گونتر گراس با اظهار امیدواری از اینکه با انتشار شعر او عده بیشتری دهان باز کنند و از حقیقت سخن بگویند گفت: «کاش کسانی بودند که به خاطر علاقه به اسرائیل این تابو را میشکستند و از اسرائیل انتقاد میکردند.»
گونتر گراس شاعر و نویسنده سرشناس آلمانی روز گذشته در سن 87 سالگی درگذشت.
گونتر ویلهلم گراس نویسنده، مجسمهساز و نقاش آلمانی بود که با رمانهای «طبل حلبی»، «موش و گربه» و «سالهای سگی» اسم خود را بر سر زبانها انداخت.
او چند سال پیش در شعری که واکنشهای فراوانی داشت اسرائیل را جنایتکار خطاب کرده بود.
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی پیش از این در مورد شعر او واکنشهای شدیدی گرفته و در گفتوگو با یکی از رسانههای آلمانی گفته بود: به نظرم گونتر گراس خشم مطلقی را نشان میدهد. این خشم از یک برنده جایزه نوبل ادبیات آمده است نه از یک کودک طرفدار حزب نئونازی. این اشعار نیازمند پاسخی بسیاری قوی است. من تصور میکنم آن چیزی که گونتر گراس گفته است نابودی اخلاق را نشان میدهد.
نتانیاهو ادامه میدهد: او در شعرش مهاجم را قربانی نشان داده و قربانی را مهاجم میکند. در این شعر او کاری کرده است که کسانی که از خود دفاع میکنند را تهدیدی برای صلح جهانی نشان میدهد.
نخست وزیر رژیم صهیونیستی با تاکید دوباره به مسئله هلوکاست میگوید: گونتر گراس با اشعارش عمیقا به ما ضربه زده است.
گونتر گراس پیش از این بعد از حملات گستردهای که به شعرش صورت گرفته بود گفته بود که در رسانههای آلمانی یک مبارزه هدایتشده علیه او به راه افتاده است که به سود دموکراسی و آزادی بیان نیست.
گونتر گراس این شعر را روز چهارشنبه (4 آوریل 2012) در روزنامه آلمانی «زود دویچه تسایتونگ» و در کنار شماری از نشریات و سایتهای بینالمللی مانند روزنامه ایتالیایی «لارپوبلیکا» و «نیویورک تایمز» منتشر شده بود.
او بارها تاکید کرد که هیچگاه مواضعی که علیه اسرائیل گرفته است را پس نخواهد گرفت. گونتر گراس همچنین میگوید: «امیدوار بودم با شعر من بحثی درگیرد، اما آنچه میبینم تقریبا یک کارزار هدایتشده است که در آن کلیشههای آشنا تکرار میشوند. افراد بیشماری هستند که نظر مرا تائید میکنند، اما نظر آنها به رسانههای جمعی راه پیدا نمیکند.»
گراس همچنین میگوید: «کاش کسانی بودند که به خاطر علاقه به اسرائیل این تابو را میشکستند و از اسرائیل انتقاد میکردند.»
او امیدوار است که با انتشار شعر او عده بیشتری دهان باز کنند و از حقیقت سخن بگویند.
این شاعر آلمانی همچنین معتقد است: «در دنیا تنها چند کشور معدود هستند که مثل اسرائیل به قطعنامههای شورای امنیت بیاعتنایی میکنند. سازمان ملل بارها گفته است که این سیاست نادرست است و باید متوقف شود، اما اسرائیل همچنان به کار خود ادامه میدهد.»
گونتر گراس در بسیاری از آثار خود، اختناق و وحشت رژیم نازی و سیاست نابودی یهودیان (هولوکاست) را با تصاویر زنده و مؤثر ترسیم کرده است.
در ادامه متن کامل ترجمه شعر او به نام «آنچه باید بگوییم» را میخوانید:
چرا خاموشم؟ چرا زمانی دراز ناگفته گذاشتم چیزی را که عیان است؟
و چرا سخن نگفتم از "بازی جنگ" که طبق نقشه آن را تمرین کردهاند؟
از آن بازی که اگر در پایان آن جانی به در برده باشیم، چیزی نیستیم جز یاداشتی در حاشیه.
ادعا میشود که زدن ضربه اول به مردم ایران و چه بسا محو کردن آنها از صحنه گیتی حق است،
زیرا گمان میرود در قلمرو مردی گزافهگو که خلقی اسیر در یوغ خود را به هلهلههای اجباری وا داشته،
یک بمب اتمی ساخته میشود.
ولی چرا به خود اجازه نمیدهم نام آن کشور دیگر را بر زبان آورم؟
کشوری که سالهاست قدرت اتمی فزایندهای در اختیار دارد ــ هرچند پنهان از نظرها ــ
ولی بیرون از عرصه نظارت،
چرا؟ چون بازرسی ممکن نیست؟
همه خاموشند، حقیقتی را ناگفته میگذارند،
من نیز به پیروی از این سکوت فراگیر لب فروبستهام ،
احساس میکنم این دروغی است سنگین که بر من تحمیل شده است،
هر آن که از این اجبار تخطی شود، با کیفر مجازات روبرو میشوم.
بله، همه با داغ "یهودیستیزی" آشنا هستند.
اما این زمان از سرزمین من،
خاستگاه جنایتی بیمانند، که همیشه باید پاسخگوی آن باشد،
قرار است باز هم زیردریایی دیگری به اسرائیل فرستاده شود ،
همراه با سخنانی سرسری به مکافات بدیهای گذشته.
هنر آن زیردریایی این است که
میتواند با کلاهکهای دقیق خود همه چیز را در سرزمینی نابود کند
که در آن وجود یک بمب اتمی هرگز به اثبات نرسیده است،
پس اینک میگویم آنچه باید گفت.
ولی چرا تا کنون سکوت کرده بودم؟
چون فکر میکردم زادۀ سرزمینی هستم که لکهای نازدودنی بر دامن دارد
و همین بود که مرا از گفتن حقیقت باز میداشت
و نمیخواستم نام اسرائیل را بر زبان برانم
که خود را با آن همبسته میدانم و به آن وفادار خواهم ماند.
پس چرا حالا، پیرانه سر و با آخرین قطرههای جوهر قلم مینویسم:
اسرائیل اتمی برای صلح جهانی، که خود صلحی است شکننده، خطرناک است.
امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است
و چون ما ــ به عنوان آلمانی به حد کافی بار بر دوش داریم ــ
میتوانیم تحویلدهنده وسیلهای گردیم که عواقب آن قابل پیشبینی است
و نباید با عذر و بهانه در بار این گناه شرکت کنیم.
اعتراف میکنم من: دیگر ساکت نخواهم ماند
زیرا تزویر و سالوس غرب دیگر برایم قابلتحمل نیست،
و این امید را نیز در دل دارم که بسیاری دیگر زندان سکوت را بشکنند
و از این کانون خوف و خطر بخواهند که از خشونت چشم بپوشد
و همه مصرانه از او بخواهند
به مرجعی بینالمللی امکان داده شود
تا پیوسته و بدون قید و شرط
قدرت اتمی اسرائیل و تاسیسات اتمی ایران زیر نظارت قرار گیرند.
تنها این گونه است که می توان به همه کمک کرد،
به اسرائیلیها و فلسطینیها
و بیش از آن به همه کسانی که در عین دشمنی کنار هم زندگی میکنند
در منطقهای که به تسخیر جنون در آمده است.
و بدانیم که این سان به خود نیز کمک کردهایم.
خدا رحمتش كنه