضاي حلقهي كيان را به طور مشخص در وزارتخانهها بهكار ببريم، فهرست دادند كه فلاني را فرستاديم وزارت ارشاد، فلاني فرستاديم وزرات آموزش و پرورش، فلاني را فرستاديم وزارت خارجه، فلاني را فرستاديم وزارت علوم، يعني اين چيزي نبود كه كسي بتواند آن را منكر شود.
وي درادامه افزود: يعني آن تفكراتي كه فقط در حلقهي كيان منتشر ميشد، بحث ميشد و چند نفري بودند كه مدافع اين افكار بودند و اين افكار هم مطلقاً با انديشههاي امام، رهبري، قانون اساسي، سازگار نبود. اينها از فرداي بعد از پيروزي دوم خرداد صاحب اختيار بسياري از وزارتخانههاي كشور شوند و اينها عمداً در لايهي دوم و مسؤوليت معاون وزير قرار گرفته بودند تا در خط اول جبهه نباشند، در ويترين مغازه نباشند، اما در داخل، مغازه را اداره كرده تا جنس را جور كنند و وزارتخانه را بچرخانند و جهت بدهند، بدون اينكه حساسيت ايجاد كنند.
وي در مورد پيايش تفكرات اصولگرايي گفت:در اينجا نياز به يك بازسازي و بازتعريف از گفتمان امام (ره) احساس ميشد و نيروهاي مخلص و وفادار به امام و انقلاب به سوي يك گفتماني رفتند كه اسمش را گذاشتند اصولگرايي، اين اصولگرايي چيزي جز انديشه و آرمانهاي اصلي و اوليهي انقلاب و امام نيست.
وي در مورد تفاوت جريان راست دهه 60 و حال حاضر اظهار داشت: يعني اگر جوانان امروز فكر كنند كه اصولگرايي ادامه گفتمان جناح راست در دههي اول انقلاب است، اشتباه ميكنند و اصلاً چپ و راست دههي اول انقلاب عمدتاً بر سر دو تا نگاه به شيوهي اقتصادي شكل گرفته بود اصلاً بحث بر سر مباني سكولاريسم فعلي نبود و به نظره بنده مبناي مهم در احساس ضرورت براي تفكر دربارهي اصولگرايي مقولات فكري و فرهنگي بود اما اينها در دههي دوم مباحث اقتصادي را وارد حوزهي سياسي، فرهنگي و... كردند.
وي در ادامه تصريح كرد: در دههي دوم ميبينم يك جريان رشد كرد كه اصلاً از جنس نوع ادارهي اقتصادي كشور نبود، از جنس مباني و معاني نبود. لذا حتماً با راستِ دههي اول وزارت دههي دوم، جريان اصولگرا تفاوتهاي جدي دارد.
وي در ادامه افزود: همين دفتر تحكيم وحدت در دههي دوم ميرفت سراغ جرياني كه نسبت به اسلام و انقلاب روي خوش نشان نداده بود آنها را به نام انجمن اسلامي ميآورد به دانشگاه و تجليلهاي گستردهاي از آنها ميكرد، اين اتفاق افتاده بود، مثلاً ما در مجلس ششم ميديديم آدمهايي را كه پيش اين به عنوان عناصر سرسخت چپ ميشناختيم، اينها عجيب دهانشان در برابر اروپا باز مانده بود؛ جلب رضايت اروپاييها آنقدر برايشان مهم بود كه نگران بودند مبادا غربيها روش آنها را نپسندند كه ما از اين جريان حيرت ميكرديم.
