جعفر توفيقي نخستين گزينهيي است كه نام او با آموزش عالي و دانشگاه، در دولت يازدهم گره خورده است. او در آموزش عالي يك وزنه است. زير و بم مسائل دانشگاهها را ميداند و دغدغه توسعه و كيفيت آموزش عالي را دارد. از همان روزهاي اول شروع به كار دولت يازدهم توفيقي مسوول كارگروهي شد كه وظيفهاش بررسي مطالبات دانشگاهيان بود. او نخستين سرپرست وزارت علوم دولت يازدهم بود و بيشترين اقدام را در زمينه خواستههاي مغفول مانده دانشگاهيان بعد از هشت سال كرد.
هر چند بيشتر از آنچه هست طي يك سال و نيم گذشته تبديل به چهرهيي «سياسي» شد. طي اين مدت و در هر دوره از راي اعتماد مجلس به پنج گزينه پيشنهادي دولت براي وزارت علوم، نام او هم مطرح بود. توفيقي به همان دليلي در آموزش عالي ماندگار نشد كه «ميلي منفرد»، «فرجيدانا»، «نيلي احمدآبادي» و «دانشآشتياني» ماندني نشدند. مشاور عالي وزارت علوم بعد از استيضاح رضا فرجيدانا و آمدن نجفي از وزارت علوم رفت و در حال حاضر بيشترين وقتش را در دانشكده مهندسي شيمي دانشگاه تربيت مدرس و «ستاد توسعه فناوري و نوآوري نفت، گاز و زغالسنگ معاونت علمي و فناوري رياستجمهوري» ميگذراند.
توفيقي چندان تمايلي ندارد از اتفاقات سياسي يك سال و نيم گذشته در اين گفتوگو صحبت كند و به حاشيهها دامن بزند. ما هم در اين گفتوگو قصد نداشتيم او را درگير حاشيههاي سياسي كنيم كه آموزش عالي را از مهرههايي همچون او و پنج گزينه ديگر دولت بينصيب گذاشت و يك سال و نيم بلاتكليفي را در پي داشت.
بيش از يك سال از زماني كه شما به عنوان رييس كارگروه آقاي روحاني براي بررسي مطالبات دانشگاهيان انتخاب شديد تا به بررسي مطالبات در جامعه دانشگاهي بپردازيد، ميگذرد، فكر ميكنيد بعد از گذشت اين مدت و در آستانه روز دانشجو با تغيير و تحولاتي كه در وزارت علوم با آن روبهرو بوديم، تا چه اندازه اين مطالبات برآورده شده است؟
نزديك يك سال و نيم از تشكيل دولت جديد ميگذرد. وزارت علوم در اين مدت با فراز و نشيبهايي براي انتخاب وزير روبهرو بود. طبيعتا اين فراز و نشيبها روي سرعت پاسخگويي دولت يازدهم به مطالبات دانشگاهيان تاثيرگذار است. من تصورم اين است كه دانشگاهيان در مجموع استنباط مثبتي از عملكرد دولت يازدهم و وزارت علوم در اين مدت دارند اما طبيعتا با فراز و نشيبهايي كه در اين مدت وجود داشته ممكن است از سرعت تغييراتي كه مدنظر جامعه دانشگاهي بوده، راضي نباشند.
اما استنباطم اين است كه همه كساني كه در اين يك سال و نيم گذشته آمدند و سرپرستي وزارت علوم را برعهده گرفتند و مسووليت داشتند، با وجود همه فراز و نشيبها تلاش كردند به مطالبات دانشگاهيان پاسخ دهند تا حدي هم اين اتفاق افتاده است ولي هنوز هم زمان بيشتري لازم است تا اين مطالبات كاملتر پاسخ داده شود. ضمن اينكه تجربه خود من اين است كه صرف انتخاب دكتر روحاني به عنوان رييسجمهور و سياستهايي كه ايشان اعلام كرد، دانشگاهيان را اميدوار كرد كه در ادامه تحولات عملي به وقوع بپيوندد. بنابراين خلاصه اگر بخواهم بگويم دولت يازدهم در مسير پاسخگويي به مطالبات دانشگاهيان است اما سرعت پاسخگويي به دليل فراز و نشيبهاي وزارت علوم كند بوده است ولي با استقرار وزير جديد علوم من فكر ميكنم اين مطالبات سريعتر پاسخ داده شود.
