bato-adv
کد خبر: ۲۱۱۱۵۱
تصویر صفحه نخست رونامه‌های امروز صبح

همدردی با قربانی‌های اسیدپاشی

از میان عناوین متفاوت روزنامه‌های امروز، مجازات برای اسیدپاشی در اصفهان، در صدر تیتر اخبار صفحات نخست روزنامه‌های امروز قرار دارد.
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۲ - ۲۹ مهر ۱۳۹۳
فرارو- از میان عناوین متفاوت روزنامه‌های امروز، مجازات برای اسیدپاشی در اصفهان، در صدر تیتر اخبار صفحات نخست روزنامه‌های امروز قرار دارد.

روزنامه شرق در همین راستا در تیتر نخست خود با عنوانِ "بازداشت 4 مظنون اسیدپاشی" به خبر دستگیری اسیدپاش‌ها در برخی منابع اشاره کرده است. همچنین روزنامه شهروند در گزارشی از ملاقات و همدردی آمنه (قربانی اسیدپاشی سال‌ها پیش) با قربانیان اصفهان پرداخته است.

روزنامه شهروند در مطلبی با تیترِ "همدردی قربانی‌های اسیدپاشی" می‌نویسد:

"ساعت ١٠ صبح بود که با آمنه و مادرش به سمت بیمارستان سوانح سوختگی مطهری رفتیم.  مقابل بیمارستان که رسیدیم پدر و مادر سهیلا به استقبال آمدند.  حالا آنها دختری را در مقابلشان می‌دیدند که با روحیه بالایش توانسته بود خیلی زودتر از آنچه که پیش‌بینی شده بود به جامعه برگردد.  مادر آمنه در یک پوشه آبی‌رنگ عکس‌های دخترش را آورده بود و به خانواده جورکش نشان می‌داد.  عکس‌های قبل و بعد از اسیدپاشی، عکس روزهای اولی که آمنه هم مثل سهیلا با صورت باند پیچی شده روی تخت بیمارستان انداخته بود حالا این ٢ خانواده را به لحاظ شرایط یکسان به یکدیگر پیوند زده بود.  آمنه از روز حادثه که جنون عاشقانه خواستگارش گریبانش را گرفت به خانواده جورکش گفت: « می‌خواستم درس بخوانم و در اجتماع موفق باشم اما آخرین چیزی که قبل از قربانی شدنم دیدم شبحی بود که مایعی داغ را با یک پارچ قرمز رنگ به صورتم پاشید.  از رمضان‌سال ٨٣ بود که این کابوس را با خود یدک می‌کشم.  دیر به بیمارستان منتقل شدم و به دلیل غفلت پزشکان شیفت، چشمانم را دیر شست و شو دادند و به همین دلیل دید چشمانم رو به تحلیل رفت و کم‌کم بینایی‌ام را از دست دادم. »مادر سهیلا درحال نگاه کردن به عکس‌های آمنه بود که عکس دختر خودش را هم نشان داد.  سهیلا زیبا و معصوم بود.  با موهایی مشکی و آرایشی ساده، او تنها دختر خانواده جورکش بود و از شخصیت خانواده‌شان بیش از پیش بر عصیانگری مردان ناشناس که زندگی عادی و حق شهروندی‌اش را ساقط کرده بودند اطمینان پیدا کردم.  دغدغه این پدر و مادر تنها زیبایی چهره سهیلا نبود، آنها بیشتر نگران چشمان دخترشان بودند.

مادر سهیلا در رابطه با روحیه دخترش به شهروند گفت: «سهیلا نگران چشمانش است.  همش میگه مامان می‌خوام حداقل جلو پام رو ببینم.  دخترم هر روز جیغ می‌زند و گاهی به خاطر درد به او مرفین تزریق می‌کنند.  با این حال ساعت‌هایی هم هست که روی تخت می‌نشیند و برایم آواز می‌خواند و من با دوربین تمام این روزهای سخت را ثبت می‌کنم، تا بعدها به او نشان بدهم. من به بینا شدنش امیدوارم.» در میان صحبت‌هایمان بود که پدر سهیلا با تلفن هماهنگی‌های لازم را با دکتر امامی در بیمارستان فارابی انجام داد تا دخترش را برای معاینه چشمانش به آن‌جا منتقل کنند. در حالی که با آمنه، سر بالایی خیابان رشید یاسمی را در زیر نم نم باران پاییزی بالا می‌رفتم حالا دیگر به سرگذشت او فکر نمی‌کردم از حالا به بعد باید، به آینده سهیلا فکر کرد."

تصویر صفحه نخست سایر روزنامه‌ها را در زیر می‌بینیم:


















bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv