bato-adv
کد خبر: ۲۳۰۷۴

حداد: تجربه تلخ اصلاحات فراموش نشود

تاریخ انتشار: ۱۱:۲۹ - ۲۸ فروردين ۱۳۸۸


 رئيس كميسيون فرهنگي مجلس گفت: اصول‎گرايان براي اين‎كه راه را گم نكنند بايد فراموش‎كار نباشند يعني بايد دايماً اين تجربه‎ تلخ سال‎هاي قبل در خاطرشان باشد، يعني بايد از ياد نبرند كه اين اصول‎گرايي براي چه به وجود آمد. 

غلامعلي حداد عادل رئيس كميسيون فرهنگي مجلس در گفتگويي مشروح با نشريه پنجره اظهار داشت: ما مفهوم اصولگرايي را مديون مقام معظم رهبري هستيم و بر خلاف خيلي از صاحب‎نظران معتقد نيست كه جريان اصول‎گرايي امروز ، امتداد همان جريان راست دهه‎ي شصت باشد. 

رئيس مجلس شوراي اسلامي دوره هفتم گفت:خوشحالم كه نامم در كنار دوستان ديگر جزء اصول‎گرايان قرار مي‎گيرد البته به‎كارگيري واژه‎ي رهبر را براي خودم نمي‎پسندم، اما اين فهرست اصول‎گرايي فهرست بسته‎اي نيست، ممكن است كه فردا يك عنصر ديگري هم اضافه شود و همه اجازه دارند وارد اين بحث شوند، ليكن وقتي رهبري مطرح مي‎كند طبعاً دايره‎ي تأثيرگذاري بالاتري دارد ولي ما همه داريم با رهبري بر مدار تكليف، حركت مي‎كنيم. اين طور نيست كه ما بنشينيم و بگوييم رهبري برود جلو، بعداً از آن دور ما را خبر كند نه، ما همراه رهبري حركت مي‎كنيم. 

رئيس كميسون فرهنگي مجلس هشتم در مورد اينكه ما تكليف‎گرا هستيم و از رهبري پيش نمي‎افتيم ياد آور شد: جاي رهبر و پيرو در ادبيات و عمل ما محفوظ است، به اين معنا نيست كه ما ساكت بنشينيم و تحرك نداشته باشيم، در همان مسير بايد حركت كنيم و نگراني من نسبت به اصول‎گرايي اين‎است كه احزاب و تشكل‎هايي كه خود را اصول‎گرا مي‎دانند، علاقه‎ي‎شان به تشكيلات خودشان بيشتر باشد تا حفظ اين اصول، يعني ما بايد دائماً به خودمان تلقين كنيم كه تشكل، حزب، جمعيت و سازمان را براي اين اصول مي‎خواهيم و نه اين اصول را براي تشكل، جمعيت، حزب و سازمان. 

وي درادامه تاكيد كرد: دوباره تأكيد مي‎كنم، اصول‎گرايي يك نوع سبك زندگي است كه داراي بعد تئوريك و جنبه‎هاي عملي است و گاهي سؤال پيش مي‎آيد چگونه بعضي با مباني نظري اصول‎گرايانه، رفتار عملي آن‎ها غير انقلابي و غير اسلامي است. عده‎اي سال‎ها از امام و ولايت فقيه دم زدند ولي گويا ولي فقيه فقط امام بود و حالا روي‎كرد نظري و عملي ايشان سؤال‎برانگيز است. 

نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي در بيان احساس خطر خود از رويكرد به فضاي گذشته افزود: بنده احساسم اين‎ است كه در طول 8-7 ماه گذشته كلمه‎ي "اصول‎گرايي " در ادبيات سياسي ما روزبه‎روز كمتر مي‎شود؛ شما آمار بگيريد از عنوان روزنامه‎ها، نطق‎هاي پيش از دستور نمايندگان مجلس و سخنراني‎هايي كه مسئولين مي‎كنند تحليل محتوايي كنيد و ببينيد در آن جرياني كه خود را از دوم خردادي‎ها، متمايز مي‎كند چه‎قدر راجع به اصول‎گرايي صحبت مي‎شود؟ ببينيد چه كساني هنوز هستند كه اين تابلوي اصول‎گرايي را بدست گرفته‎اند و چه كساني هستند كه هيچ وقت راجع به اصول‎گرايي صحبت نمي‎كنند. 

وي درادامه تصريح كرد: وقتي رهبري تشريح و تبيين اصول‎گرايي را بر عهده مي‎گيرند، اين‎جا چه تكليفي بر دوش ما قرار مي‎گيرد، آيا ما به اين تكليف در حال حاضر عمل مي‎كنيم يا نه نگران اين هستم كه پيروزي بدست آمده در اثر مطرح شدن گفتمان اصول‎گرايي، ما را غافل كند و ما را بنشاند بر سر سفره‎ي تقسيم غنائم و فراموش بكنيم وظيفه‎ي اصلي خود را و گرايش به قدرت، گرايش به اصول را تحت‎الشعاع قرار دهد. 