پتانسيل آقاي فرهادي براي حركت و عمل در جهت مطالبات دانشگاهيان و سياستهاي دولت يازدهم را در زمينه دانشگاه چطور ارزيابي ميكنيد؟
آقاي دكتر فرهادي از نظر فردي، اجتماعي و سوابق مديريتي بسيار پربار و با تجربه هستند. ايشان سابقه مديريتي بسيار خوبي بعد از انقلاب دارند. همچنين تجربه وزارت علوم و وزارت بهداشت را دارند. هم در مسائل تخصصي و علمي شخصيت برجستهيي هستند، هم سابقه مديريتي ايشان نشان ميدهد فردي معتدل است كه ميتواند با تمامي گروهها فعاليت كند. با اطلاعي كه از تجربيات ايشان دارم، بسيار خوشبين هستم و معتقدم ايشان ظرفيت اين را دارد كه به مطالبات دانشگاهيان پاسخ دهد.
آقاي فرهادي چه ويژگيهايي داشت كه ساير وزراي پيشنهادي نداشتند يا چه ويژگيهايي نداشت كه ديگر گزينهها داشتند كه توانستند بالاخره راي اعتماد را از مجلس نهم بگيرند؟
اين سوالي است كه نمايندگان مجلس پاسخ ميدهند. تا جايي كه بنده در جريان بودم در جلسه توديع آقاي دكتر نجفي و معارفه آقاي دكترفرهادي، بهترين عبارت را آقاي دكتر جهانگيري استفاده كردند كه گفتند ايشان از جنس همان سرپرستان قبلي است و تاكيد كردند برنامه آقاي فرهادي ادامه سياستهاي دولت است. ويژگيهايي كه آقاي فرهادي دارند، سرپرستان قبلي نيز واجد آن بودند. چه از نظر توان مديريتي و چه از نظر تعهد به ارزشهاي نظام و برنامههاي دولت. در نتيجه شايد اين سوال بسياري از دانشگاهيان باشد كه چرا نامزدهايي كه قبل از ايشان معرفي شدند، راي نياوردند.
با توجه به سابقه مخالفتهاي مجلس و يكسري گروههاي تندرو و خواستههايي كه در اين زمينه دارند، به نظر شما وزير علوم جديد در راستاي حركت در جهت مطالبات و اهداف دولت يازدهم در دانشگاهها با چالشي در ارتباط با مجلس روبهرو نخواهند بود؟
در شرايط فعلي ما چند سند مهم در وزارت علوم داريم؛ يكي برنامه پنجم توسعه است كه هنوز در ميانه راه اجراست. مسائل ديگري هم مانند نقشه جامع علمي كشور، سند دانشگاه اسلامي و سياستهاي كلي علم و فناوري كه از سوي مقام معظم رهبري ابلاغ شده است هم وجود دارد. قبلا هم گفتهام كه استنباط من اين است كه اگر همه خود را متعهد به فعاليت در چارچوب اسناد بالادستي كنند، چه وزير علوم كه مسوول اجراي اين اسناد است، چه مجلس و شوراي عالي انقلاب فرهنگي كه اين اسناد را تصويب كردهاند و بر اجراي آن نظارت ميكنند، چالش خاصي در آينده نخواهيم داشت.
فكر ميكنيد در حال حاضر حساسيتهايي كه پيش از انتخاب وزير علوم در مورد ديگر گزينهها مطرح بود، برطرف شده است؟
برنامهها و فعاليت وزرا و سرپرستان قبلي وزارت علوم نيز منطبق بر همين برنامههاي مصوب شوراي عالي انقلاب فرهنگي و مجلس بود. اما شما ملاحظه كرديد كه در جريان استيضاح دكتر فرجي دانا يا معرفي دكتر نيلي و دكتر دانش، هيچ صحبتي از برنامههاي آنها نبود و بيشتر سوالاتي كه از اين افراد ميشد، عمدتا سياسي بود. در حالي كه اگر صحبت از اين ميشد كه نامزد معرفي شده چه برنامههايي دارد، متوجه ميشدند كه برنامههاي همه آنها يكسان است. هم آقاي فرجيدانا، هم آقاي دانش و آقاي نيلي برنامهيي به مجلس ارايه كردند كه بر اساس اسنادي بود كه مجلس و شوراي عالي انقلاب فرهنگي تصويب كرده است. براي همين در حوزه قوانين و مقررات تصور نميكنم دكتر فرهادي در حال حاضر با چالش خاصي مواجه شوند. اگر مجلس از داخل همين برنامههايي كه تصويب ميكند از وزير سوال كند و اگر سوالي كه از وزير ميشود اين باشد كه آيا آن برنامهها اجرا شده يا خير و در يك كلام ملاك قانون و برنامههاي مصوب باشد و وزير نيز خود را متعهد به اجراي برنامههاي مصوب بداند، فكر نميكنم چالشي به وجود بيايد.