رئيس كميسيون فرهنگي در مثال ديگر تاكيد كرد: من در وزارت آموزش و پرورش بودم و مسئول برنامهريزي آموزشي و درسي، تأليف كتب درسي، چاپ و توزيع اين كتابها بودم، در سختترين سالهاي جنگ، جمعيت دانشآموزي هم زياد شده بود. مردم هم انتظار داشتند بچههايشان كتاب درسي داشته باشند، ما ميتوانيم به مردم بگوييم كمبود گوشت، كره و اينجور چيزها را تحمل كنيد، ولي نميتوانستيم بگوييم بچههايشان كتاب درسي هم نداشته باشند. وظيفه داشتيم ابزار سوادآموزي اين بچهها را فراهم كنيم، مردم به اين امر بسيار اهميت ميدادند آن زمان ماشين چاپ نداشتيم ماشين چاپهاي قبل را از آمريكا خريد كرده بودند و متخصصها و مهندسها به ما ميگفتند: اگر ماشين چاپ ميخواهيد بخريد از نوع همينها بخريد كه ما بتوانيم اداره كنيم و... . ما ميرفتيم سراغ وزارت ارشاد. افرادي بودند در وزارت ارشاد كه ما را متهم ميكردند كه شما آمريكايي هستيد براي اينكه شما ميخواهيد ماشين چاپ از آمريكا بخريد حدود سالهاي 62 و 63، دورهاي كه خاتمي وزير ارشاد بود، وي معاونان و مديران كلي داشتند كه ما هيچ جوري نتوانستيم اينها را قانع كنيم كه اجازه دهند ماشين چاپ وارد كنيم و بنده، مثل ماهي به خاك افتاده بالبال ميزدم كه در غير اين صورت كتاب درسي را نميتوانم برسانم و اينها ميگفتند كه ما براي اينكه مشكل كمبود چاپ را در كشور برطرف كنيم، ميخواهيم تمام ماشينهاي چاپي را كه در دستگاههاي دولتي هست جمع كنيم و در يك چاپخانهي بزرگ متمركز كنيم و نياز شما را برآورده كنيم يعني از آن خيالات سوسياليستي و از اين حرفها كه منطقي و ممكن نبود، هرچه استدلال ميكردم آنها قانع نميشدند، همان فردي كه اين مقاومت را ميكرد، بعد از خرداد 76 يكي از مبلغان گرايش به غرب آمريكا بود.
اين نماينده اصولگرا مجلس بااشاره به شكلگيري جريان هاي افراطي پس از دوم خرداد 76 گفت: درواقع همه بعد از دوم خرداد نسبت به مبناي انقلاب احساس خطر كردند، بنابراين لازم شد كه آن جوهر انقلاب، ريشهي انقلاب، آن نگاه و آرمانهاي امام (ره) به طورجدي مطرح شده و از اجمال به تفصيل دربيايد. در باز شود و نسل جوان با يك عناصر و مفاهيم آشنا شود كه اين مفاهيم، مفاهيم جعلي و جديد نبودند، اينها شرح و بسط و صورت رشديافتهي همان انديشههايي بودند كه به صورت مجمل در ذهن نسل اول انقلاب وجود داشت، ولي فرصت نمانده بود كه اينها در قالب يك نظريه سازماندهي شود. يعني خلأ كار فرهنگي پس از انقلاب در بخشهايي از دوران سازندگي و در دورهي اصلاحات، در شكلهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي بروز كرد و همين مشكل نيازمند ايجاد يك گفتمان جديد بود كه مشكلات موجود در جريان راست سنتي را هم نداشته باشد.
وي در ادامه تصريح كرد: البته اگر به عقبتر نگاه كنيد از سال 76 به بعد حركتها به اين سمتوسو شد و حضرت آيتا... خامنهاي اين حركت را مهندسي كردند شما ميبينيد كه رهبري، فكر اصولگرايي را آرامآرام مطرح ميكند و آن را به صورت يك گفتمان درميآورد تا نسلي را كه حيرت كرده بودند، از اين تغييرات پديدآمده به نام دوم خرداد و ... حول يك مفاهيمي مجتمع و متمركز كرد و اين مفاهيم، مثل آهنربايي كه برادههاي آهن را دور خود جمع ميكند و شكل و آرايش ميدهد، جوانهاي متدين، پرشور و انقلابي را حول محور اصولگرايي متمركز كرد. رئيس مجلس شوراي اسلامي در دوره هفتم در مورد تبيين اصولگرايي توسط مقام معظم له اظهار داشت: در يكي از ديدارهاي خودشان در 3 سال پيش آمدند و رسماً اصولگرايي را تبيين كردند، اين صحبت رهبري به اين معنا نبود كه رهبري ميخواست خودش را در يك جناح از جناحهاي سياسي جامعه قرار دهد، چون شأن و جايگاه رهبري بالاتر از اين است كه به يك جناح تعلق داشته باشد، درواقع رهبري آنجا اظهار نظر ميكند كه بخواهد اسلام و انقلاب اسلامي را از غير آن جدا بكند. رهبري براي صيانت از آن ماهيت اصلي و جوهر? انقلاب بود كه به تشريح گفتمان اصولگرايي پرداختند.