رئيس كميسيون فرهنگي مجلس با اشاره به اين كه اركان اصول‎گرايي مورد نظر رهبري وقتي بسط پيدا كند، اجزايي دارد افزود: مثلاً "عقل‎گرايي " يكي از اجزاي ايمان و هويت اسلامي است. اگر ايمان اسلامي يكي از اصول اصول‎گرايي باشد، عقل‎گرايي يكي از مؤلفه‎هاي ايمان اسلامي است آن‎وقت اين‎جاست كه ما بايد تكليف خود را با خرافات روشن كنيم يا مثلاً وقتي صحبت از جهاد علمي مي‎شود، اين جهاد علمي يكي از اجزايش داشتن يك آموزش و پرورش كارآمد است، آن‎وقت ما وارد عرصه‎اي مي‎‎شويم كه بايد برويم سراغ انواع مدرسه‎ها و از سرگيري تجربه‎هايي كه در گذشته داشتيم. در اصول‎گرايي ما نيازمند افراد مجاهد و متخصص هستيم كه همه‎ي هستي خود را فداي آرمان‎هاي اسلام و انقلاب كنند. 

وي در ادامه درمورد انتخابات رياست جمهوري آينده تصريح كرد: اصول‎گرايان براي اين‎كه راه را گم نكنند بايد فراموش‎كار نباشند يعني بايد دايماً اين تجربه‎ي تلخ سال‎هاي قبل در خاطرشان باشد، يعني بايد از ياد نبرند كه اين اصول‎گرايي براي چه به وجود آمد و اين حقيقتي است كه مي‎تواند همه‎ي ما را علي‎رغم همه‎ي اختلاف سليقه‎هايي كه داريم، حول يك محور جمع كند. ما بايد يك لحظه هم آن خطري را كه انقلاب را تهديد ‎كرد و باعث تولد اصول‎گرايي شد، فراموش نكنيم. 

اين فعال اصولگرا در ادامه گفت: در عين حال بايد توجه داشته باشيم، ملاك "حال " افراد است و به اين دليل بايد همه‎ي ما مراقب ملاك‎هاي اصول‎گرايي و تطبيق آن با عمل‎كرد دوستانمان باشيم به اين معني كه بايد در قبال رفتار اصول‎گرايانه‎ي ديگر بازيگران سياسي نيز انصاف و حق‎طلبي داشته باشيم. 

وي در مورد حضور خود در انتخابات رياست جمهوري آينده تاكيد كرد: حتماً در انتخابات شركت مي‎كنم در بسياري از مواقع ما فقط براي جلو آمدن، مطرح شدن و ايجاد رقيب و تنش، احساس تكليف مي‎كنيم ولي اي‎كاش كسي پيدا شود و بگويد كه چرا ما براي اختلاف ايجاد نكردن، رقابت سالم‎ داشتن و از دست ندادن فرصت‎ها احساس تكليف نمي‎كنيم. 

وي در اين گفتگو به تشريح سير تكوين اصول‎گرايي و نحوه شكل‎گيري و تكامل آن پرداخت و در مورد تفاوت‌هاي اصولگرايي حال حاضر و دهه‌ي 60 را خاطر نشان كرد: انقلاب كه در 1357 به پيروزي رسيد، محيط فضاي سياسي آكنده از شور و هيجان بود فضاي شرايط اول انقلاب، شرايط تفصيل آرمان‌هاي انقلاب نبود، وضع ما در آن زمان شبيه كساني بود كه در پايين يك قله ي بلند قرار گرفته‎اند، چشم آنها به قله است و راه هم بازشده است و براي ‎اين‎كه حركت كنند به سمت آسمان قله، خوشحالي امكان دستيابي به قله، بر هر امر ديگري غلبه مي‌كند. 

وي در ادمه افزود: مفاهيم چپ و راست كه در دهه‌ي اول انقلاب قوت داشت و جناح هاي سياسي را از هم متمايز مي‎كرد، عمدتاً ماهيت اقتصادي داشت يعني برمي‎گشت به يكي از عناصر انقلاب و آن عدالت اجتماعي بود، درواقع اين عنصر، عنصر حاكم بر اذهان بود، طبيعي هم هست كه مفهوم عدالت و رسيدگي به محرومان و مستمندان با آن شور و حال و هيجان تناسب بيشتري داشته باشد، يعني واقعيتي است كه براي همه ملموس است. 

اين نماينده اصولگرا ي مجلس در مورد تفاوتهاي اقتصادي جناح چپ و راست اظهار داشت: جناح چپ بيشتر معتقد به اقتصاد متمركز دولتي بود و گرايش به دولتي كردن اقتصاد داشت و به صاحبان ثروت و سرمايه روي خوش نشان نمي‎داد، قانون اساسي خصوصاً اصل 44 را هم با چنين نگاهي تفسير مي‎كرد، به قول مخالفانشان، اين‌ها يك نگاه سوسياليستي به اقتصاد داشتند و جناح راست معتقد بود كه اقتصاد دولتي موفق نيست و دولتي كردن فعاليت‌هاي اقتصادي رشد و شكوفايي را از اقتصاد مي‎گيرد و بنابراين براي مقابله با فقر و حمايت از محرومان، دولتي‎كردن اقتصاد كار درستي نيست، بلكه بايد رونق اقتصادي ايجاد شود تا فقر كمتر شود، طبيعي است كه چپي‎ها در شعارهاي سياسي خودشان، راستي‎ها را به حمايت از سرمايه‌داري متهم مي‌كردند و راستي‎ها هم چپي‎ها را متهم به سوسياليسم مي‎كردند. 

رييس كميسيون فرهنگي مجلس با اشاره به ادعاي برخي از جريان هاي سياسي مبني بر حمايت امام (ره) از گفتار چپ تاكيد كرد: حقيقت اين است كه اين‎طور نبود مثل تأكيد امام (ره) به سپردن كارهايي به خود مردم كه در اقتصاد مي‎توانند انجام دهند. 