منظور از چالش اين است كه مثلا مجلس و كميسيون آموزش بخواهد نظارت يا انتظارات خاصي داشته باشد و دكتر فرهادي در دوراهي مطالبات دانشگاهيان در زمان انتخابات و نظارت مجلس و كميسيون آموزش باشد.
چالش زماني پيش ميآيد كه هركس بخواهد از حوزه اختيارات خود خارج شود. اگر ميخواهيم بين دولت و مجلس چالشي وجود نداشته باشد، بايد مبناي قضاوت را اسناد مصوب مجلس و شوراي عالي انقلاب فرهنگي بدانيم، وزير خود را متعهد به اجراي همان اسناد بداند و مجلس هم در حيطه اختيارات خود عمل كند. چالش زماني پيش ميآِيد كه مسوولان اجرايي و مقننه بخواهند در امورات يكديگر دخالت كنند. به نظر من بايد ببينيم چه چيزهايي منشا چالش است و آنها را برطرف كنيم. همان طور كه گفتم چالش زماني است كه بنده يا هركس ديگري بخواهيم از حدود اختيارات خود خارج شويم، مجري برنامهها را اجرا نكند يا قوه مقننه بخواهد در كار اجرا دخالت كند. اگر كسي در حيطه وظايفي كه قانون برايش تعيين كرده است عمل كند، مشكلي پيش نخواهد آمد.
پيشبيني شما از تغيير و تحولات وزارت علوم در آينده چيست؟ دكتر فرهادي از قبل از جلسه راي اعتماد گفتند كه با تيم مديريت جديد ميآيند به نظرتان تغيير و تحولات گسترده خواهد بود؟
دقيق نميتوانم بگويم. آقاي دكتر فرهادي گفته بودند كه هر وزير ميتواند تيم خود را داشته باشد. پيشبيني ميكنم ايشان تغييراتي را در ستاد وزارت علوم در بعضي از معاونتها ايجاد كنند.
در اين مدت وزارت علوم با حاشيههاي زيادي همراه بود، بعد از شما سه گزينه ديگر هم آمدند اما ماندگار نشدند، شما بعد از سرپرستي نجفي و استيضاح فرجي دانا از وزارت علوم رفتيد، جريان آمدن و رفتن خود شما به وزارت علوم چه بود؟
زماني كه بنده سرپرستي وزارت علوم را برعهده گرفتم تمام تلاشم اين بود كه برنامههايي كه دكتر روحاني در دوران انتخابات رياستجمهوري مطرح كرده بودند و دغدغههايي را كه ايشان
نسبت به دانشگاه و نظام دانشگاهي به عنوان يك منتقد برخي سياستهاي دولت نهم و دهم در حوزه دانشگاه داشتند پيگيري و در واقع يك تغيير و تحولي در مديريت دانشگاه ايجاد كنم. به همين منظور در مدت سه ماهي كه سرپرست بودم موفق شدم بعضي از سياستها را دنبال كنم. هرچند برخي كوتاهمدت بود و بخشي هم پايهگذارياش براي سالهاي آينده صورت گرفت. بعد هم كه آقاي دكتر فرجيدانا آمدند قرار شد به عنوان مشاور به ايشان كمك كنم. در آن زمان با توجه به آشنايي كه با دكتر فرجيدانا داشتم اين مسووليت را پذيرفتم و در مدت ٩، ١٠ ماهي كه به عنوان مشاور كار ميكردم سعي كردم سياستهاي دولت يازدهم را ادامه بدهم.
