مطلب زیر را آقای محمد یزدیزاده به پایگاه خبری فرارو ارسال نمودهاند
بسمه تعالی
اکنون که به نظر میرسد هیچ خبری از حذف یارانه اقشار مرفه و ثروتمند و بینیاز نیست و یارانه نقدی مبدل به یک حق غیرهدفمند و عمومی گردیده و ظاهراً درسال آینده هم داستان پرداخت یارانه به همین منوال و سیاق خواهد بود، بنابراین عین ظلم وبی عدالتی وسوء تدبیر و عدم اعتدال در دولت آقای روحانی خواهد بود که بخشی از مردم یارانه نگیرند؛ اگرچه خودشان داوطلبانه و صادقانه از گرفتن یارانه انصراف داده بودند. چراکه آنگونه که پیداست نه هدفمندی درکار است و نه تدبیر درست و برنامهای شفاف وروشن؛ پس چرا باید تاوان بیتدبیری و سوء مدیریت را آنهایی بدهند که با وجود نیاز به یارانه اما به جهت همراهی و همدلی و اعتماد به دولت، از گرفتن یارانه انصراف دادند و در مقابل، بسیاری از مردم که هیچ نیازی به آن ندارند، مشتاق دریافت یارانه شدند.
جناب آقای روحانی رئیس جمهور محترم؛ بخشی از مردم به قانونگراییتان و وعدههایتان اعتماد کردند و برای کمک به دولت تدبیر و امید و به منظور آبادانی و توسعه کشور، از گرفتن یارانه انصراف دادند اگرچه بسیاری هم که این کار را کردند، بینیاز از دریافت آن نبودند؛ لکن حل مسائل و مشکلات اقتصادی کشورشان را نسبت به نیازهای خود در اولویت قرار دادند. چون فکرمیکردند که اختصاص بودجه صرفهجویی شده از این محل برای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور، به مراتب بیش از دریافت مستقیم یارانه، بازخورد مستقیم در زندگی فردی تک تک افراد جامعه خواهد داشت.
آقای رئیس جمهور مطابق تبصره ۲۱ قانون بودجه ۹۳ دولت مکلف است فقط به نیازمندان یارانه پرداخت کند. در همین راستا در روزهای اول دولت، وزیر اقتصاد در مجلس اعلام نمود که ده میلیون نفر از دهکهای پر درآمد شناسایی شدهاند. اما بعدها جنابعالی در یکی از گفتگوهای تلویزیونیتان و همچنین معاون اولتان در کمال حیرت و ناباوری اظهار داشتید که امکان شناسایی پردرآمدها وجود ندارد! و جنابعالی با سرکشی به حسابهای مردم جهت شناسایی پردرآمدها مخالفید و این کار موجب خدشهدارشدن اعتماد مردم میشود؛ وبا این سخنان صحت سخن آقای وزیر مبنی برشناسایی دهکهای پردرآمد به شدت زیر علامت سوال رفت!
آیا ایشان صرفا برای جلب اعتماد مجلس اینگونه حرف زده بود؟ آیا ایشان مشاوره و اطلاعات نادرست گرفته بود؟ و یا اینکه اساسا اطلاعات داده شده صحیح بود، لکن لابیها و فشارهای سیاسی و موضوع انتخابات پیش رو، نظر دولت محترم را تغییر داده است؟
اگر دولت محترم نگران اعتماد مردم هست، پس تکلیف اعتماد دو میلیون و چهارصدهزارنفری که با اعتماد کامل به وعدههایتان از گرفتن یارانه با میل و اختیار خود انصراف دادند چه میشود؟ آیا اینهایی که صادقانه و مخلصانه ندای «هل من ناصر ینصرنی» جنابعالی را لبیک گفتند تا به سهم خود یاری رسان دولت تدبیر و امید باشند، ارزشی برای حفظ اعتمادشان وجود ندارد؟ آیا این گروه از مردم باید از کرده خویش پشیمان شوند؟ آیا این قشر از جامعه که از دریافت یارانه انصراف دادهاند، مورد بیمهری و تمسخر قرار نگرفتهاند؟ آیا این است معنا و مفهوم تدبیر و اعتدال و عدالت؟ اگر عدالت این است، پس بیعدالتی چیست؟
جناب آقای روحانی؛ سرکشی به حسابهای مردم در بسیاری از نقاط دنیا به ویژه درکشورهای ثروتمند و توسعه یافته مرسوم و اساسا به منظور مدیریت صحیح و مقتدرانه اقتصاد کشورها و به منظور ممانعت از فرارهای مالیاتی و پولشویی و فساد و اختلاس و بسیاری دیگر از اهداف اقتصادی و امنیتی جوامع، کاملا ضروری و حیاتی است.
فلذا باور این نگرش که سرکشی به حسابهای مردم کار درستی نیست، بسیارسخت و بیشتر شبیه به یک شوخی است. اگر اینگونه است، باید بدانید که بدون سرکشی به حسابها هم هرکودک دبستانی هم میتواند از طرق زیر مرفهین را شناسایی کند! به عنوان مثال:
چگونه و با چه ابزاری حسابهای مودیان و بدهکاران مالیاتی کنترل میشوند؟ به ویژه مودیان بزرگ که عقلا و منطقا خود بخش قابل توجهی از دهکهای بالای جامعه را تشکیل میدهند.
آیا دولت ازمیزان حقوق و پاداش و کارانه کارمندان و مدیران خود بیخبراست؟
آیا دولت مالکان خودروهای چندصد میلیونی را نمیشناسد؟
آیا دولت مالکان خانههای چند میلیاردی را نمیشناسد؟
آیا دولت از حدود درآمد صنوف سرمایه دار همچون بازاریان و بارفروشان و طلافروشان و نمایشگاه داران و صرافان و واردکنندگان و صادرکنندگان و مدیران کارخانجات و شرکتهای دولتی و نیمه دولتی و خصوصی و صدها شغل و حرفه مشابه دیگر بیاطلاع است؟
آیا این یک تناقض آشکار نیست که بگوییم، نمیتوانیم به حسابهای مردم سرکشی کنیم؟ آیا این یک نوع حرف عوام پسندانه نیست؟ آیا این شانه خالی کردن از یک مسئولیت خطیر و سرنوشت ساز نیست؟ راستی نگرانی اصلی و واقعی دولت از اجرای درست و کامل قانون چیست؟ آیا دولت محترم واقعا نگران سرکشی به حسابهای مردم است و یا نگران آرا مردم؟!
جناب آقای روحانی؛ درسالی که به نام «فرهنگ و اقتصاد با مدیریت جهادی» براساس منویات رهبری مزین گردیده و بدون تردید یک نامگذاری بسیار هوشمندانه و مدبرانه است، دولت محترم میبایستی برای هدایت امر خطیر و حیاتی یارانهها راهی جهادگونه و مدبرانه و با تکیه بر اعتماد مردم در پیش میگرفت که متاسفانه این اتفاق روی نداد.
بنابراین با این شیوه پرداخت کاملا واضح و مبرهن است که از نظر دولت و بسیاری از مجلسیان یارانه یک حق عمومی و حقالناس است چون تابع هیچ قانونی نیست؛ پس اولا، بایستی دولت یارانه سال ۹۳ افرادی را که تاکنون به ناحق پرداخت نکرده به طورکامل پرداخت نماید؛ درغیراین صورت دولت مدیون دو میلیون و چهارصدهزارنفر ایرانی خواهد بود و حق الناس به ذمهاش خواهد بود.
ثانیا مجلس محترم هم بایستی به گونهای درمورد پرداخت یارانه نقدی در بودجه سال ۹۴ عمل کند که یا قانون به طور کامل و بدون هیچ کم و کاستی اجرا شود و یا دولت را مکلف کند که یارانه نقدی به همه ایرانیان پرداخت شود؛ والا نمایندگان مجلس هم مدیون کسانی خواهند شد که حقشان پایمال شده است؛ و این درحالی است که با کاهش یارانههای نان و سوخت و لبنیات و غیره و گرانی ناگزیر آنها، ظلمی مضاعف به کسانی خواهد شد که یارانه نقدی دریافت نمیکنند.
بیایید تا هنوز فرصت باقی است و تا هنوز مردم به دولت تدبیر و امید، امید بستهاند واعتمادشان ازبین نرفته، سیاستهای منسوخ پوپولیستی را به نفع سیاستهای عالمانه، مدبرانه ومنطق محور کنار گذاشته و با اجرای صحیح و کامل قانون و با اصلاح روشهای پرداخت یارانهها که به غلط از گذشته بنیان نهاده شده است، در جهت شکوفایی و رشد اقتصادی و توسعه پایدار به معنای واقعی با محوریت کاهش وابستگی روزافزون به درآمدهای نفتی، گامهای موثر و سازنده برداشته شود.