روزنامه «مردم امروز» به مدیرمسئولی احمد ستاری و سردبیری محمد قوچانی از بیستوچهارم آذر ماه روی پیشخوان روزنامهفروشیها قرار میگیرد.
روزنامه «مردم امروز» به مدیرمسئولی احمد ستاری و سردبیری محمد قوچانی از بیستوچهارم آذر ماه روی پیشخوان روزنامهفروشیها قرار میگیرد.
قوچانی با همراهی احمد ستاری - مؤسس و نخستین سردبیر روزنامه «همشهری» - و اکبر منتجبی به عنوان دستیار سردبیر، بهزودی روزنامه تازهای را با عنوان «مردم امروز» منتشر میکنند.
ستاری درباره این روزنامه میگوید: «امید که میانهروی، اعتدال و پرهیز از افتادن در دام چپ و راست هماره نصبالعین رسالت سنگینی باشد که از بیستوچهارم آذرماه، حاصلش را روی پیشخوان مطبوعات و در میان خانههایتان خواهید دید.»
مدیرمسئول روزنامه «مردم امروز» درباره چگونگی شکلگیری این روزنامه و همچنین خط مشی آن بیانیهای مفصل به این شرح نوشته و برای انتشار، در اختیار ایسنا گذاشته است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
"ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ"
به یمن فرصتی که در جمهوری اسلامی برای بنده پیش آمده است، با سرمایه این مردم، اندک تجربهای در حوزه روزنامهنگاری آموختهام و از این حیث خود را مدیون میدانم تا اگر فرصتی و مجالی پیش آمد، ادای دین کنم.
یک بار در 24 آذر 22 سال پیش فرصتی پیش آمد تا متکی بر آن تجربه و در قالب آسیب شناسی از فضای خسته و بهشدت سیاستزده آن روزگار، تجربه انتشار روزنامهای شاد و با نشاط را ذیل عنوان همشهری با رویکرد توجه به زندگی جاری مردم و مبتنی بر انگارههای لازم برای انتشار رسانهای مردمی، فراگیر و تأثیرگذار تجربه کنم.
خوشحالم آن تجربه، از «همشهری» درخت تنومند و باروری ساخت که نقشی تأثیرگذار و ماندگار در تاریخ مطبوعات از خود به جای گذاشت که تجربه شیرین حضورش بهعنوان پرتیراژترین روزنامه دو دهه اخیر، هنوز هم در کام مردم، دلچسب و گواراست.
من آن تجربه را به یمن همکاری جمع گستردهای از حرفهایترین روزنامهنگاران آن روزگار، کسب کردم که مختصری حرمت میانسالی مرا نگاه داشتند و با اهتمامی جانانه، با کوشش و تلاشی شبانهروزی در کمتر از دو ماه، روزنامهای نرم، مهربان، شاد و امیدبخش را به مردم هدیه دادند.
بیستوچهار خرداد سال 93 که از پس یک دوره طولانی از پژمردگی و بداخلاقیهای سیاسی و سیاستورزیهای نه چندان مهربانانه، با پیروزی گفتمان اعتدال، بارقههای امید در دل مردم جوانه زد، تصمیم گرفتم که از خلوت خویش خارج شوم و به ادای دین، به آنچه که با سرمایه مردم، در ایران اسلامی آموختهام بپردازم و با حضور در عرصه فعالیت رسانهای به پایداری این گفتمان که برآمده از نیاز عمیق روزگار ما به تعمیق فرایند اندیشه جریان اصلاحی و متکی بر وفاق همه مردان و زنان اندیشمندی است که عمر خود را در انقلاب اسلامی زیسته و با فراز و فرود و خاستگاه و اصالتهای آن آشنا هستند - از همه اقشار مردم و جریانهای سیاسی، اجتماعی و فعالان فرهنگی و دانشگاهی- به سهم خود کمک کنم.
به سایت معاونت مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مراجعه کردم، فرمهای تقاضای نشریه را پر کردم و به انتظار سیر قانونی و اداری کار چشم به تدبیر مسوولان امر دوختم.
