از شهرستانی دور آمده، تا به حال
اینقدر از خانوادهاش دور نبوده است اما به امید پیشرفت و بهبود اوضاع،
دانشگاهش را در یکی از شهرهای بزرگ انتخاب کرده است. در خوابگاه دانشجویی
مستقر و روزبهروز دغدغههایش بیشتر میشود.
استاد کتابی را بهعنوان مرجع
اعلام میکند که هزینهاش بالاست. برای انجام پروژه دانشجویی استاد دیگر
نیاز به پول دارد. تکمیل تحقیق این ترم هم نیاز به رسم نمودار و چاپ دارد
که پولش را ندارد. گوشه خوابگاه مینشیند و حسابکتاب میکند. یا روی
پولگرفتن از والدین را ندارد یا پولی ندارند که به او بدهند. سعی میکند
از خوراک و پوشاک و تفریحاتش بزند اما باز به پول نیاز دارد. فردا صبح در
راهروهای دانشگاه، اعلامیههای مختلف کار دانشجویی توجهش را جلب میکند.
ساعتیهزارو200تومان برای مقطع کارشناسی و ساعتیهزارو500تومان برای مقطع
ارشد و دکترا. این مبلغ قرارداد معاونت دانشجویی دانشگاهها با دانشجویان
برای کار دانشجویی است. برای تمامی واحدهای پژوهشی، فرهنگی، خدمات دانشجویی
و... نیاز به نیروی کار وجود دارد که دانشگاهها تحت عنوان کار دانشجویی،
از دانشجویان برای انجام این کارها استفاده میکنند. دانشجویان در این
کارها مسوول واحد تکثیر میشوند، در کتابخانه مسوول تحویل کتاب میشوند و
در کمیته پژوهشی وظایف نشریه را برعهده میگیرند.
دانشجویان در تمامی
واحدهای دانشگاه که نیاز به کمک دارند مشغول بهکار میشوند. ندا، دانشجوی
فیزیک دانشگاه تهران در اینباره میگوید: «کمی بیگاریکشیدن است. زیرا
حقوقش بسیار کم است و کارش به نسبت حقوق سنگین است. من در واحد کتابخانه
کار میکردم و کار سنگینی نداشتم اما به مشغلهاش نمیارزید. بهطور
میانگین روزی دوساعت کار میکردم. هزینه رفتوآمد و شارژ تلفنم درمیآمد
اما خب نه به آینده رشتهام ربط داشت، نه مهارتی بود که علاقهای برای کسب
آن داشته باشم. برای همین سمت کارهای خارج از دانشگاه رفتم.»
تدریس خصوصی و گروهی، بازاریابی، فروشندگی، پیشخدمتی، پیک و تاکسی،
دستیاری، منشیگری و بسیاری کارهای دیگر، از مواردی است که در خارج از فضای
دانشگاه بهعنوان کار برای دانشجویان مطرح است. تدریس خصوصی و کار در
مدارس از شغلهای پرطرفدار دوران دانشجویی است.
مهران که در دانشگاه آزاد
تهران دندانپزشکی میخواند، میگوید: «خانوادهام وضع مالی متوسطی دارند.
برای همین، وقتی سراسری قبول نشدم و فقط آزاد قبول شدم، تصمیم گرفتم که
دوباره بخوانم اما یکی از اقوام سفارش کرد که حتما برو و برای پرداخت شهریه
کار کن. شهریه دانشگاه همراه با هزینههای جانبی حدودا ترمی
سهمیلیونتومان است. ترم اول را پدرم با پساندازش قسطی پرداخت کرد، اما
خوشبختانه بعد از چند ماه مشغول به کار شدم. در گروهی که آزمونهای آزمایشی
برگزار میکند، بهعنوان مشاور استخدام شدم. حقوقش ماهانه 80هزارتومان
بود اما با تدریس خصوصی آن را به 400هزارتومان رساندم. هشتشاگرد خصوصی
پیدا کردم و حقوقی به دست آوردم. در یک مدرسه هم چهارشنبهها که کلاس ندارم
زیست درس میدهم. میتوانم اکثر شهریه را پرداخت کنم و شغلم هم خوب
است.»
مهران در مورد مشکلات شغلش میگوید: «پول به دست میآید اما باید از
دانشگاهم بزنم. ناخودآگاه کمتر درس میخواندم. خدا را شکر الان که دانشجوی
سال چهارم هستم، در مطب یک دندانپزشک که از دوستان استادم است بهعنوان
دستیار مشغول بهکار شدهام و کار تدریس را تقریبا رها کردهام. حقوقش خوب
است اما از آن بهتر این است که به رشتهام مربوط است و بهعنوان تجربه کاری
برایم مفید خواهد بود.»
«کار باید با رشته فرد مرتبط باشد. به خاطر دارم در زمان دانشجوییمان
(رشته علوماجتماعی) ما را به مراکز بهزیستی میفرستادند و میتوانستیم
دردهای جامعه را ببینیم و بفهمیم و این برای یادگیری ما بسیار مفید بود.»
دکتر سعید معیدفر، جامعهشناس، بحث کار دانشجویی را اینگونه آغاز میکند و
ادامه میدهد: «معمولا باید کار دانشجویی را بهعنوان کمکهزینه در نظر
بگیریم و خیلی نمیتوان روی تاثیرگذاریاش در آینده شغلی فرد حساب کرد.
اگر کار دانشجو با دستگاههای مربوط به رشتهاش باشد مفید خواهد بود اما در
حال حاضر بهدلیل مشکلات بسیاری که برای اشتغال وجود دارد، برای معدودی از
رشتهها این امکان وجود دارد. در کشور ما برای کار نیاز به مدرک است و
برای همین بسیاری از دانشجویان بیهدف وارد دانشگاه میشوند. بهدلیل
دولتیبودن دانشگاهها در کشور، دانشجو در طول تحصیل تجربه کاری مناسب کسب
نمیکند و فقط میتواند برای گذراندن امور کاری را انتخاب کند. کار
دانشجویی بهدلیل عدم ارتباط صنعت و دانشگاه مختل است و این نیروی عظیم
کاری یا به کار گرفته نمیشود، یا در امور غیرمرتبط مشغول بهکار میشود.
متاسفانه از آغاز دانشگاه بهعنوان گذرگاهی برای یافتن شغل تعریف شده که
اشتباهی محض بوده است.»
دکتر معیدفر در مورد کار نامرتبط و نحوه کار
دانشجویی در خارج کشور، میگوید: «اگر یک دانشجوی عمران در رستوران کار کند
عملا فرصتسوزی و اتلاف هزینه دولت و اتلاف وقت فرد است. اغلب نهتنها به
دانش فرد اضافه نمیشود، بلکه نشاط او را از بین میبرد و حتی در تحصیلات
آکادمیک نیز نمیتواند موفق باشد. در کشورهای توسعهیافته بهدلیل گسترش
بخشخصوصی، تجربه اهمیت بیشتری نسبت به تحصیلات آکادمیک برای استخدام دارد.
آنها دانشگاه را محلی برای تکمیل اطلاعات میدانند، زیرا اغلب اول به سراغ
کار میروند و بعد سعی میکنند تحصیلات مربوطه را نیز کسب کنند.»
دومینیک، دانشجوی 24ساله حقوق در دانشگاه هامبورگ است. او که در یک
خانواده ثروتمند بزرگ شده، در مورد کار دانشجوییاش به «شرق» میگوید:
«وکیلهایی که در شهر ما جا افتادهاند، در هر پرونده دستیاری دارند که
بخشی از حق وکالت را به آنها میدهند. تمام دستیارها دانشجویان وکالت
هستند. همیشه سعی میکنیم نمراتمان بالا باشد تا وقتی وکیلی برای استخدام
دستیار به دانشگاه آمد، مورد توجهشان باشیم. بعضی وقتها کارمان بسیار ساده
است و چند مدرک را از مکانهای مختلف میگیریم اما همینکه با نحوه تکمیل
پرونده آشنا میشویم تجربه خیلی خوبی است.»