البته آقاي دكتر فرجي دانا هم متعهد بودند برنامههاي آقاي دكتر روحاني در حوزه دانشگاه را پيگيري كنند و با توجه به سابقهيي كه ايشان در مديريت دانشگاه تهران داشتند اين سياستها را دنبال كردند. لذا از اين نظر هماهنگي كاملا برقرار بود. بنده هم توانستم كمك كنم.
بنابراين با رفتن دكتر فرجيدانا در مرداد ٩٣ و آمدن دكتر نجفي بنده جمع بنديام اين بود كه مسير همان مسيري خواهد بود كه بعد از خرداد ٩٢ در وزارت علوم پايهگذاري شده است. خوشبختانه در جريان استيضاح و چه قبل و چه بعد از آن رييسجمهور تاكيد كردند سياستهاي وزارت علوم ادامه پيدا خواهد كرد و تغييري در آن سياستها ايجاد نخواهد شد. ايشان بارها از سياستهاي اعمال شده چه در دوران سرپرستي من و چه در دوران فرجي دانا بارها حمايت كرده بودند.
آقاي دكتر نجفي هم بعد از اينكه به وزارت علوم آمدند مجددا تاكيد كردند اين سياستها را ادامه خواهند داد. هر چند در برخي روشها سليقههاي مختلفي داشته باشند، اما اعلام كردند سياستهاي اصلي همان سياستهايي است كه در يك سال گذشته اعمال شده است.
با توجه به جميع اين جهات بنده احساس كردم كار به خوبي دارد دنبال ميشود. من هم برنامههاي ديگري داشتم كه عقب افتاده بود. لذا ترجيح دادم به برنامههاي علمي خودم برسم. بنده در هر مسووليت رسمي و غير رسمي كه باشم به وزارت علوم كمك خواهم كرد.
در حال حاضر كدام بخش از مطالبات دانشگاهيان در خرداد ٩٢ از نظر شما بيشتر مغفول مانده و اولويت دكتر فرهادي بايد در كدام بخش باشد؟
در بخشهاي مختلفي ميشود اين را مطرح كرد. در حوزه مسائل مديريت دانشگاهها، هم قانون برنامه چهارم و هم قانون برنامه پنجم الزام ميكرد كه اختيارات هيات امنا افزايش پيدا كند و دانشگاهها با اختيارات و مصوبات هيات امنا اداره شوند و ما يك مديريت غيرمتمركز را در دانشگاهها تجربه كنيم. در هشت سال گذشته يك نظام مديريت متمركز حاكم شد. در برنامههاي دكتر روحاني هم تمايل به افزايش اختيارات دانشگاهها بود. به خصوص اينكه اين موضوع قانون برنامه پنجم بود كه مصوبه همين مجلس است. بنابراين يكي از انتظارت دانشگاهيان اين است كه اختيارات دانشگاهها به آنها بازگردانده شود و اختيارات وزارت علوم به خود وزارت علوم بازگردانده شود تا بشود دانشگاه را با چالاكي و چابكي بهتري و با كيفيت بالاتري مديريت كرد.
يك مساله هم بحث ساماندهي به كيفيت آموزش عالي بود. در دولت گذشته ما شاهد بوديم ظرفيتهاي دانشجويي در بخش دولتي و غير دولتي افزايش بيرويه پيدا كرده است و وزارت علوم هم در برنامههايش اين را قرار داده است كه ساماندهي كند اما به شكل مطلوبي محقق نشده است. اينها از جمله مسائلي است كه بايد دنبال شود.
راهكار شما براي افزايش سطح كيفي چيست؟
مهمترين راهكار اين است كه بايد زيرساختهاي آموزشي و پژوهشي دانشگاهها متناسب با جمعيت دانشجويي تقويت شود. جذب هيات علمي با كيفيت بالاتري صورت گيرد. اينها عوامل تاثيرگذار در كيفيت است. بايد تناسبي بين توسعه كمي و منابع و زيرساختها مانند آزمايشگاهها، كارگاهها، كتابخانه و مجلات علمي برقرار شود. به خصوص در جذب هيات علمي كه به دليل افزايش شديد جمعيت دانشجويي هنوز متناسب نيست. به خصوص كيفيت هيات علمي نقش عمدهيي دارد. همكاريهاي بينالمللي به خصوص ميتواند در بهبود كيفيت و استانداردهاي آموزش عالي بسيار تاثيرگذار باشد كه ما توفيق چنداني در دولت گذشته در اينكه دانشگاههاي داخل مراودات علمي داشته باشند و همكاريهاي پژوهشي و پروژههاي مشترك انجام دهند و مدرك مشترك صادر و هيات علمي مبادله كنند نداشتهايم.