در آن فرم از من خواسته شده بود که توضیح دهم که انگیزهام از انتشار نشریه چیست؟
من نوشتم:
«فضای همگرایی و توجه و گرایشی که به پرهیز از دوئیت و دست گذاشتن بر اختلافها و کینههای گذشته، شکل گرفته است و همت عمومی مردم و مسؤولین برای شکل دادن به فضایی خالی از تنش و پر از شکافهای گوناگون و بازدارندهی توسعه و تعالی ملی، نیازمند رسانهی مکتوبی است که فارغ از آمد و شد دولتها، به تقویت، تعمیق و تحکیم این فضا و به تحقق این نیاز ملی کمک کند. این رسانه، باید تماماً با اهدافی ملی و فراگروهی و متکی بر روشهای حرفه ای و با شمول و دربرگیرندگی آراء و افکار همه صاحبان اندیشه و آحاد نخبگان ملی و دلسوز، منتشر شود و بتواند فارغ از تنازعات احزاب و گروهها و جریانات سیاسی و طبقات مختلف صنفی و اجتماعی به هم افزایی ملی، کمک و یاری رساند و همه مردم، مستقل از گرایشهای سیاسی و عقیدتی خود، به آن احساس انس و نیاز کنند.
فرضم این است که چنین روزنامهای، باید به مثابه یک نهاد و سرمایه ملی، سالیان سال عمر کند و به ظرفیتهای مردم، فارغ از آمد و شد این یا آن دولت، کمک کند و مثل یک میراث ماندگار در هر زمان و هر دوره، محل مراجعه و تعلق خاطر مردم باشد.
ضمن احترام به تمام دستاندرکاران رسانهای موجود، حقیقت آن است که بضاعت جامعه مطبوعاتی ما برای تحقق چنین هدفی، باید بازنگری، بازسازی و انگارهگذاری شود. به همین منظور، گرد هم آوردن بهترین، باسابقهترین و خوشنامترین چهرههای مطبوعاتی سه دهه اخیر را که از ظرفیتهای حرفهای لازم و در سطح بالا برخوردارند و قایل به گفتمانی هستند که در مقدمهی این نوشتار به آن اشاره شد، وجههی همت خویش قرار دادهام تا به کمک هم به تحقق این امر، اهتمام کنیم و خوشبختم که به اطلاع برسانم با جلب همکاری تیمی حرفهای، تصور میکنم که بتوان با اتکال به خداوند و همراهی و همدلی متولیان امر و فرهیختگان و نخبگان فرهنگی و مطبوعاتی، به تعمیق فضای صمیمی و همدلانهی شکل گرفته در جامعه خدمت کنم و در ترازی که از یک روزنامه ملی انتظار میرود، به ارتقای سطح گفتمانهای ملی و تعالیبخش و اعتلا و پیشرفت جامعه کمک کنم و در این راه امیدوارم در فراز و نشیب های پیش رو از یک تعامل سازنده و متقابل با کارشناسان خبره و ورزیده در حوزههای مختلف معرفتی بهرهمند باشم.»
***
با محمد قوچانی هر از چندی که پیش می آمد و صحبت میکردیم، معلوممان بود که هر دو، انگار در جستوجوی چیز دیگری هستیم و هر دو دوست داریم تا روزی روزگاری با هم و به کمک هم به «تحقق آن چیز دگر» کمک کنیم.
وقتی «پروانه انتشار روزنامه» به دستم رسید، تلفن را برداشتم و از «محمد» خواستم تا همدیگر را ببینیم. بزرگواری کرد و آمد و بیمقدمه گفتم محمد! اکنون وقت آن «چیز دگر» فرا رسیده است!
و محمد شکفته شد و هیچ توضیح دیگری لازم نبود تا با هم بگوییم. چون بهکرات درباره آن «چیز دگر»، آزاد و رها و بیتشویش سخن گفته بودیم.
محمد قوچانی، بیشک نابغه روزنامهنگاری دوران ماست و من بر این باورم که به او باید بهعنوان یک سرمایه ملی نگریست و از حریم و حرمت او مسؤولانه دفاع کرد و کوشش مجدانه، فداکارانه و عاشقانهاش را در عرصه روزنامهنگاری، پاس داشت و حتی اگر با او در حوزهای و یا در مواردی توافق نداریم، فقط حق داشته باشیم از مسیر گفتوگوی انتقادی با او مواجه شویم و هرگز به خود اجازه ندهیم با ردیف کردن فهرست بی شماری از آرمان های دور و دراز در حوزه «آزادی» و یا با تصلبی نامتعارف و بی تحمل، در حوزه «حصر آزادی» این منبع جوشان خلاقیت و ابتکار را فرسوده و ناکارآمد کنیم.
