فرارو- امیر هاشمیمقدم؛ در این چند ساله که یادداشتهای بسیاری در مخالفت با خرید و نگهداری (کشتن) ماهی قرمز بر سر سفره هفتسین در رسانههای مختلف نوشتهام، به خوبی متوجه شدهام یکی از اصلیترین اتهاماتی که زیر عنوان انتقاد به مخالفان خرید ماهی قرمز وارد میشود، ایرانستیزی است؛ با این توجیه که ما به بهانه نجات ماهی قرمز در پی حذف سنتهای دیرینه ایرانی هستیم. این اتهامات در این یکی دو ساله اخیر که بحث سبزه گذاشتن نیز با اما و اگرهایی درباره اسراف این کالای استراتژیک همراه شده، طرفداران بیشتری یافته است.
جدای از اینکه مدافعان خرید ماهی قرمز برای سفره هفتسین تاکنون حتی یک سند و مدرک درباره حضور ماهی قرمز بهعنوان زینت سفره هفتسین ارائه نکردهاند (و تنها بر اساس حدس و گمان اینگونه میپندارند که چون ماه دوازدهم سال از حوت به حمل میرود، بنابراین قاعدتاً باید ماهی قرمز هم سر سفره هفتسین بوده باشد)، بر اساس همین استدلال ضعیف و غیرقابل اثبات، مدعیاند که چون یک سنت در فرهنگ ایران باستان رواج داشته (که به باور ما نداشته و دیرینگیاش کمتر از یک سده است)، بنابراین به هر روش ممکن باید آنرا حفظ کرده و تداوم داد. آیا به راستی اگر حتی به فرض محال، سنت ماهی قرمز از گذشتگان به جا مانده باشد، باید آنرا به هر طریق ممکن حفظ کرد؟ حتی به بهای کشته شدن سالانه بین ۵ تا ۱۰ قطعه ماهی بیگناه؟ و اگر قرار باشد استدلال این افراد را بپذیریم که به جای پیشگیری از خرید ماهی قرمز، روشهای درست نگهداری کردن آنرا آموزش بدهیم، با زندانی کردن ۱۳ روزه ماهی قرمز در تنگ کوچک چه باید کرد؟ و البته که هرگز با این افراد همعقیده نیستیم که ماهی قرمز، حیوانی است خانگی؛ که هیچ موجودی از آغاز آفرینشش خانگی نبوده و این انسانها بودند که آنها را با انواع لطایفالحیل، به حال و روز کنونی کشاندند.
بحث اسراف در سبزه گذاشتن و هدر دادن گندم هم در همین راستا میگنجد (بهویژه خانوادههایی که تعداد قابل توجهی سبزه میگذارند). و البته لابد کسانی هم که این روزها صدایشان در آمده که در این شرایط بحرانی و کمآبی، شما را به خدا هنگام خانهتکانی و شستشوی خودرو و حیاط خانه و کوچه و وسایل و...، در مصرف آب صرفهجویی کنید، ایرانستیزانی بیش نیستند که زیر نقاب مصرف بهینه آب، با سنت دیرینه پاکیزگی که جزو فرهنگ ایرانی بوده مخالفت میکنند.
اگر قرار باشد هر آنچه در فرهنگمان وجود دارد را به همان شیوه ادامه بدهیم، باید بپذیریم که اوضاعمان همینی که هست، خواهد ماند؛ چه اینکه اگر عناصر موجود در فرهنگمان همگی سودمند و کارا بودند، اکنون روزگارمان به از این بود (و البته باز در اینجا تکرار میکنم که نهادن ماهی قرمز بر سر سفره هفتسین سنتی ایرانی نیست. اما برای آنانکه اصرار دارند با چنگ زدن به هر چیزی اثبات کنند این سنت ایرانی بوده، اندیشیدن در این نکته سودمند خواهد بود).
شگفتا که اصلیترین مدافعان خرید ماهی قرمز و گذاردن آن در سفره هفتسین که مطالبشان صدها بار در سایتها و وبلاگهای مختلف بازنشر شده است، برخی اعضای گروههای محیط زیستی هستند و عجیبتر آنکه این افراد، مخالفان خرید ماهی قرمز را نه تنها ایرانستیز، که حتی حیوانستیز نیز میدانند که با این کارهای خود، مانع از نزدیکی میان انسانها و جانوران میشوند. تا آنجا که در فعالیتهای این چند ساله بهعنوان عضوی از گروههای مدافع حقوق جانواران میدانم، اکنون عمدهترین فعالیتهای دفاع از حقوق حیوانات، در درجه نخست حفظ آنها در محیط زیست طبیعی و بومی خودشان است و تنها در صورتی که حیوانی با ناچار وارد محیط انسانی شده باشد، تدابیر دیگر را برایش در نظر میگیرند. حتی بسیاری از گروههای مدافع حقوق حیوانات که در ایران فعالیت میکنند نیز به صراحت در آییننامههایشان به این مورد اشاره کردهاند. این در حالی است که مدافعان خرید ماهی قرمز که خود را مدافع حقوق جانوران نیز معرفی میکنند، خواهان به اسارت کشیدن هرچه بیشتر ماهی قرمز، حتی به بهای کشته شدن میلیونها قطعه از آن در هر سال هستند.
در حال حاضر این به یکی از رسوم مشترک تبدیل شده که شور و شوق آمدن بهار را به افراد خصوصا بچه ها تزریق میکنه
ماهی قرمز اساسا یک ماهی آکواریومی هست یعنی زیستگاهش همین خانه هاست
بهتر از اینکه مردم رو تشویق به حذف این رسم کنیم راههای نگهداری مساعد این ماهی رو بهشون یاد بدیم شاید بهتر باشه