یادداشت زیر را آقای فرج اله صیدمحمدی به فرارو ارسال نمودهاند:
همه ما بارها با خود نشسته و تفکرنمودهایم که چرا هیچ وقت به راحتی نمیتوانیم منظور خود را بدون لکنت زبان به غیر خود و حتی خود انتقال دهیم. گاهی از جنوب حرف میزنیم اما سردیم و برخی اوقات هم از غرب حرف میزنیم ولی گرمیم.
برخی از انسانها هیچ وقت نمیتوانند واقعیات را فدای حقایق کنند، چون نمیخواهندخود را آنطور که هستند بروز دهند؛ بلکه خود را آنگونه که دوست دارند عرضه میکنند و مخاطبین از آنها برداشت خود و غالباً نادرست مینمایند.
امروزه در برههای از تاریخ زندگی میکنیم که معلوم نیست آغازیم یا پایان، آشکاریم یا پنهان، بالاییم یا پایین، سکوتیم یا فریاد و یا سر پیازیم یا ته پیاز!.
سر پیاز با ته پیاز همخوانی ندارد و دو روی اغلب سکهها از پیش تعیین شده و براساس ضربالمثل یک بام و دو هواست.
- ما از همان اکسیژنی تنفس میکنیم که سیاستمداران، اقتصاددانان و آقازادهها از آن تنفس میکنند؛ اما جامعه از یک نوع دو دستگی و دوگانگی و ازخود دور شدن رنج میبرد و هوای دلها دودی است.
- دم از عدالت میزنیم ولی دم خروس بیرون میزند و اختلاس سههزار میلیاردی بانکی، اختلاس در تأمین اجتماعی و بیمه در کشور داد همه را در میآورد.
-هزینه میلیاردی میکنیم تا سریال، فیلم سینمایی و یا تله فیلم طنزی ساخته شود برای درست نمودن فرهنگ مصرف، اما کارگردان محترم بر روی هیچ میزی غذای ساده نمیگذارد و اغلب تناولها چلوخورشت با مرغ و یا گوشت است.
-ایام نوروز را آغاز بهار و دگرگونی طبیعت میدانیم ولی تا پایمان به دامن طبیعت میرسد و دم پر درختان میشویم، همه طبیعت را پایمال می کنیم و تا صندوق عقب خودرو زیر سایه درخت قرار نگیرد آرام نمی گیریم. آیا 13فروردین روزطبیعت است؟ آیا 13 نحس است و باید بیرون از خانه باشیم و به اصطلاح بدر باشیم؟ یا 13 روز نحس طبیعت از دست انسانهاست؟
- صدها برنامه در رسانهها و صداوسیما برای فرهنگسازی در ورزش تولید شد تا برنامه پیادهروی خانوادگی در روزهای جمعه را باب کردند، ولی جایزه این خنده بازار عمومی یک دستگاه خودرو پراید است.
- می گوییم چرا کمیت فرهنگمان همیشه لنگ است اما برای گرفتن مجوز چاپ یک کتاب یا نشریه باید کلی ممیزی و بالا و پایین شدن چشم و ابروها و حذف نمودن سطور و مهر سکوت بر دهان نویسندگان و توقیف نشریات و الا ماشااله دلیل و برهان ناصواب برای یک کار صواب.
- همه قدرتهای بزرگ دنیا ادعا دارند که درتکنولوژی و ارتباطات و it سرآمد هستند، پس چرا هواپیمای بویینگ777 مالزی بعد از 20 روز مشخص میشود که در اقیانوس هند سقوط کرده است.
کجای کاریم، کجای راهیم؟! در این عرصه بیانتهای رسانهای که تا سر بخارانی، به ساعت نکشیده در ده سایت و خبرگزاری بینالمللی تیتر یک میشود، آیا یکی میآید رک و پوست کنده بگوید چرا اینقدر بیاطلاعیم ولی مطلعیم؟ چرا این همه کاسه زیر نیم کاسهمان است ولی کاسه چه کنم چه کنم دستمان است؟!
آری! وقتی هیچ چیز سرجایش نباشد و تخصص هیچ جایگاهی نداشته باشد نباید انتظار داشته باشیم که منظور همان باشد که عنوان شد و وقتی افراد بدون تخصص و بدون تجربه سکاندار حوزه مهمی میشوند، حرفی میزنند که آخرش ناپیداست، بعضا هم دچار توهم می شوند که این حرف من بود یانبود!
همانطور که امام راحل در پایان وصیت نامه سیاسی الهی خود، دغلبازیهای عده ای که در اطراف ایشان بودند را تذکر دادند و گفتند نباید از این مسائل(تمجید و یا ذکر نام آنها) سوء استفاده شود و ملاک حال فعلی افراد است، هم اکنون هم باید مراقب این افاظات و الفاظ دروغ محور در مقیاس بزرگتر کشوری و کوچکتر استانی بود. (عدهای گفتند ما اعلامیههای امام را نوشته ایم. عدهای گفتند ما امام را به پاریس فرستادهایم و عدهای هم سخنانی را به حضرت امام (ره) نسبت دادند که ایشان همه این موارد را در ذیل این وصیتنامه تکذیب کردند.)