بحث درباره پروژه «لاله» بعد از افشاگریهای مدیر جدید مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هنوز داغ است؛ از سویی مستندسازان میگویند شفیع آقامحمدیان بودجه مرکز را دور ریخته است و از سوی دیگر پروژهای که تاکنون برای آن 7 میلیارد تومان هزینه شده، در تعلیق است!
حال و برای نخستین بار، متن استعفای دستهجمعی 12 ماه گذشته و دلایل تیم تولید «لاله» را منتشر میشود و علیرضا سبطاحمدی - تهیهکننده نخست فیلم - هم برای نخستین بار درباره پرداخت بدون دلیل 350 هزار دلاری به نیکنژاد، حضور «رابرت دنیرو» در پروژه، رایت لاله صدیق و اصرار برای ساخته شدن «لاله» توسط اسی نیکنژاد میگوید.
علیرضا سبط احمدی در گفتوگویی با ایسنا، درباره اینکه گفته میشود، اسی نیکنژاد برای کارگردانی «لاله» از سوی رییسجمهور وقت توصیه شده بود، تصریح کرد: واقعا من چیزی به صورت رسمی در اینباره ندیده یا نشنیدهام، بنابراین نمیتوانم در این زمینه به درستی اظهارنظر کنم.
وی در عین حال خاطرنشان کرد: پس از آنکه دیدیم کار پیش نمیرود، در جلسهای با آقایان شمقدری و آقامحمدیان در شهریورماه سال گذشته گفتم اگر «اجازه دهید یکی از کارگردانان سینمای ایران را بالا سر پروژه بگذاریم تا کار را به سرانجام برساند. در این صورت میتوانیم «لاله» را با همین گستردگیای که دارد، در جشنواره فجر مشاهده کنیم». اما آقای شمقدری گفتند: «نه، "لاله" بدون آقای نیکنژاد نمیشود». هم آقای شمقدری و هم آقای آقامحمدیان میگفتند که ساخت این فیلم بدون آقای نیکنژاد امکان ندارد.
350 هزار دلاری که خرج منشی و عوامل شرکت شد!
سبط احمدی در ادامه موضوع بسیار حیرتآوری از نظر مدیریتی را نقل میکند. او با بیان اینکه کارگردان پروژه 350 میلیون تومان از بنیاد فارابی بدون دلیل پول گرفته است، گفت: سه سال قبل و پیش از آنکه من به پروژه ملحق شوم، بر اساس دستوری که به فارابی داده شده بود، این بنیاد باید یک میلیارد تومان را راسا به آقای نیکنژاد پرداخت میکرد! در حالی که قاعدتا اگر این پول برای پروژه «لاله» بود، باید به تهیهکننده داده میشد! اما دوستان فارابی در جلسات مختلف آنقدر مقاومت کردند که این رقم به 350 میلیون تومان (با دلار یکهزار تومانی) کاهش یافت و در نهایت با دستور، مجبور به پرداخت این رقم شدند.
وی با اشاره به اینکه آقای نیکنژاد حاضر نمیشد وضعیت این رقم را مشخص کند، اظهار کرد: آقایان شمقدری و آقامحمدیان از من چندین بار خواستند که تکلیف این پرداخت مشخص شود. در واقع آقای نیکنژاد یا باید ریز هزینه میداد، یا آنکه این رقم جزو دریافتیهایشان میآمد اما هر بار که میپرسیدم، ایشان با ترشرویی جواب می داد که من خودم میدانم!
این تهیهکننده سپس با نقل یک موضوع جالب دیگر و قابل تامل درباره هزینهکرد این 350 میلیون تومان بیان کرد: من این موضوع را از آقای نیکنژاد پیگیری میکردم. یک روز آمدند گفتند که این 350 هزار دلار را دولت کانادا بلوکه کرده است! من هم پاسخ دادم «خیلی خوب است. اگر سند و کاغذی از بلوکه شدن پول بیاورید، میتوانیم ادعا کنیم دولت کانادا که ادعای حقوق بشر و ... دارد، اکنون بودجه یک پروژه فرهنگی را بلوکه کرده است». اما گویا ایشان دو روز بعد گفت «نه! پول بلوکه نشده است، بلکه من با آن حقوق منشی و عواملم را در شرکتی که در کانادا و آمریکا برای پروژه کار کردهاند، دادهام!»
