عید قربان نزدیک است. کمکم سروکله
گوسفندان در نقاط مختلف شهر پیدا میشود. مسوولان میگویند امسال 60هزار
راس گوسفند ذبح میشود. گوسفندانی با وزن متوسط 50کیلو و قیمت
12هزارو500تومان در هرکیلو. بنابراین امسال حاجیها و نذرکنندهها رقمی
بالغ بر 375میلیاردتومان صرف خرید گوسفند میکنند. این عدد را به مبالغی
که صرف کشتار گاو و شتر میشود نیز باید اضافه کرد.
اما در این بازار میلیاردی باید مراقب کلاهبرداری دلالان باشید. رسم آنها
هرسال تکرار میشود و اگر کمی شما را ناآشنا ببینند حتما از قالبکردن
گوسفند لاغر بهجای پروار به شما ابایی نخواهند داشت؛ تخلفی که گاه به قیمت
20کیلو اضافهپرداخت برای مشتری تمام میشود.
قوچحصار، بازار اصلی چوبداران
حاجیان قدیمی یعنی آنهایی که هرسال بر قربانیکردن گوسفند در روز عید
قربان اصرار دارند میدانند که بازار اصلی چوبداران «قوچحصار» است؛
محلهای پایین شهرری. بهجز آن عمدهفروشان در اسلامشهر و شهریار هم
گوسفندانشان را به میدان میآورند ولی «قوچحصار» حکم مولوی برای
پارچهفروشان را دارد. آنها که حوصلهای دارند و وسیله مخصوص برای حمل
گوسفند، زحمت رفتن تا «قوچحصار» را بر تن روا میدارند و باقی که البته
اکثریت مشتریان را شامل میشوند؛ خریدار گوسفندان عرضهشده در سطح شهر
خواهند شد. ولی در سطح شهر خرید مانند مراکز عرضه عمده نیست. اینجا پر از
دلالانی است که دندان برای سود بیشتر تیز کردهاند.
به«قوچحصار» میرویم. اینجا از اکنون حال و هوای عید دارد. دامداران که
تعداد زیادی از آنها به روش سنتی دام خود را پرورش میدهند اینجا برای عرضه
گوسفندانشان گرد آمدهاند. دامداران صنعتی هم حضور دارند ولی علی سلیم،
یکی از چوبداران میگوید: «اکثر دامداران صنعتی دامشان را مستقیما به شهر
برده و آنجا عرضه میکنند. ما که هزینه حمل برایمان گران تمام میشود و
آشنا و پارتی در شهر نداریم اینجا به دلالان میفروشیم.»
یک صف طویل از
گوسفندان فربه از باقی جدا ایستاده. همه پشتسرهم هستند. صاحبشان در سایه
دیواری روی زمین نشسته است. علت صفایستادن آنها مشخص نیست شاید به گفته
یکی از بچهچوپانها بهخاطر جداکردن خود از سایر گلهها اینطور
ایستادهاند. یکی از چوبداران میخندد و میگوید: «میخواهند سایه دیوار را
از دست ندهند.» اینجا بز و قوچ هم میتوان دید. بزها بیشتر جستوخیز
میکنند. گویی دنبال غذا میگردند اما از علوفه خبری نیست. از دامداری که
شلوارش من را به یاد خطه کردستان میاندازد میپرسم چرا به اینها آب و غذا
نمیدهید؟ او که خود را رحمان فضلعلی معرفی میکند میگوید: «موقع فروش به
آنها غذا نمیدهیم تا با وزن واقعی بفروشیمشان.»
فعالیت دلالان از یک هفته به عید آغاز میشود
دلالان از چه زمانی برای خرید میآیند و گوسفندان را به چهکسی میفروشند؟
فضلعلی در پاسخ اظهار میکند: «دلالان از یک هفته مانده به عید قربان برای
خرید به «قوچحصار» میآیند. آنها به این زبانبستههای خریداریشده از
دو، سهروز مانده به عید، علوفه و نان نمکین میخورانند.» برای افزایش وزن
آنها؟ «بله دقیقا. این کار سبب میشود گوسفندان بیش از حد معمول آب بنوشند و
وزنی بیش از وزن واقعی پیدا کنند.» مگر این کار چقدر بر وزن آنها
میافزاید؟ «گوسفندی که شکمش پر باشد تا پنجکیلو بیشتر از وزن واقعی را
نشان میدهد. اگر دقت کرده باشید هر زمان که برای خرید به مراکز مراجعه
میکنید گوسفندان در حال خوردن و نوشیدن هستند. اصلا گوسفند شکمخالی را
روی باسکول نمیبرند.»
تخلفات پنهان
شنیدهام تخلفات دیگری هم وجود دارد، «درست است. ایکاش به سیرکردن شکم
گوسفند اکتفا میکردند اما آنها راضی به پنجکیلو سود هم نیستند. غالبا
آنها با دستکاری باسکول تا 15کیلوگرم گوسفند را چاقتر نشان میدهند. پس
از کشتار هم عنوان میکنند که وزن ازدسترفته متعلق به امعا و احشا و پوست
بوده است.»
