بازار خرید و فروش کلیه در ایران موضوعی است که یک عکاس ایتالیایی در قالب گزارشی با عنوان "کلیه برای فروش" روایتی غم انگیز از آن به تصویر کشیده است.
به گزارش فرادید، تازه ترین آمارهای وزارت بهداشت گویای آن است که در کشور بیش از 50 هزار نفر دچار نارسایی کلوی هستند که از این تعداد نزدیک به 27 هزار نفر هفته ای سه بار باید دیالیز شوند. بر اساس همین آمارها سالانه 5 تا 6 هزار نفر به این تعداد افزوده می شود که تا سال 1400 این تعداد به 9هزار نفر خواهد رسید.
آمار رو به افزایش نارسایی کلیوی در کشور و بیماران نیازمند به کلیه سال ها است که زمینه ساز بوجود آمدن بازار غیر قانونی خرید و فروش کلیه و کلاهبرداری و سودجویی برخی افراد شده است.
در این میان وزارت بهداشت اعلام کرده است در سال 94 قصد دارد با ایجاد شبکه فراهم آوری به منظور ثبت اطلاعات و آمار اهدا کنندگان و نیازمندان پیوند کلیه، دست کلاهبرداران و سودجویان را کوتاه کند.
بر اساس این طرح هیچ بیمارستانی حق پیوند کلیه ندارد مگر انجمن حمایت از بیماران کلیوی مجوز آن را صادر کرده باشد. همچنین اطلاعات افرادی که قصد اهدای عضو دارند با افرادی که متقاضی دریافت هستند در سامانه ای ثبت شده و هیچ گاه فرد اهدا کننده با گیرنده مگر در زمان پیوند، ارتباط نخواهد داشت.
با وجود تدابیر و طرح های وزارت بهداشت اما بازار غیرقانونی فروش کلیه همچنان پر رونق است و بسیاری از بیماران با واسطه یا بی واسطه با پرداخت مبالغ هنگفت دست به پیوند کلیه میرنند.
بر اساس گزارشهای غیر رسمی فقر و اعتیاد دو عاملی هستند که بیشتر فروشندگان کلیه را وادار به این کار میکند. بر اساس همین گزارشها فروشندگان کلیه معمولا با حداقل میانگین 18سال و قیمتهایی با حداقل 20 میلیون تومان کلیه خود را به افراد نیازمند می فروشند؛ با این همه خرید کلیه به این شکل همیشه موجب بازگشت بیمار نیازمند به زندگی عادی نمیشود.
"فرانچسکو آلسی" عکاس و مستند ساز ایتالیایی که چندی پیش به ایران سفر کرده است این موضوع را دست مایه یک گزارش تصویری قرار داده است. گزارش تصویری تکاندهنده او با عنوان "کلیه برای فروش" یک بیمار مبتلا به نارسایی کلیوی و فرد اهداکننده کلیه را تا پس از اتاق عمل دنبال می کند و در زیرنویس آخرین عکس از پایان غم انگیز این پیوند کلیه خبر میدهد. گفتنی است دیدن این گزارش تصویری ممکن است برای برخی مخاطبان بیش از اندازه ناراحت کننده باشد.
غفار نقدی، جوان بیست و چهار سالۀ ایرانی، روی تن خود زخمهای شش سال نارسایی کلیوی را یدک میکشد. او مجبور است سه بار در هفته دیالیز کند.
فروش کلیه از طریق تبلیغات جوانان فروشنده بر در و دیوار بیمارستان محل انجام پیوند یا از طریق تبلیغ در روزنامه انجام میشود. در این تبلیغها گروه خونی و شماره تلفن فروشنده قابل مشاهده است. بعضاً جزییات دیگری از قبیل سن، وضعیت مناسب جسمی، و قابل مذاکره بودن قیمت نیز در تبلیغات میآید.
غفار و خانوادهاش، چند روز پیش از انجام پیوند با نارین ملاقات میکنند. خانوادۀ غفار زمین خود را فروختند، تا کلیهای به قیمت 4600 یورو برای او خریداری کنند.
غفار در اتاق بیمارستان چند روز پیش از پیوندی که قرار است پس از شش سال رنج دیالیز انجام شود.
غفار و خانوادهاش چند روز پیش از پیوند کنار آتش جمع شدهاند. خانوادۀ غفار مجبور شدند، همۀ زمینهای خود را برای خرید کلیه بفروشند.
غفار در حال ترک منزل به مقصد بیمارستان محل پیوند.
قیمت کلیه، بسته به میزان عرضه و تقاضا، بین 2000 تا 5000 یورو نوسان دارد. در زمانهایی که میزان بیکاری بالاست، همچون الان که قیمت نفت با افت شدید مواجه شده، قیمت کلیه به علت افزایش میل مردم به فروش کاهش مییابد.
چند روز پس از پیوند کلیه به غفار، نارین برای آخرین معاینات پزشکی در بیمارستان پذیرش میشود. او با فروش کلیهاش به غفار، بالاخره میتواند از خانۀ پدری نقل مکان کند و به شوهرش ملحق شود، به این امید که پیش از به پایان رسیدن پولش بتواند شغلی دست و پا کند.
غفار را بر روی برانکارد از اتاق عمل خارج میکنند.
حسنعلی عیلدادی،63 ساله، دستش را به سوی تخت غفار دراز کرده است. حسنعلی، بستنیفروشی مبتلا به دیابت است که به تازگی از رضا ترفی، سی ساله، کلیه دریافت کرده است. او کلیۀ رضا را به قیمت 4600 یورو خریده است. حسن پیش از آنکه تصمیم به خرید کلیه بگیرد، بیست سال دیالیز میشد.
غفار را از اتاق عمل خارج میکنند. لحظاتی پس از پیوند کلیۀ نارین به او.
نارین در راهروی بیمارستانی که دو روز پیش کلیهاش را در آن اهدا کرده، قدم میرند. نارین اسم مستعار اوست. به غیر از او و شوهرش، هیچ یک از اعضای خانوادهاش از تصمیم او برای فروش کلیهاش مطلع نیستند.
غفار، دو روز پس از پیوند کلیه. او به مدت 15 روز در بیمارستان تحت نظر خواهد بود. غفار یکی از حدود 1400 ایرانیای است که در سال 2014، کلیهای را که از انسانی زنده خریداری کردهاند را دریافت کرده است.
هم اتاقی غفار، جای زخمی را که از جراحی کلیۀ فروشیش روی بدنش مانده را به او نشان میدهد.
غفار و نارین در راهروی بیمارستان، پس از انجام پیوند. نارین سه روز پس از جراحی، از بیمارستان مرخص خواهد شد. غفار سه هفتۀ بعد از این عکس، به علت اینکه بدنش کلیۀ پیوندی را پس زده بود، از دنیا رفت.
از نظر اینها گرفتاری ما ملت هم خلاصه شده در چهارشنبه سوری و ترقه و آتش بازی
کسی هم نیست واقعیتها رو بگه یا اگه گفت تضمینی باشه باهاش برخورد نشه
فقط از خدا میخوام ملتو نجات بده وگرنه به اینها امیدی نیست
النعمتان مجهولتان ، الصحه و الامان:
«دو نعمت ناشناخته اند و تا از دست نروند آشکار نمیشوند.سلامتی و امنیت!» خدايا آرزو ميكنم به همه بندگانت حتي كساني كه مثل من نافرماني تو رو ميكنند سلامتي و امنيت عطا كني. آمين يا رحمة للعالمين.