پگاه نیز دانشجوی حقوق در یکی
از دانشگاههای تهران است. او در دو دبیرستان دخترانه برای سالسومیها
عربی تدریس میکند: «هر دانشجویی دوست دارد کار داشته باشد. من خودم دوست
ندارم از مادرم پول بگیرم. سعی کردم در دفاتر حقوقی کاری پیدا کنم. وقتی
مراجعه کردم و گفتم دانشجو هستم اصلا توجهی نکردند. در خیلی از رشتهها کار
مرتبطی که حقوق مناسبی هم داشته باشد وجود ندارد. یک دانشجوی فیزیک یا
شیمی، غیر از تدریس چکار میتواند بکند؟ یکی از دوستانم کشاورزی میخواند
در دانشگاه تهران اما فضایی نیست که بتواند برود و کار عملی را تجربه کند.
تازه اینجا تهران است و فرصتهای شغلی بیشتر.»دانشجویان علوم پزشکی به نسبت
دیگر رشتهها فرصتهای شغلی بهتری دارند.
سهند، دانشجوی سال چهارم کارشناسی هوشبری، هم اکنون شاغل است. با وجودی که
21سال سن دارد، کار مناسبی را پیدا کرده است: «در رشتههایی مثل پزشکی و
پرستاری و اتاق عمل و هوشبری و فیزیوتراپی و دیگر رشتههای علوم پزشکی، کار
بهراحتی در دوران دانشجویی پیدا میشود. من ترم یک میخواستم کار
دانشجویی بگیرم که فقط مسوولیتهای اداری برای کار موجود بود که علاقهای
نداشتم. ما ترم دو برای کارآموزی به بیمارستان میرویم. فضا برای کار وجود
دارد و بعد از چند بار دیدن از کارهای ساده مثل دارو کشیدن و آنژیوکتزدن
شروع میکنیم و در بیهوشی بیمار کمک میکنیم.»
سهند در مورد کارش میگوید:
«از ترم سه تقاضا دادم به یکی از بیمارستانها و روزهای تعطیل بهعنوان
دستیار مسوول بیهوشی کار میکنم. امسال هم از طریق یکی از مربیان به
بیمارستانی غیرآموزشی رفتم و سهروز در هفته را آنجا کار میکنم. حقوقش
خیلی بالا نیست اما همین که کار هست خیلی خیالم راحت است. در کنار کار ارشد
هم خواهم گرفت. به نظرم اگر در رشتههای فنی و مهندسی و انسانی هم
کارآموزی در مراکز مربوط وجود داشته باشد، خیلی راحت دانشجویان کار مناسب
پیدا میکنند. ضمن اینکه در دوران دانشجویی که تقریبا نصف هفته تعطیل است،
تجربه کاری به دست میآید. اینها بستگی به سیاست مسوولان آموزشعالی دارد.»
«استراتژی دانشگاه باید از تولید مدرک تغییر کند و با صنعت مرتبط شود.
البته من خیلی امیدوار نیستم.» دکتر معیدفر، جامعهشناس و عضو هیات علمی
دانشگاه تهران درمورد کار دانشجویی بحث را اینگونه پایان میدهد و اضافه
میکند: «با جهتگیریای که دولت در جامعه ما دارد و میخواهد همهچیز را
در قبضه و کنترل خود داشته باشد، این امر تحققپذیر نیست. سیاست دولت موجب
شده است جامعه نتواند خودش به کمک خودش بیاید و مانند فردی معلول نیازمند
دستگیری و کمک دولت برای رشد است. اگر وابستگی به دولت از بین برود،
دانشجویان به بازار کار مربوطشان جذب میشوند تا هم تجربه کار پیدا کنند و
هم نیروی کار بهتری تربیت شود. همیشه میگوییم دولت چکار کند تا فلان مشکل
حل شود. باید اجازه داد دانشگاه مستقل شود و روی پای خودش بایستد تا از
نیروی کار دانشجویی بهطور صحیح استفاده شود.»