وي در ادامه تصريح كرد: كشورهاي سرمايه‎داري مثل كشورهاي اروپايي نيز در زمان جنگ، نظام جيره‎بندي حاكم است، و همه‌ي كارها دست دولت است و اقتصاد را دولت كنترل مي‎كند نتيجه‎ي آن ديدگاه دولت چپ در دوران جنگ و در اواخر دهه‎ي اول انقلاب طبيعي است و فروپاشي كشور شوروي به منزله‌ي خوابيدن عَلَم، سقوط پرچم و خوابيدن تيرك خيمه‎ي همه‌ي كساني بود كه دل در گرو اقتصاد دولتي داشتند. 

رييس كميسيون فرهنگي مجلس برچيده شدن اردوگاه كمونيسم و ماركسيسم در فروكش كردن اقتصاد دولتي در همه‎جاي جهان از جمله كشور ما هم مؤثر دانست و گفت: بعد از ارتحال امام (ره) عوامل متعددي دست به دست هم داد و اين رقابت بر سر شيوه‎ي اداره‎ي اقتصاد كشور، جاي خودش را به انواع ديگر رقابت‌ها داد ولي اينكه معروف شده، يعني عده‎اي اين جور شهرت دادند كه امام (ره) طرفدار نگاه اقتصادي چيني‎ها بود، درست نيست. 

اين نماينده اصولگرا مجلس شوراي اسلامي حقيقت امام (ره) را فراتر از درگيري‎ها‌ي جناحي دانست و افزود: آن‎جايي كه امام (ره) از جنگ فقر و غنا صحبت مي‌كند، ادبيات امام (ره) شبيه زبان جريان چپ مي‎شود و آن‌جايي‎كه از اقتصاد مردم‎محور سخن مي‎گويند، زبان ايشان شبيه جريان رقيب مي‎شود ولي امام (ره) اصلاً در اين عوالم نبود كه بخواهد مثلاً حرفي بزند كه چپ خوشش بيايد يا راست خوشش بيايد؛ يعني خودش را آن‎قدر تنزل بدهد كه برود در يك جناح قرار بگيرد.حالا، مثالي مي‎زنم؛ در حوزه‌ي كاري‎ام در آن دوران، مثلاً يكي از باورهاي چپي‎ها مخالفت با هر گونه مدرسه‎ي غير انتفاعي و ملي بود. در تمام دوران آن دهه‌ي اول كه چپي‎ها در آموزش و پرورش و جاهاي ديگر زور و حضوري داشتند، اجازه نمي‎دادند مدرسه‎ي ملي و غير‎دولتي تأسيس شود ولي امام (ره) درست در بحبوحه‎ي همين شعارها فرمودند كه مدرسه‎هايي را كه مردم مي‎خواهند درست كنند، اجازه دهيد درست كنند و اين اصلاً قابل فهم براي چپي‎ها نبود. 

رييس مجلس شوراي اسلامي دوره هفتم در ادامه افزود: در واقع امام (ره) اين اختلاف نظر را يك اختلاف نظر كارشناسي دانستند و مي‎گفتند اين دو تا نظر است و شما برويد ببينيدكدام غلط است و كدام درست است امام(ره) در مباني سخن مي‎گفتند. ايشان تأكيد داشتند كه فقر نبايد در جامعه‌ي اسلامي وجود داشته باشد و انقلاب اسلامي بايد انقلاب محرومان باشد. 

رئيس كمسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي با اشاره به طرح ديدگاه سوسياليستي در زمان جنگ خاطر نشان كرد: نبايد شرايط اقتصادي جنگ را هم ناديده گرفت هيچ كشوري در زمان جنگ، نمي‎تواند يك اقتصاد آزاد مبتني بر فعاليت روان و آزاد بخش خصوصي داشته باشد در اين بين هم عده‎اي بنا به شرايط جنگ از اقتصاد كنترل شده حمايت مي‎كردند. 

وي در تحليل بعد از جنگ با اشاره به اين كه دو جريان در فضاي سياسي آن زمان شكل گرفت و رشد كرد كه به تقابل و صف‎بندي چپ و راست در قالب اقتصاد دولتي و اقتصاد انجاميد گفت: بعد از جنگ يكي از نياز‌هاي كه كشور به احتياج داشت سازندگي بود يعني در تمام سال‎هاي جنگ، مردم با كمبودها، ويراني‎ها و با ر‎‎‎كود و گرفتاري اقتصادي سروكار داشتند. 

رئيس كميسيون فرهنگي مجلس در مورد اولين انتظارات مردم را از دوران سازندگي گفت: بالاخره دوراني كه جنگ نداريم با قبلش بايد متفاوت باشد.شايد جوان‎ها خيلي موارد را يادشان نباشد. من چند مثال ملموس را براي شما مي‎گويم، اما اصلاً شما نمي‎توانيد تصور كنيد كه خيابان‎هاي تهران به دليل كمبودها تاريك بود، شهرها كثيف، ميدان‎ها ويران، گل‎كاري و فضاي سبز نابود، تمام امكانات شهرداري‎ها در جبهه‎ها بود، مواد غذايي مثل كره، پنير و... همه جيره‎بندي بود، چيزي كه نسل امروز نمي‎تواند تصورش را بكند كه حتي كوچك‎ترين اقلام غذايي هم جيره‎بندي باشد، بمباران‎هاي وسيع و خرابي‎ها در همه‎جا ديده مي‎شد به همين خاطر اولين انتظار مردم سازندگي بودو دولت ميرحسين موسوي رفت و دولت هاشمي رفسنجاني آمد. 