به نظر من ورود به فضاي بينالمللي در عرصه علم و پژوهش فوقالعاده ميتواند در افزايش كيفيت موثر باشد. به نظر من در كنار اينها يك فضاي انگيزشي قوي در اعضاي هيات علمي و دانشگاهها و اميد به آينده بسيار موثر در كيفيت تحصيل است. الان شاهديم بعضا نگرانيهايي كه دانشجويان در مورد اشتغالشان در آينده دارند، بازخورد منفي در كيفيت تحصيلشان دارد. ممكن است از انگيزه كافي استاد و دانشجو براي انجام وظايف علمي برخوردار نباشند. اگر فضاي دانشگاهها، يك فضاي انگيزشي مثبت باشد و اميد به آينده تقويت شود و شور و نشاط به دانشگاهها برگردد بسيار موثر است.
اين مطالباتي كه مطرح كرديد بيشتر مطالبات مديريتي و اساتيد دانشگاهها بود، در جهت پاسخگويي به مطالبات و خواستههاي جامعه دانشجويي وزارت علوم دولت يازدهم چه وضعيتي دارد؟
يك بخشي از مطالبات هم، مطالبات دانشجويي بود. به نظر من دانشجوها انتظار داشتند تشكلهاي دانشجويي شكل بيشتري به خودش بگيرد. تشكلهايي كه تعطيل شده بود، بازگشايي شود و وزارت علوم با سرعت بيشتري مجوز تاسيس اين تشكلهاي دانشجويي را بدهد. بارها هم مسوولان وزارت علوم و هم مسوولان دولت اعلام كردهاند، خواهان حذف فضاي امنيتي و حراستي از دانشگاهها هستند. جناب دكتر روحاني بارها اين موضوع را در صحبتهايش اعلام كردهاند. به نظر من در اين زمينه هم جا دارد بيشتر كار شود. تا اينكه دانشجويان آزادانهتر به فعاليت در تشكلها ادامه دهند و ما شاهد باشيم تشكلهاي مختلفي با سليقههاي سياسي مختلف در دانشگاهها هستند و آزادانه ميتوانند فعاليت و ابراز عقيده كنند. اين يك تصوير ايدهآلي بود كه همه انتظارش را داشتند. تا حدي قدمهايي برداشته شده اما اميدوارم در ادامه با سرعت بيشتري مطالبات دانشگاهيان در اين زمينه دنبال شود.
نفع آزادي تشكلهاي دانشجويي و فرصت ابراز عقيده آزاد در فضاي دانشگاهي براي مسوولان، دولت و فضاي كشور از نظر شما چيست؟
اساسا اينكه دانشگاهها بايد از يك محيط آزاد و باز براي ابراز عقيده، آزادي بيان و تضارب افكار برخوردار باشند در واقع جزو اسناد بالادستي نظام و مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي است هم در سند دانشگاه اسلامي و هم در نقشه جامع علمي كشور و اسناد مرتبط و حتي در سند كرسيهاي آزادانديشي ميبينيد كه اين موضوع تشويق و تاييد شده است. مسوولان نظام اين را به عنوان يك ارزش پذيرفته و در مهمترين اسناد كشور نيز منعكس كردهاند كه دانشگاهها بايد يك محيط آزاد و امني براي ترويج گفتوگو، آزادي بيان و ابراز عقيده و تضارب آرا و افكار و تلاقي انديشهها باشد. فقط بحث دولت نيست. اين به نفع نظام است. تجربه نشان ميدهد اگر چنين فضايي در دانشگاهها حاكم باشد، توسعه علمي در بستري از آزاد انديشي و آزادي بيان و تضارب افكار و عقايد رشد پيدا ميكند. دانشجوها در چنين فضايي است كه استعدادهاي خود را پرورش، توسعه و بروز ميدهند.