من با تمام قلبم به او باور و اطمینان دارم اگر این فرصت از او و من گرفته نشود به کمک جمع بزرگی از همکاران حرفه ای و متعهد بنایی را خواهیم ساخت تا سالیان متمادی بپاید و مایه آشتی مردم با مطبوعات و رسانه های ملی شود و مردم برای آن که از حقایق میهنشان مطلع شوند، چه تلخ و چه شیرین، آن را از منابع مورد اعتماد داخلی خود بشنوند و تحلیل ها را از هر منظر و نگاه از زبان و قلم نخبگان و اندیشمندان و فرهیختگان خود بخوانند و قضاوت کنند.
برای آن که جای هر پیشداوری و مداخله و مجامله ای در قضاوت و صدور حکم نامربوط و غیر واقع از هر طرف گرفته شود اگرچه این بیانیه را به تطویل و درازگویی می کشاند، ضمن آن که متعهد می شویم که جز در اقتضاِئاتی خاص در روزنامه دراز گویی نکنیم، فهرستی از تاملات و باورهای مشترکمان را که مبنای انتشار روزنامه خواهد بود، جهت آگاهی همه مردم منتشر می کنیم و از اصحاب ادب و فرهنگ و همه اهل نظر می خواهیم تا با راهنمایی خود، در مسیر انتشار روزنامه خوب و ملی کمک کنند.
تأملاتی در باب فعالیتهای رسانه ای در ایران؛ باورها، توافقات و اشتراکات
1- استقرار، استمرار و بقای ساختارهای سیاسی برخاسته از تحولات اجتماعی، به مقتضای زمان، نیازمند بهره گیری از ساز و کارهای مناسب و هم سنخ هستند.
2- انقلاب اسلامی ایران پدیده ای است اصیل که در مسیر کمال ملت ایران به وقوع پیوست. این انقلاب، «علیه نظامی ظالمانه و فاسد» انجام شده و از «آرمانهای متعالی»، «پشتوانه قدرتمند مردمی»، «روش های اخلاقی» و «رهبری کارآمد» برخوردار بوده و با کمترین هزینه ممکن، به هدف خویش دست یافته است.
3- «نظام جمهوری اسلامی» بهترین گزینه ممکن در مقطع پس از انقلاب اسلامی بوده و بیشترین سازگاری را با «اندیشه راهنمای انقلاب» و «جریان رهبری کننده آن» داشته است.
4- ایران اسلامی، میراث دار انقلاب بزرگی است که ساختارها و نهادهای خویش را سالیانی است مستقر ساخته و در مسیر تعمیق و تثبیت ارزش های اسلامی و انسانی گام بر می دارد. ایران نیرومند امروز به توسعه اعتبار، منزلت داخلی، منطقه ای و جهانی خویش می اندیشد.
5- امروز گفتمان غالب در دنیای مدرن، فلسفه سیاسی غرب با رویکردی لیبرالیستی است. جامعه مخاطب ایرانی نیز، خواه ناخواه در کوران تأثیرپذیری از تحولات، تنوعات، مزیتها و البته عوارض این جریان جهانی قرار دارد. مواجهه این جامعه با آن گفتمان، باید هوشمندانه و از سرِاندیشه باشد.
6- منطق پایداری و توسعه ماندگار نظام، حکم می کند تا مسئولان ارشد نظام با ابتناء به ارزشهای ذاتی انقلاب، در ساحت اندیشه و آرمانهای ملی با جهان پیرامونی خویش، دستآوردهایی را که با منطق ارزشی انقلاب و مردم سازگار باشد به درستی برگزیند و از آن چه که در منظومه نظام فکری و مستقل ملت مسلمان نمی گنجد و پیامدهای سوء و ناهنجار به بار می آورد، پرهیز کند.