اين نماينده اصولگرا مجلس درادامه با اشاره به اينكه هاشمي رفسنجاني با ميرحسين موسوي فرق داشت افزود: دوران اقتصاد متمركز دولتي سپري شده بودو هاشمي رفسنجاني زمينه را براي سرمايه‎گذاري مردم و حضور مردم در عرصه‎ي اقتصاد فراهم كرد و همه‎ي هم و غم خودش را روي بحث سازندگي گذاشت. 

اين نماينده اصولگرا مجلس در مورد روي كار آمدن هاشمي رفسنجاني به عنوان رئيس جمهور و معضلات آن موقع اظهار داشت: هاشمي رفسنجاني زماني كه كابينه‎اش را به مجلس معرفي كند، گفت: من يك كابينه‎ي كار معرفي مي‎كنم، در واقع خواست بگويد اين جنگ و جدال بر سر اقتصاد دولتي و بازار را كنار بگذاريد، اكنون كشور احتياج به سازندگي دارد ما اكنون بايد كشور را بسازيم و اين هم چيزي نبود كه بگوييم حالا چپي‎ها مخالف بودند يا راستي‎ها. 

اين فعال اصولگرا با اشاره به مشكلاتي كه فضاي سازندگي در كشور ايجاد كرد گفت: آن چه مهم است اين كه سازندگي، قدري فضا را براي كار فرهنگي تنگ كرد و اگر قرار باشد نقدي بر دوران 8 ساله‎ي رياست‎جمهوري هاشمي رفسنجاني داشته باشيم اين است كه وي آن‎قدر روي سازندگي متمركز شد كه به آن جنبه هاي فرهنگي انقلاب، آن‎طور كه بايد، رسيدگي نشد. 

رئيس مجلس هفتم با اشاره به اينكه در زمان جنگ خيلي‎ها جرأت نمي‎كردند حرفهايي مغاير با ارزش‎هاي انقلاب را بر زبان بياورند زيرا مورد ادبار شديد مردم قرار مي‎گرفتند و خريداري هم در افكار عمومي نداشتند گفت:حداقل اين سه عنصر گرايش به سمت فعاليت‎هاي اقتصادي براي سازندگي، پايان جنگ و فقدان امام(ره)، براي يك عده فرصتي ايجاد كرد كه شروع كنند به طرح يك مباحثي كه قبلا اصلاً زمينه‎اي براي طرح آنها نمي‎ديدند. 

وي در ادامه تصريح كرد: در اين سال‎هاست كه مي‎بينيد‎ مجله كيان متولد مي‎شود، خود مجله‎ي كيان از كيهان فرهنگي منشعب شد و ريشه‎ي اين‎گونه گرايشات را شما در ويترين مجله‎كيان مي‎توانستيد ببينيد، البته آن يك تنها مجله‎ نبود، مجله‎ي زنان و ... نيز بودند كه يك جريان به حساب مي‎آمدند به‎طور كلي حلقه‎ي كيان به‎عنوان يك جريان مؤثر فرهنگي كه دست‎هايي نيز در حوزه‎هاي سياسي و حتي امنيتي داشت، يك موضوع مهم مطالعه براي بررسي بخشي از تحولات فكري جامعه‎ي ما است. 

وي با اشاره به فعاليت سازمان مجاهدين انقلاب ايران " و نشريه‎ي "عصر ما " همسو با حلقه‎ي كيان افزود: در‎ يك بعد روي جنبه‎ي سياسي كار مي‎كردند و در بعد ديگر هم روي جنبه‎ي فرهنگي و تحولي كه رخ داد اين بود كه عده‎اي از آن گروه‎هايي كه در دهه‎ي اول انقلاب طرفدار اقتصاد دولتي بودند، غلتيدند به سوي گفتارهايي كه كاملاً مغاير با حرف اول اين‎ها در دهه‎ي قبل بود و مفاهيمي مطرح شد كه جريان ديگري از 76 به بعد پديد آمد كه در واقع آخر دهه‎ي دوم و آغاز دهه‎ي سوم بود. 

وي در تحليل سالهاي 76 به بعد و مشكلات آن زمان تصريح كرد: شما مي‎بينيد كه دعوا بر سر شيوه‎ي مديريت اقتصادي نيست، دعوا بر سر مفاهيم اصلي انقلاب است يعني عده‎اي رفتند به سمت كساني كه امام(ره) آنها را كاملاً طرد كرده بود و شما مي‎بينيد كه كساني كه مبلّغ جدايي دين از سياست بودند، دوباره جان گرفتند و در تمام دوران دفاع مقدس، چون اين‎ها اهل جبهه و جنگ نبودند و اعتقادي هم نداشتند، در تاريكي نشسته بودند و روشنايي را تماشا مي‎كردند، چون در حاشيه بودند اصلاً صدايشان هم درنمي‎آمد و رويشان هم نمي‎شد، حالا وارد عرصه و صحنه شده بودند و بحث جدايي دين از سياست را طرح كردند و ما هم به‎ ويژه بعد از دوم خرداد ديديم كه آن زمزمه‎هايي كه در فلان مجله يا فلان محفل هفتگي وجود دارد اينها تبديل شد به صحبت كساني كه معاون وزير بودند و در حاكميت تحت عنوان جامعه‎ي مدني، روزنامه‎هايي منتشر شد كه حيرت‎آور بود. 

