bato-adv
کد خبر: ۱۸۹۲۶

تروريسم دولتي اسرائيل

مهدي بخشي شيخ احمد

تاریخ انتشار: ۱۰:۳۸ - ۱۹ دی ۱۳۸۷

چه تفاوتی بین تروریسم دولتی و تروریسمی كه افراد منفرد مرتكب می شوند وجود دارد؟ اگر این تفاوت را درك كنیم می توانیم پیامدهای دهشتناك سیاست ایالات منحده در خاورمیانه را نیز بفهمیم. تروریسم دولتی اسرائیل، دفاع از خود تلقی می شود، در حالی كه حملات موشكی حماس و حملات انتحاری مبارزان فلسطینی تروریسم خوانده می شود.

همانند تعریف تروریسم، تعریف تروریسم دولتی نیز از اجماع لازم در میان صاحب نظران امر برخوردار نیست. البته تروریسم دولتی انواع مختلفی دارد كه از آن جمله است تروریسم دولتی نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره. امروزه انواع دیگری از تروریسم دولتی غذایی و بهداشت جسمانی نیز به وجود آمده است. 

آنچه در این نوشته مد نظر است تروریسم دولتی نظامی می باشد.
تروریسم روشی خشونت آمیز است كه توسط اشخاص، گروهها، و یا بازیگران دولتی به وقوع می پیوندد و اهداف آن بیشتر سیاسی است.
 
بر همین اساس حملات اخیر اسرائیل به نوار غزه نیز هدفی جز از بین بردن حماس و شكستن مقاومت مردم فلسطین ندارد. در واقع تروریسم عملی هدفمند است كه می خواهد با استفاده از خشونت ، ترسی در دل مردم انداخته و از این طریق بازیگران آن به هدف یا اهداف خود برسند. بدین سان هر عمل خشونت آمیزی كه توسط دولتها انجام می پذیرد تروریسم نیست. نكته مهمی كه باید به خاطر داشت این است كه هدف تروریسم فراتر از آسیب های جسمی است كه به مردم وارد می شود. 

به طور كلی سه نوع تروریسم دولتی در رفتار سیاست خارجی قابل تشخیص است:

1. دیپلماسی تروریستی زورگویانه؛ برخورد ایالات متحده با دولت عراق در قبولاندن توافقنامه امنیتی از این جمله است. 

2. تروریسم دولتی پنهان؛
1-2. تروریسم دولتی مخفیانه؛ بدین معنی كه یك دولت، مشاركت مستقیم در از بین بردن دولت دیگر داشته باشد. حمله اسرائیل به نوار غزه و تحت فشار قرار دادن دولت مردمی حماس از این جمله است. 

2-2. تروریسم حمایتی دولتی؛ در این نوع، گروههائی استخدام می شوند تا در  قلمرو دولتهای دیگر عملیات تروریستی انجام دهند. حمایت پاكستان از لشگر طیبه در این دسته جای می گیرد. 

3. تروریسم جایگزین؛ در این روش یك دولت از گروه یا دولت دیگر برای پیش بردن حملات تروریستی حمایت می كند. حمایت آمریكا از اسرائیل از این نوع می باشد.

عده ای از كارشناسان بر این باور هستند كه تروریسم دولتی بعد از جنگ جهانی دوم شروع شد. اقدام ایالات متحده در حمله اتمی به ‍ژاپن، اگر چه در یك جنگ اتفاق افتاد، اما بمباران هیروشیما و ناكازاكی، تنها موردی است كه یدر آن ،یك دولت از بمبهای هسته ای علیه مردم استفاده می كند. این عمل می تواند بزرگترین نماد تروریسم دولتی در قرن بیستم لقب بگیرد. اولین شخصی كه اصطلاح تروریسم دولتی را وارد ادبیات علوم سیاسی كرد، نوام چامسكی بود. به نظر او از نظر اخلاقی تروریسم دولتی به مراتب بدتر از تروریسم غیر دولتی است.

به چند دلیل تروریسم دولتی غیر اخلاقی تر از تروریسمی است كه توسط اشخاص و گروهها اتفاق می افتد. اول اینكه، در این نوع از تروریسم افراد بیشتری جان خود را از دست می دهند. دوم اینكه تروریسم دولتی مخفیانه تر از انواع دیگر آن به وقوع می پیوندد. سوم اینكه بر خلاف گروههای تروریستی غیر دولتی، دولتها امضا كنندگان حقوق بین الملل بوده و متعهد به احترام به حقوق دیگران هستند. و سرانجام اینكه گروههای تروریستی غیر دولتی، در اغلب موارد زمانی دست به اعمال تروریستی می زنند كه هیچ راه مسالمت آمیزی برای آنها باقی نمانده است، اما دولتهای حامی تروریسم می توانند از راههای دیپلماتیک و غیر خشونت آمیز  ، به اهداف خود برسند.

كشتار بی دفاع مردم فلسطین نیز، از زمان تاسیس اسراییل ، نمودی آشكار از تروریسم دولتی است. این رژیم در بیش از شصت سال اشغالگری همچنان به تروریسم دولتی خود ادامه می دهد. صهیونیستها با استفاده از ترفندهای مذهبی چنین وانمود می كنند كه ِاعمال این همه خشونت در فلسطین، برای تحقق اهداف و اعتقادات مذهبی قوم یهود بوده است. بر همین اساس نیز – با استفاده از حمایتهای همه جانبه ایالات متحده- سعی دارند تا در محافل بین المللی با ماسك دینی و مذهبی، اعمال ضد انسانی خود را توجیه و كشورهای دیگر را به طرفداری از خود مجاب كنند.

به رغم برخورداری از اهرمهای قدرت جهانی از قبیل بنگاههای مالی و تبلیغاتی، این رژیم از عدم مشروعیت در میان كشورهای منطقه و مسلمانان رنج می برد. بدین سان بقا و امنیت خود را وسیله و توجیهی برای هر گونه تجاوز و توسعه طلبی و سركوب و تهدید دیگران قرار می دهد.

هدف اسرائیل از دست زدن به تروریسم دولتی، تاٴثیر گذاری بر  محیط بین الملل و دست یافتن به خواسته های خود است. اما همانطور كه حمله اسرائیل به جنوب لبنان، مصداق بارز تروریسم دولتی بود، حمله به نوار غزه نیز در همین قالب جای می گیرد. اما در لبنان به هدف خود نرسید و  در غزه  نیز بر خلاف تصورش هنوز به اهداف خود نرسیده و ظواهر امر نشان می دهد که بعید است برسد.

با این حال، عدم وحدت و هماهنگی در جهان اسلام در مقابل توسعه طلبی ها و جنایتهای رژیم اسرائیل، از سوی سران كشورهای اسلامی، و به ویژه كشورهای عرب منطقه عامل اصلی پایداری تروریسم دولتی اسرائیل است.
 
بی شك اگر كشورهای اسلامی به یك اتفاق نظر در دفاع از مردم مظلوم فلسطین برسند، این جنایتها خاتمه خواهد یافت. اما افسوس كه سكوت این كشورها و حتی امتناع دولت حسنی مبارك از باز كردن گذر گاه مابین مصر و نوار غزه، و در كنار آنها حمایت غرب، اسرائیل را به تداوم استفاده از تروریسم راغب تر كرده است.

آیا رهبران عرب در ماجرای تروریزم اسراییلی علیه زنان و کودکان فلسطینی ، فقط سکوت کرده اند یا همکاری هدفمندانه دارند؟!

bato-adv
پرطرفدارترین عناوین