اين فعال اصولگرا در ادام خاطر نشان كرد: رهبري مطلبي به اين صراحت نگفتهاند، ليكن در جايي بهطورصريح گفتند: (نقل به مضمون) من اعلام ميكنم كه اگر كسي به آرمانهاي امام خميني(ره) معتقد نباشد، نبايد در دستگاههاي حكومتي كشور مسؤليت مهمي داشته باشد. البته رهبري بهصراحت هم اشاره كردند شايد كسي در گروهي باشد كه نام اصولگرا بر خود ننهاده، ولي آن شخص منش و روحش اصولگرايي دارد و به اين معنا اظهارنظر فرمودهاند اما در مورد حق فعاليت سياسي، چنين چيزي نگفتهاند، رهبري آمدند مباني اصولگرايي را سعي كردند تبيين كنند، درواقع سعي كردند بگويند.
نماينده مردم تهران با اشاره به بيايانات مقام معظم رهبري درباره ايمان وهويت اسلامي ، عدالت ،حفظ استقلال سياسي، تقويت خودباوري و اعتماد به نفس ملي ،جهاد علمي،تثبيت و تأمين آزادي و آزادانديشي،اصلاح و تعميم روشها و شكوفايي اقتصادي تصريح كرد: به هر كدام از شاخصهائي كه رهبري فرمود نگاه كنيد ميبينيد اينها جزء آرمانهاي انقلاب بوده است، منتهي كاري كه رهبري كردند اين بود، به جاي آنكه فضا را مثل دههي اول انقلاب به دعوا بر سر اقتصاد دولتي و بازار محدود بكنيم ، فضا را بازكنيم و بگوييم به جاي يك مفهوم اقتصادي، 10 مفهوم داريم كه بايد تكليفمان را بر سر همهي اينها روشن كنيم و در واقع آن وقت كل اين جريان يك طرف قرار ميگيرد، آنهايي كه به اين جريان علاقه ندارند، يك طرف ديگر قرار ميگيرند درواقع حالا ديگر بحث بر سر اين است كه شما به اين اصول معتقديد يا نه شما نگاه به شاخصهي اول "ايمان و هويت اسلامي "بكنيد، رهبري بارها در اين سالها گفتند دشمن، ايمان جوانها را هدف قرار داده است.
رئيس كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي در ادامه درمورد تبليغاتي كه در دانشگاهها صورت مي گيرد گفت: اين هم طراحياش از جانب دشمنان خارجي انقلاب است يعني آشپزخانهي اين غذا در خارج از ايران است و البته عدهاي هم در داخل كشور اين غذا را گرم كرده، بستهبندي، و توزيع ميكنند و سالاد كنار آن ميگذارند ولي اساس آنجاست، مادهي اوليهاش خواسته ويا ناخواسته از آنجا ميآيد بخشي از اين مواد خام بهطورطبيعي بر حسب مقتضيان علوم غربي به گفتمان علمي و فرهنگي ايران داده شده است و در همين دانشگاهها چه اهانتهايي به مقدسات ميشد و يا در سخنرانيها و مقالات، چقدر مباني ايمان مردم (وحي و عبادت، فقاهت، حلال و حرام و...) هدف قرار گرفته ميشدند و چه حجمي از تبليغات به اين قصد صورت ميگرفت كه جوانها در حقانيت اين ايمان اسلامي ترديد كنند كه هنوز هم هست.
وي در مثالي افزود: همين دوسال پيش نبود كه در دانشگاه صنعتي اميركبير يك بسته روزنامه گذاشتند كه در آن اهانت به مقدسات اسلامي بود تازه، در نهايت هم معلوم نشد كه آن هتاكي بهطور حتم كار چه كساني بوده است. اين درست از جنس همان حرفهاي سلمان رشدي بود، يعني همهاش براي اين بود كه جوان را متزلزل نمايد و سايت و شبكهي ماهوارهاي هم تا دلتان بخواهد، دارد اين كار را ميكند.