رئيس مجلس شوراي اسلامي در دوره هفتم با اشاره به اينكه به نظر مي‎رسد اين‎ها پيش از آن آمدند آرايشي از نيروهاي سياسي را طراحي كنند و با ابزارهايي كه در داخل حكومت داشتند آن را جا انداختند و فضا را كاملاً به سمت دو قطب چپ و راست سوق دادند، افزود: نمي‌خواهم وضعيت را به تمام معنا از همه‎ي ابعاد تشريح كنم و در اين فرصت محدود، توضيح بيشتري از آن بدهم و زمينه‎هاي پيدايش اين تحول را ‌خواهم بگويم، والا اين تحول بعد تشكيلاتي در خودش داشت، بعد سياسي هم داشت، كه در جاي خودش بايد به آن پرداخت و ما در سال‎هاي بعد از 76 شاهد بوديم كه به جاي تقابل و تمايز بر سر اقتصاد دولتي يا اقتصاد غير دولتي، تمايز بر سر حكومت ديني و غير ديني و سؤال‎هاي مرتبط با اين دو مقوله است و بحث‎ها اين بود و اين‎جا بود كه نياز به يك جريان جديدي از اصول انقلاب احساس شد و در كساني اين وضع پديد آمد كه در سال‎هاي بعد از دوم خرداد نگران بودند و نسبت به اصل انقلاب اظهار نگراني مي‎كردند. 

اين نماينده اصولگرا مجلس وضعيت كشور را نگران كننده دانست و گفت: ابتدا بايد تذكر بدهم كه بنده جزيي از جريان اصول‎گرا بوده و هستم و كساني در آن سال‎ها با شدت و رعايت همه‎ي جوانب يك كار منسجم تشكيلاتي به فعاليت مشغول بودند كه هنوز قدرشان شناخته شده نيست و شايد الان سعي بشود كه در حاشيه نگه داشته شوند و از طرف ديگر، من با اين مفاهيم فكر غربي آشنا بودم من معلم فلسفه بودم و مقارن با 15 خرداد 42 وارد دانشگاه شدم و در تمام اين سال‎ها متوجه اين تحولات بودم و اين احساسي كه از مجموع اين موضع‎گيري‎ها به من دست داد، آن بود كه من ديدم اين فكرها با مباني تفكر امام خميني (ره) سازگار نيست و اگر يك روزي قرار بشود به آن سؤال شما پاسخ مكفي بدهيم بايد برگرديم و يك كتاب بنويسيم و شاهد به دست دهيم كه چه اتفاقي افتاده است.
رئيس كميسيون فرهنگي مجلس در بيان اينكه يكي از روزنامه‎ها‎ي منتشر شده‎ي بعد از دوم خرداد، گفتند كه ما بعد از پيروزي دوم خرداد، تصميم گرفتيم اعضاي حلقه‎ي كيان را به طور مشخص در وزارتخانه‎ها به‎كار ببريم، فهرست دادند كه فلاني را فرستاديم وزارت ارشاد، فلاني فرستاديم وزرات آموزش و پرورش، فلاني را فرستاديم وزارت خارجه، فلاني را فرستاديم وزارت علوم، يعني اين چيزي نبود كه كسي بتواند آن را منكر شود. 

وي درادامه افزود: يعني آن تفكراتي كه فقط در حلقه‎ي كيان منتشر مي‎شد، بحث مي‎شد و چند نفري بودند كه مدافع اين افكار بودند و اين افكار هم مطلقاً با انديشه‎هاي امام، رهبري، قانون اساسي، سازگار نبود. اين‎ها از فرداي بعد از پيروزي دوم خرداد صاحب اختيار بسياري از وزارتخانه‎هاي كشور شوند و اين‎ها عمداً در لايه‎ي دوم و مسؤوليت معاون وزير قرار گرفته بودند تا در خط اول جبهه نباشند، در ويترين مغازه نباشند، اما در داخل، مغازه را اداره كرده تا جنس را جور كنند و وزارتخانه را بچرخانند و جهت بدهند، بدون اين‎كه حساسيت ايجاد كنند. 

وي در مورد پيايش تفكرات اصولگرايي گفت:در اينجا نياز به يك بازسازي و بازتعريف از گفتمان امام (ره) احساس مي‎شد و نيروهاي مخلص و وفادار به امام و انقلاب به سوي يك گفتماني رفتند كه اسمش را گذاشتند اصول‎گرايي، اين اصول‎گرايي چيزي جز انديشه و آرمان‎هاي اصلي و اوليه‎ي انقلاب و امام نيست. 

وي در مورد تفاوت جريان راست دهه 60 و حال حاضر اظهار داشت: يعني اگر جوانان امروز فكر كنند كه اصول‎گرايي ادامه گفتمان جناح راست در دهه‎ي اول انقلاب است، اشتباه مي‎كنند و اصلاً چپ و راست دهه‎ي اول انقلاب عمدتاً بر سر دو تا نگاه به شيوه‎ي اقتصادي شكل گرفته بود اصلاً بحث بر سر مباني سكولاريسم فعلي نبود و به نظره بنده مبناي مهم در احساس ضرورت براي تفكر درباره‎ي اصول‎گرايي مقولات فكري و فرهنگي بود اما اين‎ها در دهه‎ي دوم مباحث اقتصادي را وارد حوزه‎ي سياسي، فرهنگي و... كردند. 