7- ایران اسلامی فارغ از این که چه رویکردی را به صورت راهبردی در عرصه سیاستورزی و تحولات زیرپوستی جامعه در پیش می گیرد، بی آن که مرعوب دستآوردهای دنیای غرب باشد، باید برای نسل آینده خود، مبانی مقوّم و بنیان های امنیت ملی خویش را چنان تعریف کند تا بی آن که در دام انزوا و عصیان گرفتار آید، بر مبانی انسانی و جهان شمول اسلامی خود استوار بایستد و برای شهروندان و مردمان آزاده خود در تعامل با سایر ملت ها، زیست جهانی مستقل را ترسیم کند.
8- در شرایط کنونی، تنها راه اداره موفق امور عمومی در کشور، پذیرش تمام عیار قانون اساسی و همه ارکان آن است. البته تنوع و چندگانگی دیدگاه ها در چهارچوب این قانون مورد قبول بوده و مغایرتی با فصل الخطاب بودن قانون اساسی ندارد.
9- به اعتقاد ما در فلسفه سیاسی روزگار کنونی، احزاب و رسانه ها، از مولّفه های جدی، موثر و کارآمد در حوزه امنیت ملی تعریف می شوند و هیچ حکومت فرهیخته و فرهمندی را از اهتمام و توجه به آن گریزی نیست. ظرفیت های بارور و تأثیر گذاری که بی تردید در پایداری نظام های سیاسی نقشی به سزا و شگرف دارند.
10- در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نقش و تأثیر «رسانه ها و احزاب»، صادقانه و هوشمندانه به رسمیت شناخته شده است و به تعبیری نهفته در مضمون قانون، حفاظت و صیانت حقوق ذاتی مردم را در ساختار قدرت از چنین رهگذری (نقش آفرینی حزب و رسانه) معنا کرده است.
11- اداره کشور در جهان پر تنش و پرتلاطم کنونی، محتاج به حضورِ محوری مقتدر و مشروع برای حفظ انسجام کشور و گذر موفقیت آمیز از بحران هاست. جریان های فکری و سیاسی باید جایگاه ویژه این مرکزیت دارای اقتدار را حرمت گذارند و حمایت همه جانبه خود را از این جایگاه رفیع، صمیمانه نشان دهند.
12- عموم فعالیت های سیاسی نخبگان ایران در سه دهه پیشین و همچنین تلاش های رسانه ای هم سو با آن، عمدتاً تابع رفتاری غریزی، غیرشفاف و خود به خودی بوده و کمتر از تدابیر استراتژیک؛ معنادار و هدفمند برخوردار بوده است، بر این اساس از منظر نگاهی آسیبشناسانه و انتقادی، باید به صراحت تأکید کرد که رابطه رسانهها و حاکمیت از یک عارضه تاریخی رنج برده و می برد و رفع این عارضه تاریخی موکول به این است که به طور موکد اصلاح روندها و عملکردها در دستور کار متولیان حکومت و مسوولان این حوزه ها قرار گیرد.
13- فعالیت رسانهها، عمدتاً در گذشته تاریخی خویش، در منطقه الفراغ عدم حضور مدبّرانه حکومتها بوده و بدون حضور عناصر کارآمد، حرفهای و مسؤولیت شناس رسانهای و در غیبت تعریفی فراخ از وفاق ملی، جریان داشته است.
14- با دست به دست شدن ساختار دولتها از ابتدای انقلاب تا کنون، در میان نحله ها و اندیشه ها و طبقات مختلف نخبگان جامعه، امروز به روشنی می توان به نقش کلیدی و موثر رسانه ها-چه در مسیر اصلاح و چه در روند تخریب و سنگ اندازی- پی برد.
15- در مقام حضور موثر در عرصه فعالیت های رسانه ای- آن هم پس از چندی فراموشی و خاموشی- بر این باوریم که رابطه حکومت و رسانه ها، باید از نو آسیب شناسی و باز تعریف شود و حقوق متقابلی که حاصل جمع آن، منافع مردم را رقم می زند به رسمیت شناخته شود.
16- حقوق متقابلی که مورد انتظار است، علی الاصول باید در یک منظوﻣﺔ فکری و حقوقی انعکاس یابد و از آن انعکاس، تلقی واحدی تعریف و تفسیر شود، به طوری که، به هر میزان، حاکمیت از رسانه ها مطالباتی را مطرح کند، در همان رژیم حقوقی و دستگاه فکری، حقوق رسانه ها محترم شمرده شود و از حاکمیت و دولت مبعوث، از آن همان مطالبات، مورد انتظار قرار گیرد.