رئيس مجلس هفتم شوراي اسلامي در دوره هفتم در بيان اينكه رهبري بهعنوان رهبري انقلاب ديني و اسلامي پاسدار اصولي همانند "عدالت " است كه به عنوان يك حقيقت قرآني، يك حقيقت علمي و يك حقيقت اسلامي جزء گوهرهاي انقلاب اسلامي است،تصريح كرد: رهبري اينها را تأكيد كردند، مثل فضاي استقلال سياسي. اينكه ما راه را باز نكنيم براي دشمنان، چراغ سبز به آنها نشان ندهيم، آنها را اميدوار نكنيم و حرفهاي آنها را تكرار نكنيم. شما بهعنوان مثال توجه كنيد به حرفهايي كه آلبرايت ميزد، همان حرفهايي بود كه برخي از كساني كه در حكومت حضور داشتند و در داخل كشور ميزدند اين استقلال سياسي نميشود كه در داخل انقلاب كسي همان حرفهاي آمريكاييها را تكرار كند و حالا اسمش را هرچه ميخواهند بگذارند.
وي در ادامه افزود: شاخص ديگر، "تقويت خودباوري و اعتماد به نفس ملي " باز دنبالهي همان بحث استقلال است. اصولگرايي يك مكتب فكري است كه اگر چه مباني اصلي آن در تعاليم قرآن و اهل بيت است، ولي دو نمونهي قوي و كارآمد سبك زندگي آن، در سيرهي امام و مقام معظم رهبري، قابل مشاهده است. اصولگرايي در دو بعد عملي و نظري قابل بررسي است و صرفاً كافي نيست كسي از جهت ديدگاه فكري صرفاً اصولگرا باشد و اصولگرايي در هدفگذاري و روشِ زندگي به ويژه رقابت سياسي هم يك مكتب و سبك است.
اين فعال اصولگرا در ادامه يادآور شد: ميتوان از اين كلام رهبري استنباط كرد كه در اين اصول، رقابتهاي سياسي انجام شود، نه اينكه همه اصولگرا شوند. چنانكه شما ميبينيد رهبري در مواقعي فارغ از ديدگاههاي احزاب و گروهها به مجموعههايي از افراد با علايق مختلف وظايفي را محول كردهاند.
نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي در مورد مواضع رهبري اظهار داشت: ايشان از همهي ملت و جريانهاي مختلف، دعوت بهرقابت سياسي نمودند، ايشان به خودي و غيرخودي گفته، هركس اين اصول را قبول دارد خودي است كه اكثريت مردم در اين دايرهي وسيع قرار ميگيرند و هركس اين اصول را قبول ندارد، ميشود غيرخودي. عدهاي سعي كردند با طرح بحثهاي حاشيهاي اين سوژهها را در ادبيات سياسي از كاركرد خود دور كنند، ولي مردم و بازيگران سياسي اين مفاهيم را بهخوبي پذيرفتند.
وي در ادامه تصريح كرد: ايشان ميفرمايند، اگر جايي ديديد روشي غلط است، اصلاح كنيد، شما اسم اين را بگذاريد اصلاحات، اين هم عيبي ندارد.
رئيس كميسيون فرهنگي مجلس گفت: اصولگرايي دستآورد ماست و بعد از دو دهه تجربه، اين گفتمان چيزي شد كه توانست نيرويي عظيمي از نسل دوم انقلاب را به خودش جذب كند، اين همان گفتماني بود كه مسلط شد و فضاي دانشگاهها را عوض كرد و به نظر من اين گفتمان تا حدود زيادي حتي به ادبيات غالب جريانهاي غير دوم خردادي هم جهت داد اين همان ويژگيهاي بارز و استثنايي رهبري است.
وي در ادامه در مورد فضاي سياسي در دانشگاهها خاطر نشان كرد: امروز فضاي دانشگاهها زمين تا آسمان با ده سال قبل تفاوت ميكند فضاي مطبوعاتي ما فرق ميكند و فضاي جامعه ما فرق كرده است اين تحولي است كه امروز، در آخر سال 87 نسبت به آخر سال 77 پيدا شده و اينكه شما امروز انبوهي از جوانها و دانشجويان و طلابي را ميبينيد كه همه متحد با هم ميخواهند از انقلاب دفاع كنند و توانستهاند آن جريان دههي دوم را به حاشيه ببرند، نتيجهي اين ساماندهي و اين توضيح و تشريح مباني انقلاب بوده است كه تحت عنوان اصولگرايي ميشناسيم و نكتهي جالب اين است كه اين گفتمان بدليل هوشمندي طراح آن، توانست در بين اقشار فكري، فرهنگي جامعه، گروهها و طبقات اقتصادي و اجتماعي تا دور افتادهترين مناطق كشور گسترش پيدا كند.