وي در ادامه تصريح كرد: در دهه‎ي دوم مي‎بينم يك جريان رشد كرد كه اصلاً از جنس نوع اداره‎ي اقتصادي كشور نبود، از جنس مباني و معاني نبود. لذا حتماً با راستِ دهه‎ي اول وزارت دهه‎ي دوم، جريان اصول‎گرا تفاوت‎هاي جدي دارد. 

وي در ادامه افزود: همين دفتر تحكيم وحدت در دهه‎ي دوم مي‎رفت سراغ جرياني كه نسبت به اسلام و انقلاب روي خوش نشان نداده بود آنها را به نام انجمن اسلامي مي‎آورد به دانشگاه و تجليل‎هاي گسترده‎اي از آنها مي‎كرد، اين اتفاق افتاده بود، مثلاً ما در مجلس ششم مي‎ديديم آدم‎هايي را كه پيش اين به عنوان عناصر سرسخت چپ مي‎شناختيم، اين‎ها عجيب دهانشان در برابر اروپا باز ‎مانده بود؛ جلب رضايت اروپايي‎ها آن‎قدر برايشان مهم بود كه نگران بودند مبادا غربي‎ها روش آن‎ها را نپسندند كه ما از اين جريان حيرت مي‎كرديم. 

رئيس كميسيون فرهنگي در مثال ديگر تاكيد كرد: من در وزارت آموزش و پرورش بودم و مسئول برنامه‎ريزي آموزشي و درسي، تأليف كتب درسي، چاپ و توزيع اين كتابها بودم، در سخت‎ترين سال‎هاي جنگ، جمعيت دانش‎آموزي هم زياد شده بود. مردم هم انتظار داشتند بچه‎هايشان كتاب درسي داشته باشند، ما مي‎توانيم به مردم بگوييم كمبود گوشت، كره و اين‎جور چيزها را تحمل كنيد، ولي نمي‎توانستيم بگوييم بچه‎هايشان كتاب درسي هم نداشته باشند. وظيفه داشتيم ابزار سوادآموزي اين بچه‎ها را فراهم كنيم، مردم به اين امر بسيار اهميت مي‎دادند آن زمان ماشين چاپ نداشتيم ماشين چاپ‎هاي قبل را از آمريكا خريد كرده بودند و متخصص‎ها و مهندس‎ها به ما مي‎گفتند: اگر ماشين چاپ مي‎خواهيد بخريد از نوع همين‎ها بخريد كه ما بتوانيم اداره كنيم و... . ما مي‎رفتيم سراغ وزارت ارشاد. افرادي بودند در وزارت ارشاد كه ما را متهم مي‎كردند كه شما آمريكايي هستيد براي اين‎كه شما مي‎خواهيد ماشين چاپ از آمريكا بخريد حدود سالهاي 62 و 63، دوره‎اي كه خاتمي وزير ارشاد بود، وي معاونان و مديران كلي داشتند كه ما هيچ جوري نتوانستيم اين‎ها را قانع كنيم كه اجازه ‎دهند ماشين چاپ وارد كنيم و بنده، مثل ماهي به خاك افتاده بال‎بال مي‎زدم كه در غير اين صورت كتاب درسي را نمي‎توانم برسانم و اين‎ها مي‎گفتند كه ما براي اين‎كه مشكل كمبود چاپ را در كشور برطرف كنيم، مي‎خواهيم تمام ماشين‎هاي چاپي را كه در دستگاه‎هاي دولتي هست جمع كنيم و در يك چاپخانه‎ي بزرگ متمركز كنيم و نياز شما را برآورده كنيم يعني از آن خيالات سوسياليستي و از اين حرف‎ها كه منطقي و ممكن نبود، هرچه استدلال مي‎كردم آنها قانع نمي‎شدند، همان فردي كه اين مقاومت را مي‎كرد، بعد از خرداد 76 يكي از مبلغان گرايش به غرب آمريكا بود. 

اين نماينده اصولگرا مجلس بااشاره به شكلگيري جريان هاي افراطي پس از دوم خرداد 76 گفت:‌ در‎واقع همه بعد از دوم خرداد نسبت به مبناي انقلاب احساس خطر كردند، بنابراين لازم شد كه آن جوهر انقلاب، ريشه‎ي انقلاب، آن نگاه و آرمان‎هاي امام (ره) به طورجدي مطرح شده و از اجمال به تفصيل دربيايد. در باز شود و نسل جوان با يك عناصر و مفاهيم آشنا شود كه اين مفاهيم، مفاهيم جعلي و جديد نبودند، اين‎ها شرح و بسط و صورت رشد‎يافته‎ي همان انديشه‎هايي بودند كه به صورت مجمل در ذهن نسل اول انقلاب وجود داشت، ولي فرصت نمانده بود كه اين‎ها در قالب يك نظريه سازمان‎دهي شود. يعني خلأ كار فرهنگي پس از انقلاب در بخش‎هايي از دوران سازندگي و در دوره‎ي اصلاحات، در شكل‎هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي بروز كرد و همين مشكل نيازمند ايجاد يك گفتمان جديد بود كه مشكلات موجود در جريان راست سنتي را هم نداشته باشد. 