17- به صراحت اعلام می دارد، حاکمیت - فراتر از دولت - برای صیانت از ارزشهای نظام و مراقبت عادلانه و فراگیر از حقوق ملت، شئونی دارد که باید بیهیچ امتناعی و البته با اشتیاق، از سوی رسانهها مراعات شود و هیچ گاه از منظر توجه و انتباه رسانهای نباید مغفول واقع شود. همچنان که همین مطالبه از منظر نقش ذاتی رسانهها در دفاع از ظرفیت ها، منافع ملی و حقوق برابر شهروندان از فرصت ها، منزلت ها و حقوق انسانی شان از حاکمیت مورد انتظار است.
18- در مقام نظارت و ارزیابی عملکرد رسانهای، نگاه منقطع و جزئی نگر، کاری پرخطا، و سخت رَهزن عقلِ مدبّر است. منطق جامع رسانه ای، نگاه «درازمدت»، «بلند نظرانه» و «ترکیبی» را مطالبه می کند؛ ارزیابی ها باید همه جانبه گرا، عمق نگر و در بازه های زمانی معقول و متعارف باشد. نظارت های رسانه ای باید از دستور کار نهاد های اطلاعاتی، امنیتی، قضائی رخت بربندد و جایگاه خویش را در حوزه اندیشه و فرهنگ باز نماید. نظارت ها اصالتاً باید مشفقانه و اصلاح طلبانه و ارشادی بوده و مقابله های قضائی و امنیتی امری استثنایی و عَرَضی باشد و به حسب ضرورت و به ندرت، ملاک برخورد قرارگیرد تا پیوسته اقدام نهادهای ناظر، مشروع و مقبول نظر صاحب نظران باشد. حقیقتی که امروز با کمال تأسف، کمتر به چشم می آید.
19- باور ما این است که حقوق رسانه ها و حاکمیت در طول هم تعریف می شوند، چرا که هر دو حامیان و حافظان و پاسداران حقوق مردم قلمداد می شوند. به ادبیاتی دیگر معتقدیم حقوق، اصالتاً از آنِ ارزش ها و مطالبات مردم و طبعاً نظام برخاسته از آن است و مطالبات رسانه ها، شعبه ای از حقوق اصیل نظام و ارزش های آن و مردم که صاحبان اصلی نظام اند، می باشد. رسانه ها در «چرخه بازخوردها» و با تعقیب نقش «اصلاح گرانه» خود، همواره یاران مردم و نظام اند و از فساد و عوارض قدرت غیرمهذب نیز پیشگیری میکنند.
20- رسانهها و حکومتهای صالح، در برابر هم نمینشینند، هر دو در یک راستا عمل میکنند. رسانهها چشم بیدار قدرت و حکومت صالحاند. حضور مستمر رسانه و پل ارتباطی آن که در فراخنای دو جبهه «مردم» و «قدرت حاکم» کشیده شده است. به طور اعتماد آفرین و روزافزون، حکومت و قدرت را در مقام خدمت به مردم، و مردم و افکار عمومی را در مقام همراهی و استمرار پشتوانههای معنوی حاکمیت، بسیج میکند.
21- رسانهها بر این باورند که افسون قدرت لایزال و نامحدود در کمین گاه متولیان حکومت نشسته است و همواره آنها را به سوی طعمه طلبی و خطاکاری سوق میدهد. رسانهها با توجه به چنین پیش آگاهی، تصمیمات و عملکرد متولیان را فارغ از اصالت حقوق ذاتی حاکمیت به حساب میآورند و با نقد مستمر و شفقت آمیز، روزمره، مجریان و مسؤولان را رصد کرده و هشدار میدهند.
22- حل مسائل و مشکلات جامعه تنها در سایه جلب مشارکت همگانی ممکن است. همه ایرانیان دل سوز و قانون پذیر باید به اظهار نظر در غالب مسائل کشور دعوت شوند و رسانه ها، مردم را به زیست توأم با مدارا با یکدیگر سوق دهند.
23- متولیان امر در عرصه قدرت نباید خود را عِدل «ناموس حکومت» بنامند. مسؤولان و صاحبان قدرت زمانی مورد احترام و تمجید و تکریم اند که از تکالیف و رسالت های تشکیلاتی و ارزشی نظام سر برنتافته و به فریب و نیرنگ و کاستی و منفعت طلبی روی نیاورند.