سبطاحمدی خاطرنشان کرد: بعد از آنکه دیدم انگار ایشان نمیخواهد تکلیف این پول را مشخص کند، در نامهای به آقایان شمقدری و آقامحمدیان اعلام کردم که خودتان این پول را دادهاید و خودتان هم پس بگیرید.
گفتند با «رابرت دنیرو» مذاکره کردهاند
تهیهکننده سابق «لاله» درباره برآورد واقعی تولید این فیلم و همچنین حضور بازیگر خارجی مطرح در پروژه، به ایسنا اظهار کرد: برآورد اولیه من با توجه به نیاز برای خرید تجهیزات لازم، حدود هشت میلیارد تومان بود که اعلام کردم. البته گفته بودم این رقم بدون پرداخت دستمزد بازیگری است که احیانا بخواهیم از خارج از کشور وارد پروژه کنیم.
وی افزود: آن زمان صحبت از حضور رابرت دنیرو در پروژه بود که حتی آقای نیکنژاد میگفت با ایشان برای حضور در «لاله» تلفنی صحبت کردهاند. طبق سخنان آقای نیکنژاد، رابرت دنیرو گفته بود چون از انجام کارهای خاص و شکستن فضای موجود خوشش میآید، حاضر به همکاری با فیلم ما هستند. حتی آن موقع ایشان دستمزد دو میلیون دلاری این بازیگر را هم به ما اعلام کرده بود اما دیدید که اتفاقی نیافتاد.
این تهیهکننده همچنین با تاکید بر اینکه «از روز اول قرار بود آقای نیکنژاد سرمایهگذار شریک خارجی به پروژه بیاورد»، بیان کرد: موضوع شریک و سرمایهگذار خارجی را بارها و بارها آقایان شمقدری و شفیع آقامحمدیان تاکید کردند. حتی یکی دوبار آقای آقامحمدیان با آقای نیکنژاد سر این موضوع بحثش شد اما ایشان همیشه با سیاستی، از زیر بار این قول و قرار شانه خالی میکرد.
فیلمنامه به من واگذار شده است
سبط احمدی همچنین در بخشی از گفتوگویش، درباره سخنان اسی نیکنژاد مبنی بر حق رایت فیلمنامه و لاله صدیق در پروژه «لاله» گفت: شاید ایشان یادشان نباشد اما آقای نیکنژاد این فیلمنامه رابه من و آقای آقامحمدیان واگذار کردند. فیلمنامه متعلق به ماست و اگر رایتی در جایی برای فیلمنامه وجود داشته باشد، ایشان باید پاسخگو باشند. حتی اگر خانم صدیق هم رایتی دارند، طبیعتا باید در مرحله فیلمنامه به ایشان پرداخت میشد. وقتی آقای نیکنژاد فیلمنامه را به تهیهکننده واگذار کردهاند، فرض بر این است که تمامی مبانی حقوقی آن را درنظر گرفتهاند.
وی ادامه داد: آقای نیکنژاد هم که خودشان به عنوان کارگردان رایتی ندارند. ایشان دستمزدی گرفتند و فیلمی ساختند. بنابراین صحبتی درباره «رایت» باقی نمیماند، مگر آنکه بخواهیم نوعی بازی ژورنالیستی را آغاز کنیم.
پنج دقیقه هم نمونه کار کارگردانی به ما و مرکز گسترش نشان نداد
سیدعلیرضا سبط احمدی در بخش پایانی سخنانش، در پاسخ به پرسشی درباره سابقه حرفهای نیکنژاد برای کارگردانی پروژهای 10 میلیارد تومانی اظهار کرد: اگر از حق نگذریم، آقای نیکنژاد تئوریسین و مدرس بسیار خوبی هستند اما این دلیلی برای کارگردان خوب بودن نیست. ایشان همیشه نهتنها همه عوامل پروژه، بلکه کل سینمای ایران را از بالا مشاهده میکرد و بههمین دلیل نوع رفتار، کردار و گفتارش پُر از تفاخر بود. به همین دلیل هم بارها از ایشان شنیدهایم که گفتهاند، من آمدهام به سینمای ایران کمک کنم!
تهیهکننده سابق «لاله» با ابراز امیدواری از اینکه پس از گذشت 2 سال، بتواند پنج دقیقه از نمونه کار کارگردانی اسی نیکنژاد را مشاهده کند، گفت: بارها و بارها به آقای آقامحمدیان گفتم «اولین چیزی که برای همکاری دو نفری که تازه به هم رسیدهاند لازم است، دیدن آثار یکدیگر است. اگر شما (شفیع آقامحمدیان) پنج دقیقه از کار ایشان (اسی نیکنژاد) را دیدهاید من (علیرضا سبطاحمدی) هم دیدهام! اگر کسی در سینما پنج دقیقه از آثار ایشان را دیده است، ممنون میشوم که آنرا به ما هم بدهد.