وي در ادامه تصريح كرد: البته اگر به عقب‎تر نگاه كنيد از سال 76 به بعد حركت‎ها به اين سمت‎وسو شد و حضرت آيت‎ا... خامنه‎اي اين حركت را مهندسي كردند شما مي‎بينيد كه رهبري، فكر اصول‎گرايي را آرام‎آرام مطرح مي‎كند و آن را به صورت يك گفتمان درمي‎آورد تا نسلي را كه حيرت كرده بودند، از اين تغييرات پديدآمده به نام دوم خرداد و ... حول يك مفاهيمي مجتمع و متمركز كرد و اين مفاهيم، مثل آهن‎ربايي كه براده‎هاي آهن را دور خود جمع مي‎كند و شكل و آرايش مي‎دهد، جوان‎هاي متدين، پرشور و انقلابي را حول محور اصول‎گرايي متمركز كرد. رئيس مجلس شوراي اسلامي در دوره هفتم در مورد تبيين اصولگرايي توسط مقام معظم له اظهار داشت: در يكي از ديدارهاي خودشان در 3 سال پيش آمدند و رسماً اصول‎گرايي را تبيين كردند، اين صحبت رهبري به اين معنا نبود كه رهبري مي‎خواست خودش را در يك جناح از جناح‎هاي سياسي جامعه قرار دهد، چون شأن و جايگاه رهبري بالاتر از اين است كه به يك جناح تعلق داشته باشد، درواقع رهبري آنجا اظهار نظر مي‎كند كه بخواهد اسلام و انقلاب اسلامي را از غير آن جدا بكند. رهبري براي صيانت از آن ماهيت اصلي و جوهر? انقلاب بود كه به تشريح گفتمان اصول‎گرايي پرداختند. 

اين فعال اصولگرا در ادام خاطر نشان كرد: رهبري مطلبي به اين صراحت نگفته‎اند، ليكن در جايي به‎طور‎صريح گفتند: (نقل به مضمون) من اعلام مي‎كنم كه اگر كسي به آرمان‎هاي امام خميني(ره) معتقد نباشد، نبايد در دستگاه‎هاي حكومتي كشور مسؤليت مهمي داشته باشد. البته رهبري به‎صراحت هم اشاره كردند شايد كسي در گروهي باشد كه نام اصول‎گرا بر خود ننهاده، ولي آن شخص منش و روحش اصول‎گرايي دارد و به اين معنا اظهارنظر فرموده‎اند اما در مورد حق فعاليت سياسي، چنين چيزي نگفته‎اند، رهبري آمدند مباني اصول‎گرايي را سعي كردند تبيين كنند، در‎واقع سعي كردند بگويند. 

نماينده مردم تهران با اشاره به بيايانات مقام معظم رهبري درباره ايمان وهويت اسلامي ، عدالت ،حفظ استقلال سياسي، تقويت خودباوري و اعتماد به نفس ملي ،جهاد علمي،تثبيت و تأمين آزادي و آزادانديشي،اصلاح و تعميم روش‎ها و شكوفايي اقتصادي تصريح كرد: به هر كدام از شاخصهائي كه رهبري فرمود نگاه ‎كنيد ‎مي‎بينيد اين‎‌ها جزء آرمان‎هاي انقلاب بوده است، منتهي كاري كه رهبري كردند اين بود، به جاي آن‎كه فضا را مثل دهه‎ي اول انقلاب به دعوا بر سر اقتصاد دولتي و بازار محدود بكنيم ، فضا را بازكنيم و بگوييم به جاي يك مفهوم اقتصادي، 10 مفهوم داريم كه بايد تكليف‎مان را بر سر همه‎ي اين‎ها روشن كنيم و در واقع آن وقت كل اين جريان يك طرف قرار مي‎گيرد، آن‎هايي كه به اين جريان علاقه ندارند، يك طرف ديگر قرار مي‎گيرند درواقع حالا ديگر بحث بر سر اين است كه شما به اين اصول معتقديد يا نه شما نگاه به شاخصه‎ي اول "ايمان و هويت اسلامي "بكنيد، رهبري بارها در اين سال‎ها گفتند دشمن، ايمان جوان‎ها را هدف قرار داده است. 

رئيس كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي در ادامه درمورد تبليغاتي كه در دانشگاه‎ها صورت مي گيرد گفت: اين‎ هم طراحي‎اش از جانب دشمنان خارجي انقلاب است يعني آشپزخانه‎ي اين غذا در خارج از ايران است و البته عده‎اي هم در داخل كشور اين غذا را گرم كرده، بسته‎بندي، و توزيع مي‎كنند و سالاد كنار آن مي‎گذارند ولي اساس آن‎جاست، ماده‎ي اوليه‎اش خواسته ويا ناخواسته از آن‎جا مي‎آيد بخشي از اين مواد خام به‎طورطبيعي بر حسب مقتضيان علوم غربي به گفتمان علمي و فرهنگي ايران داده شده است و در همين دانشگاه‎ها چه اهانت‎هايي به مقدسات مي‎شد و يا در سخنراني‎ها و مقالات، چقدر مباني ايمان مردم (وحي و عبادت، فقاهت، حلال و حرام و...) هدف قرار گرفته مي‎شدند و چه حجمي از تبليغات به اين قصد صورت مي‎گرفت كه جوان‎ها در حقانيت اين ايمان اسلامي ترديد كنند كه هنوز هم هست. 

وي در مثالي افزود: همين دوسال پيش نبود كه در دانشگاه صنعتي اميركبير يك بسته روزنامه گذاشتند كه در آن اهانت به مقدسات اسلامي بود تازه، در نهايت هم معلوم نشد كه آن هتاكي به‎طور حتم كار چه كساني بوده است. اين درست از جنس همان حرف‎هاي سلمان رشدي بود، يعني همه‎اش براي اين بود كه جوان را متزلزل نمايد و سايت و شبكه‎ي ماهواره‎اي هم تا دلتان بخواهد، دارد اين كار را مي‎كند. 