24- فعالان رسانه ها نیز بالقوه، استعداد درغلتیدن در وادی خطا و فریب و خودخواهی و سوء استفاده های فرهنگی را دارند. افسون قدرت قلم، همچون افسونِ قدرتِ نامحدود حاکمان، در عقبه انحراف و سقوط ارباب رسانهها در کمین نشسته است، بر این باوریم که صاحبان قلم را در عرصه نشر نباید، بدون نظارت صادقانه، عالمانه و کنترل شرافتمندانه رها ساخت. ما معتقدیم که «آئینه آلوده قدرت را نمی توان با دستمال کثیف تمیز کرد.»
25- رسانهها به میزانی که در قانون، بسط ید و اختیار دارند تا در عرصه نشر و تعمیم اندیشهها قلم فرسائی کنند، در همان تراز نیز مسؤولیت دارند و البته که معاقباند. «موضوع برابری مسؤولیت و اختیار»، یا «منطق توازن اراده و تکلیف» امری جدا ناشدنی و در هم تنیده است.
26- رسانهها باید زمان شناس باشند و برای تحقق منویات رسانهای خود، از ساز و کارهای موثر و تدابیر روزآمد برای حصول نتایج آن استفاده کنند.
27- رسانه ها باید نیروهای خلاق و کارآمد خود را همواره تحت نظارت و آموزش های حرفه ای قرار دهند. ارباب جراید و رسانه، باید به طور مستمر همکاران خود را از احتمال درغلتیدن قلم در وادی فساد و خشونت و عدول از ضوابط و اصول، در تنبه و آگاهی قرار دهند.
28- مرکز «ایده سازی» و «تصمیم سازی» باید داخل کشور باشد. از این رو، بایستی با ارائه اطلاعات به موقع و مناسب به مخاطبان از یک سو «اعتماد» آنها را جلب کرد و از سوی دیگر آنها را از رجوع به منابع خارجی، بی نیاز ساخت.
منشور اعتقادی و التزامی ما در فعالیت رسانه ای
1- رسانه ها، باید در چارچوب نظام اسلامی و ارزش های برخاسته از آن گام بردارند.
2- باورهای ما و مصالح جامعه اقتضاء می کند تا هوشمندانه برای گسترش و ژرفا بخشیدن به دانش ها، باورها، گرایش ها و رفتارهای دینی بکوشیم. اگر چه به دلیل واکنش های موجود در جامعه و احساس اشباع کاذب موجود، این کار بایستی به صورت «غیر مستقیم» و از خلال «بحث و گفتگوهای انتقادی» انجام گیرد. هر گونه «تبلیغ مستقیم و کم محتوا» و «تک گویی» ممکن است در شرایط کنونی نتایج نامطلوب به بار آورد.
3- مطالبات مردم و انعکاس نظریات مشروع آنان، از وجوه ذاتی و جدا ناشدنی ارزش های نظام و منویات و دغدغه های حاکمیت قلمداد می شود.
4- رسانهها، هیچ گاه نباید از تکالیف و الزامات قانونی و فلسفه وجودی خویش عدول کنند. آنها باید وظایف توصیفی و اثباتی خود در قانون مطبوعات را به شایستگی ملاک عمل قرار دهند.
5- رسانه ها، در تنظیم روابط اطلاع رسانی خود باید مستقلات عقلی، روشن ضمیری و دور اندیشی را هیچ گاه فراموش نکنند.
6- رسانه ها، موظف اند در چارچوب روابط اخلاقی و ادب اجتماعی و سیاسی و به دور از هرگونه تعرض و تعدّی غیرشرعی و غیرقانونی حرکت کنند.
7- رسانهها باید از ایجاد اضطراب و تنش روحی در میان مردم اجتناب کنند. تنش های گاه و بی گاه پیش آمده، موجب فرسودگی روانی بخش های مختلفی از مردم شده و پی آمد آن برای جامعه پر هزینه است. آرامش، در سایه «گفتگوی منطقی»، «احترام به دیگران»، «آغوش گشوده» و «اهمیت دادن» به افراد حاصل می شود.
8- رسانه ها، اصالتاً خود را چشم بینا و بصیر مردم و دلسوزان نظام در نیل به اهداف بلند آرمانی و ملی می دانند.