چرا 12 ماه قبل، عوامل پروژه «لاله» دستهجمعی استعفاء کردند؟!
حدود 12 ماه قبل و پس از آنکه حواشی پیرامون پروژه «لاله» هر روز پررنگتر میشد، علیرضا سبط احمدی و دیگر عوامل تولید این فیلم استعفاء کردند اما حاضر به گفتوگو در این زمینه نشدند.
حال پس از این مدت و اتفاقات پیش آمده، سبطاحمدی رونوشتی از متن استعفای خود و عوامل پروژه «لاله» را در اختیار خبرنگار ایسنا گذاشت. نکته جالب درباره این استعفانامهها، دلایل ذکر شدهی عوامل است که ردی از آنها را در افشاگریهای دو هفته قبل محمدمهدی طباطبایینژاد (مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی) میتوان مشاهده کرد.
متن استعفاء: ...ایجاد فضای چرک و توهینآمیز و به دور از واقعیت سینمای ایران...
متن استعفای علیرضا سبطاحمدی به تاریخ 18 مهرماه 91 به مدیرعامل وقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به شرح زیر است:
« برادر ارجمند جناب آقای آقامحمدیان
با عرض سلام
احتراما پیرو اتفاقات و برخوردهای اخیر در پروژه سینمایی «لاله» گزارشی جهت استحضار و تصمیمات مقتضی در این خصوص به عرض میرسد. همانطور که در جلسه حضوری و جداگانه با آقای نیکنژاد و مجددا به اتفاق جنابعالی با آقای محمدرضا نجفی مدیر تولید و خانم سحر صباغسرشت جانشین تولید و مدیر هماهنگی پروژه داشتیم، به صورت شفاف و واضح در جریان کلیه امور و رفتارها و برخوردهای غیرحرفهای آقای نیکنژاد قرار گرفتید که متأسفانه ایشان با ایجاد فضای چرک و توهینآمیز و به دور از واقعیت سینمای ایران گویا سعی در ثابت کردن خودشان دارند! و باید پرسید آیا کاری از کارگردانی ایشان دیده شده است و یا حتی این آقا اجازه دارند که به تمامی اهالی سینمای ایران اهانت کنند و بازیگران سینمای ایران را کور و کچل و چلاق و ناتوان بدانند و هنرمندان سینمای ایران را ترشیپز خطاب کنند؟!!
مدیریت محترم در مدت نزدیک به سهماه که از استقرار گروه برای پیشتولید این پروژه میگذرد، همه این افراد تمام تلاش خود را برای پیشبرد و آمادهسازی کار داشتهاند ولی ایشان به بهانه صحبت با سرمایهگذار و جذب بازیگران هالیوودی به مدت 25 روز به آمریکا سفر کردند و بدون هیچ نتیجهای به ایران بازگشتند. یعنی از ابتدا هم جذب سرمایه و یا آوردن بازیگر معتبر خارجی که ایشان قرار بود انجام بدهند، کاملا پوچ و بیاساس و واهی بوده است.
همچنین در این مدت، بیش از 130 نفر از بازیگران سینمای ایران که مسلط به زبان انگلیسی بودند، جهت انتخاب 80 شخصیت فیلم به دفتر اینجانب دعوت شدند که انتخابهای اولیه و در بعضی موارد انتخاب نهایی برای شخصیتهای فیلم انجام شده ولی به دلیل نامشخص بودن تصمیم انتخاب بازیگر داخلی یا خارجی برای 3 یا 4 شخصیت اصلی فیلم، عملا قرارداد با بازیگران انتخاب شده را کمی مشکل میکند؛ یعنی اینکه بعد از گذشت سهماه از پیش تولید، هنوز تکلیف بازیگران بهجز 2 یا 3 نفر شخصیتهای فرعی یا نقشهای کوتاه روشن نیست.
در ارتباط با لوکیشنهای فیلم باید به عرض برسانم که اکثر قریب به اتفاق لوکیشنها حتی شروع فیلم در شمال کشور و مسیر دریای مازندران تا خلیجفارس توسط دو گروه مجزا با دوربین دیده شده و توسط طراح صحنه فیلم آقای ایرج رامینفر انتخاب نهایی شده و هماهنگیهای لازم جهت عقد قرارداد برای فیلمبرداری با آنها شده است.