رئيس مجلس هفتم شوراي اسلامي در دوره هفتم در بيان اينكه رهبري به‎عنوان رهبري انقلاب ديني و اسلامي پاس‎دار ‎اصولي همانند "عدالت " است كه به‎ عنوان يك حقيقت قرآني، يك حقيقت علمي و يك حقيقت اسلامي جزء گوهرهاي انقلاب اسلامي است،تصريح كرد: رهبري اين‎ها را تأكيد كردند، مثل فضاي استقلال سياسي. اينكه ما راه را باز نكنيم براي دشمنان، چراغ سبز به آن‎ها نشان ندهيم، آن‎ها را اميدوار نكنيم و حرف‎هاي آن‎ها را تكرار نكنيم. شما به‎عنوان مثال توجه كنيد به حرف‎‎هايي كه آلبرايت مي‎زد، همان حرف‎هايي بود كه برخي از كساني كه در حكومت حضور داشتند و در داخل كشور مي‎زدند اين استقلال سياسي نمي‎شود كه در داخل انقلاب كسي همان حرف‎هاي آمريكايي‎ها را تكرار كند و حالا اسمش را هرچه مي‎خواهند بگذارند. 

وي در ادامه افزود: شاخص ديگر، "تقويت خودباوري و اعتماد به نفس ملي " باز دنباله‎ي همان بحث استقلال است. اصول‎گرايي يك مكتب فكري است كه اگر چه مباني اصلي آن در تعاليم قرآن و اهل بيت است، ولي دو نمونه‎ي قوي و كارآمد سبك زندگي آن، در سيره‎ي امام و مقام معظم رهبري، قابل مشاهده است. اصول‎گرايي در دو بعد عملي و نظري قابل بررسي است و صرفاً كافي نيست كسي از جهت ديدگاه فكري صرفاً اصول‎گرا باشد و اصول‎گرايي در هدف‌گذاري و روشِ زندگي به ‎ويژه‎ رقابت سياسي هم يك مكتب و سبك است. 

اين فعال اصولگرا در ادامه يادآور شد: مي‎‎توان از اين كلام رهبري استنباط كرد كه در اين اصول، رقابت‎هاي سياسي انجام شود، نه اين‎كه همه اصول‎گرا شوند. چنان‎كه شما مي‎بينيد رهبري در مواقعي فارغ از ديدگاه‎هاي احزاب و گروه‎ها به مجموعه‎هايي از افراد با علايق مختلف وظايفي را محول كرده‎اند. 

نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي در مورد مواضع رهبري اظهار داشت: ايشان از همه‎ي ملت و جريان‎هاي مختلف، دعوت به‎رقابت سياسي نمودند، ايشان‎ به خودي و غيرخودي گفته، هركس اين اصول را قبول دارد خودي است كه اكثريت مردم در اين دايره‎ي وسيع قرار مي‎گيرند و هركس اين اصول را قبول ندارد، مي‎شود غيرخودي. عده‎اي سعي كردند با طرح بحث‎هاي حاشيه‎اي اين سوژه‎ها را در ادبيات سياسي از كاركرد خود دور كنند، ولي مردم و بازيگران سياسي اين مفاهيم را به‎خوبي پذيرفتند. 

وي در ادامه تصريح كرد: ايشان مي‎فرمايند، اگر جايي ديديد روشي غلط است، اصلاح كنيد، شما اسم اين را بگذاريد اصلاحات، اين هم عيبي ندارد. 

رئيس كميسيون فرهنگي مجلس گفت: اصول‎گرايي دست‎آورد ماست و بعد از دو دهه تجربه‎، اين گفتمان چيزي شد كه توانست نيرويي عظيمي از نسل دوم انقلاب را به خودش جذب كند، اين همان گفتماني بود كه مسلط شد و فضاي دانشگاه‎ها را عوض كرد و به نظر من اين گفتمان تا حدود زيادي حتي به ادبيات غالب جريان‎هاي غير دوم خردادي هم جهت داد اين همان ويژگي‎هاي بارز و استثنايي رهبري است. 

وي در ادامه در مورد فضاي سياسي در دانشگاه‌ها خاطر نشان كرد: امروز فضاي دانشگاه‎ها زمين تا آسمان با ده سال قبل تفاوت مي‎كند فضاي مطبوعاتي ما فرق مي‎كند و فضاي جامعه ما فرق كرده است اين تحولي است كه امروز، در آخر سال 87 نسبت به آخر سال 77 پيدا شده و اين‎كه شما امروز انبوهي از جوان‎ها و دانشجويان و طلابي را مي‎بينيد كه همه متحد با هم مي‎خواهند از انقلاب دفاع كنند و توانسته‎اند آن جريان دهه‎ي دوم را به حاشيه ببرند، نتيجه‎ي اين ساماندهي و اين توضيح و تشريح مباني انقلاب بوده است كه تحت عنوان اصول‎گرايي مي‎شناسيم و نكته‎ي جالب اين است كه اين گفتمان بدليل هوشمندي طراح آن، توانست در بين اقشار فكري، فرهنگي جامعه، گروه‎ها و طبقات اقتصادي و اجتماعي تا دور افتاده‎ترين مناطق كشور گسترش پيدا كند.

bato-adv
پرطرفدارترین عناوین