میش را به اسم نر میفروشند
حین صحبت، توجهم به یک معامله جلب میشود؛ فردی به اندازه یک پشت وانت
گوسفند میخرد، یکی از فروشندگان که خود را اصغرشاهی مینامد خط نگاه مرا
میبیند و میگوید: «بیشتر گوسفندانی که خریده، میش هستند.» میپرسم چه
فرقی با گوسفندان دیگر دارد؟ توضیح میدهد: میشها گوسفندان ماده سندار
هستند که گوشتشان دیرپزتر است، قیمت آنها تا دو یا سههزارتومان کمتر از
بره ماده و نر است ولی اینها، میشهایی که امروز بردند به قیمت گوسفند نر
یا بره ماده در شهر میفروشند.»
قیمتها حول محور 11هزارو500 تا
12هزارو500تومان است. اگرچه دولت اعلام کرده گوسفند زنده را باید
11هزارو500تومان عرضه کنند اما قیمت تا 13هزارتومان هم اعلام میشود. آن
دسته از گوسفندان ارزانتر در بازار که 10هزارو500 و 11هزارتومان
فروخته میشوند همین میشها هستند. همینطور که شاهی داشت جزییات را شرح
میداد در ذهنم محاسبه میکردم چقدر از آن 375میلیاردتومان میتواند سود
ناشی از تقلب دلالان باشد؛ 15کیلو روی هر گوسفند یعنی 30درصد سود، این
رقمی است که در اثر تقلب به جیب عدهای سودجو میرود. سلیم که حالا در
میان صحبت مجبور است گوسفندهای خود را به سمت جایگاهشان هدایت کند،
همینطور که چوب دستی خود را بالاوپایین میبرد؛ از احتکار صحبت میکند.
«احتکار فقط به کالاها و اجناس فروشگاهی محدود نمیشود، در کار ما هم
احتکار وجود دارد؛ گاهی در ایامی که تقاضا پایین و قیمتها رو به کاهش است،
سر و کله خریداران کارکشته پیدا میشود. دامداران که برای تامین مایحتاج
دامشان به پول نیاز دارند مجبور به فروش میشوند غافل از اینکه دام آنها
نزد این محتکران تا زمان افزایش تقاضا نگه داشته شده و آنوقت به قیمتهای
گزاف فروخته میشوند. کار را ما انجام میدهیم، گرمای آفتاب و سوز سرما
نصیب ما میشود، اما سودش به جیب واسطهها میرود.»
یعنی شما با کار
شهرداری و دامپزشکی برای عرضه بهداشتی دام مخالفید؟ سلیم در پاسخ میگوید:
«ما مخالف نظارت نیستیم اما ایکاش دامها را بهجای دلالان، از ما
میخریدند.»
حضور چوبداران هنوز ملموس است
باوجود این اظهارات، یکی از اعضای جامعه دامپزشکان میگوید هنوز 90درصد
مردم، دام مورد نیازشان را از چوبدستداران تهیه میکنند. دلیل او هم
قابلدسترسبودن آنها در تمامی نقاط شهر است. با وجود آنکه شهرداری 79
جایگاه ثابت و 29 جایگاه سیار را در استان تهران تدارک دیده ولی دوربودن
این جایگاهها تمایل خریداران نسبت به مراجعه به این مراکز را کم کرده است،
درحالیکه خرید از چوبدستداران با یک تلفن قابل انجام است. اما این
کارشناس درخصوص حضور دلالان و سودهایی که آنها به جیب میزنند اظهارنظری
نمیکند.
ناظران دامپزشک موظفند برای تایید سلامت دامها در مراکز عرضه
حضور یابند ولی تعداد اندک ناظران سبب میشود سالی یکبار هم گذرشان به این
مناطق نیفتد. این موضوع را محبی یکی دیگر از اعضای جامعه دامپزشکان
میگوید. او با ذکر اینکه در تهران دوهزار قصابی فعالیت دارند، مجددا
تاکید میکند برای بازرسی این واحدها فقط 10 نیروی ناظر در تهران وجود
دارد. از کمبود نیروی ناظر هم که بگذریم، از نبود امکانات نمیتوان گذشت.
با وجود تاکید سازمان دامپزشکی بر حضور ناظران بهداشتی در محلهای عرضه دام
عید قربان، بهدلیل کمبود امکانات، این فقط یکحضور نمایشی خواهد بود.
هر
سال در روزهای نزدیک به عید قربان سازمان دامپزشکی بارها اعلام میکند که
مردم دام مورد نیازشان را از مراکزی که شهرداری در سراسر شهر برپا کرده
تهیه کنند. دلیل این سازمان هم اطمینان از سلامتبودن دامهای عرضه شده است
اما بهگفته یکناظر دامپزشکی که خواست حرفهایش با نام مستعار حمید ضیایی
چاپ شود؛ آنچه اتفاق میافتد حضور بیاثر ناظران است.
او خاطرنشان
میکند: برای اطمینان از سلامت دام باید امکاناتی در اختیار دامپزشک قرار
داده شود که سازمان دامپزشکی بهدلیل کمبود بودجه امکان تامین آن را نداشته
است. ضیایی افزود: هر سال ما با حضور خود در محلهای تعیینشده فقط نگاهی
به ظاهر دام میاندازیم و بیماریهای ظاهری آن مانند تببرفکی و سیاهزخم
را تشخیص میدهیم.