در همين فضاست كه دانشگاهيان ميتوانند با راستي و صداقت با يكديگر برخورد و از افكار و عقايد يكديگر استفاده كنند. در اين فضا تفكر انتقادي رشد پيدا ميكند. وجود فضايي امن و باز براي گفتوگو در راستاي تضارب افكار و انديشهها مهمترين بستر براي توسعه علم و پرورش قابليتها و استعدادهاي دانشجويان است. همه اينها به نفع دولت است. نه فقط دولت به معناي قوه مجريه. بلكه منظور تمام نظام است. اين فضا باعث ميشود دانشجوها با اميد و انگيزه بيشتر، براي اثربخشي اجتماعي آماده شوند. دانشجويان در اين فضا كارآفرين، متفكر و منتقد تربيت ميشوند. هدف اين است كه شهرونداني در دانشگاهها تربيت شوند كه با بالاترين قابليت و استعدادها و تعهد وارد جامعه شوند و به مردم خدمت كنند.
ما سابقه فضاي آزاد در دانشگاه را داشتهايم. وجود گروههاي تندرو باعث به تنش كشيدن اين آزاديها در دانشگاهها براي نوعي مقابله با دولت نميشود؟
همه بايد به قانون احترام بگذارند. قانون تعيين كرده است كه تشكلها در چه چارچوبي ميتوانند فعاليت كنند. در همان آييننامهها مشخص شده كه چه نهادهايي بايد مجوز تاسيس و فعاليت تشكلها را صادر كنند. به نظر من در فضايي كه همه به قانون متعهد هستند و از آن تمكين ميكنند، تندروي و كندروي معنايي ندارد. تندروي زماني معنا ميدهد كه ما بخواهيم از چارچوب قانون خارج شويم. تمام كساني كه اين آييننامهها و قوانين مربوط به تاسيس و فعاليت تشكلها را تنظيم كردهاند، افراد باتجربه و معتقد به نظام بودهاند و قصد افراطيگري نداشتهاند. مجموعا فلسفه وجود اين قوانين و مقررات اين بوده كه همه كساني كه در چارچوب قانون اساسي و ارزشهاي نظام فعاليت ميكنند، آييننامه و مقرراتي از پيش تعيين شده دارند. بنابراين اگر كسي بخواهد فراتر از اين آييننامههايي كه مربوط به تشكيل و فعاليت تشكلهاست، فعاليت و اقدامي كند در واقع به قانون بياحترامي ميكند. به نظرم مفهوم افراط اين است كه ما به قانون بياحترامي كنيم. تا زماني كه قانون را رعايت ميكنيم هرچيزي نظم خود را دارد و خبري از افراط و تفريط نخواهد بود.
امروز ١٦ آذر است، پيام ١٦ آذر از نظر شما براي دانشگاهيان چيست؟
دانشجويان ايراني به سرنوشت و آينده سياسي كشور خود علاقهمند هستند و مايلند به هر نحوي مشاركت داشته باشند و نقش مثبت ايفا كنند تا كشور ما واقعا به اهداف و آرمانهايي كه ترسيم كرده است، برسد. اين مساله حكايت از احساس مسووليت و احساس تعهد به كشور و نظام توسط دانشجويان دارد. كساني كه هميشه پيشتاز و تحولآفرين در مسائل سياسي، اجتماعي و فرهنگي بودهاند. ١٦ آذر نمادي است از اينكه دانشجويان علاقه و انگيزه دارند كه موثر باشند، نقش ايفا كنند و كشور را بتوانند در راه رسيدن به اهدافي كه دارد ياري كنند. در اين راه هم حاضرند هر هزينهيي را بپردازند و اين نشاندهنده اوج علاقه و انگيزهيي است كه به مردم كشورشان دارند. ١٦ آذر براي من اين پيام را دارد كه در عين حال كه دانشجويان از چنين ظرفيت و استعدادي برخوردار هستند كه اعتماد مردم را جلب كنند، در عين حال با بيشترين ظرفيت به فعاليتهاي علمي خود ميپردازند و تلاش ميكنند كه در عين داشتن احساس مسووليت سياسي، اجتماعي و فرهنگي وظايف علمي خود را هم به بهترين نحو براي كشور انجام دهند. نمادي از اين است كه دانشجويان هميشه در صحنه، پيشگام تحولات و مورد اعتماد مردم هستند و در راه خدمت به كشور خود هر زمان كه لازم شده، هزينه پرداخت كردهاند.