9- رسانه ها، وظایف و الزامات و تکلیف پذیری خود را در برابر حاکمیت، مستقل و متفاوت از مطالبات دولت ها قلمداد می کنند. رسانه ها توقعات دولت ها را الزاماً و همواره، همسو با خواست مشروع حاکمیت ارزیابی نمی کنند.
10- رسانه ها باید از نشر اکاذیب و ایراد تهمت و افتراء و سیاه نمایی دوری کنند.
11- رسانه ها علی العموم و حسب موارد هامّ و استراتژیک به طور خاص، باید تکالیف ملّی و آرمانی نظام را مورد اهتمام و توجه عمل رسانه ای خود قرار دهند. رسانه ها باید عهده دار اقداماتی شوند که نتیجه آن به تقویت و تکریم نظام می انجامد.
12- جامعه ایران در برگیرنده گروه های مختلف و صاحبان علائق، منافع و عقیده های متفاوت است. این علائق در موارد متعدد، قابل یکسان سازی و یکی شدن نیست. رسانههای مستقل، عموماً بازتابدهنده این تفاوتها به شمار میروند.
13- هدف اصلی ما در ارائه گزارش رقابت ها و منازعات سیاسی، تحریر محل نزاع و توضیح دیدگاه ها و علائق طرف های درگیر در منازعه و رقابت است نه جانبداری از این یا آن سوی منازعه.
14- رسانهها باید مرزهای سیاسی و اعتقادی بسیاری را مراعات کنند. حداقل هایی که مورد نظر و توقع و انتظار است و در هیچ زمان و به هیچ بهانه نباید حریم آن شکسته شود، به شرح زیر قابل توصیف و تفصیل است:
- رسانه ها باید حافظ و منادی ارزش های اصیل انقلاب، نظام و امام و رهبری باشند.
- رسانه ها باید حرمت و اعتبار ارزش های اخلاقی جامعه را پاس بدارند.
- رسانه ها باید ارزش های اعتقادی و حساسیت های ملی و آرمان های تاریخی جامعه را ارج بگذارند و حریم آن را به احسن وجه مراعات کنند.
- رسانه ها باید، حریم قانون اساسی و مضامین و موازین آن را به جدّ نگاهبانی کنند و اعتبار و حرمت تدابیر و مقرراتی را که وجاهت قانونی می یابند، به شایستگی نگه دارند. نقد و نظر روی مفاهیم و منطق تدابیر اتخاذی، باید همه جانبه نگر و شرافتمندانه باشد.
- رسانه ها باید حقوق مردم را به صورت مستوفی رعایت کنند. هیچ شهروندی نباید در رسانه و مطبوعه، حقوقش تضییع شود.
- رسانه ها باید، گزارش وقایع ایران و جهان را در هر زمینه ای، مستند به واقعیات تأیید شده و منابع معتبر منتشر کنند.
- رسانه ها باید، اطلاع رسانی به شهروندان را به منظور تسهیل در تصمیم گیری آگاهانه در عرصه عمومی جزء دغدغه های کار خویش قرار دهند.
- رسانه ها باید، از تحریک احساسات مردم، نفرت پراکنی، دشمنی قومی و نژادی و تهمت و افترا بپرهیزند.
- رسانه ها باید، به ترویج همبستگی اجتماعی و وحدت ملی اهتمام ورزند.
- رسانهها باید، کمک به رشد آگاهی عمومی و مقابله با فساد سیاسی، سوء استفاده از قدرت، ثروت و اعمال نفوذ را در حوزه منافع عمومی، مورد توجه فعالیت رسانه ای خود قرار دهند.
امیدوارم بتوانیم در عمل مصداق تبعیت از این کلام نورانی خداوند سبحان باشیم که فرمود وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ، وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً و امید که میانه روی، اعتدال و پرهیز از افتادن در دام چپ و راست هماره نصب العین رسالت سنگینی باشد که از بیست و چهارم آذرماه، حاصلش را روی پیشخان مطبوعات و در میان خانه هایتان خواهید دید.
با ادب و احترام به پیشگاه همه مردم ایران زمین که «مردم امروز»، روزنامه همه آن ها خواهد بود.
احمد ستاری
مدیرمسؤول روزنامه مردم امروز»