در خصوص انتخاب مدیر فیلمبرداری فیلم، بعد از ارتباط با ده فیلمبردار که توانایی لازم را جهت این پروژه داشتند و در نهایت از بین آنها با آقای تورج اصلانی به قرارداد رسیدیم که متأسفانه به دلیل نحوه برخورد و رفتارهای ناشایست کارگردان پروژه، ایشان دوباره انصراف دادند و هنوز بعد از معرفی چند نفر دیگر آقای نیکنژاد فیلمبردار دیگری را برای این فیلم مناسب نمیدانند، یعنی اینکه هنوز فیلمبردار نداریم و این مهم در مورد صدابردار هم صادق است. تاکنون 6 نفر صدابردار که آشنا به زبان انگلیسی هستند، برای صدابرداری دعوت شدهاند که متأسفانه براساس نظر آقای نیکنژاد، بهجز آقای ایرج شهزادی که گرفتار هستند تقریبا هیچکدام توانایی این کار را ندارند.
جناب آقای محمدیان متأسفانه اینجانب به عنوان تهیهکننده این پروژه باید عرض کنم که از نظر اکثر اعضاء گروه، احساس کار کردن و ساخت فیلم از آقای نیکنژاد به نظر نمیرسد و برای ایشان فضای حاشیه و جوسازی و تبلیغات اهمیت بیشتری دارد تا ساختن فیلم؛ و همانطور که خود از نزدیک شاهد بودید، کلیه افراد گروه در این مدت نهایت تلاش و انرژی خود را صرف اهداف این پروژه کردند. لذا این حقیر بر خود وظیفه میدانم به اطلاع شما و ریاست محترم سازمان سینمایی برسانم که با این وضعیت، بهجز اضافه شدن هزینه و هدر دادن وقت و انرژی با ارزش اعضاء گروه هیچ نتیجهای عاید نخواهد شد و شاید آقای نیکنژاد نمیخواهند تهیهکنندهای را بالای سر خود ببینند و تمامیت پروژه را میخواهند که تصمیم با شما و ریاست سازمان میباشد. لذا این حقیر و اعضای گروه همراه، از این تاریخ از این پروژه استعفا میدهیم تا امکان تصمیمگیری برای شما و ریاست محترم سازمان سینمایی براساس صلاحدید مهیا باشد.
در پایان گزارش کاملی از کارهای انجام شده و پیشرفت پروژه و دلایل استعفا و عدم همکاری برخی از عوامل جهت استحضار تقدیم میشود.
رونوشت: ریاست محترم سازمان سینمایی جناب آقای شمقدری - جهت اطلاع
رونوشت: وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی جناب آقای دکتر حسینی - جهت اطلاع».
دلایل استعفای تیم تولید
تورج اصلانی (مدیر فیلمبرداری): «...پس از گذر دو ماه از پیش تولید فیلم، در جلسات تفهمیمی و اجرایی حضور پیدا کردم که متأسفانه برخورد آقای اسدالله نیکنژاد به عنوان کارگردان، اینجانب را دچار تشویش نموده، چرا که ایشان بیشتر در سمت تهیهکننده مدعی در جلسات حضور داشتند تا به عنوان کارگردان...».
رضا عباسی (عکاس و سازنده فیلم پشتصحنه): «...باید خاطرنشان کنم عدم شناخت کارگردان از مسائل فنی و اخلاقی سینمای ایران و همچنین برخورد و مکالمه بد ایشان با اعضای گروه و حاشیهسازیهای پررنگتر از متن که حساسیت ایشان روی حاشیهها بیش از خود فیلم و حساسیتهای خاص به خود آن موضوع است...».
ایرج حبشی (دستیار اول کارگردان): «...این افراد (شهروندان ایرانی-آمریکایی) همگی دارای یک خصوصیت مشترک هستند: آنها به لحاظ روانی برای خود جایگاه، رتبه و قدرتی قایل هستند که اجازه میدهند نگاه تحقیرآمیزی به هموطنان ایرانی خود داشته باشند... باور بفرمایید دیگر توهینها و رفتار ناشایست ایشان برای اینجانب قابل تحمل نیست. رفتار ایشان شبیه یک تهیهکننده خط تولید است تا یک کارگردان توانا...».
محمدرضا نجفی (مدیر تولید): «... کارگردان محترم پروژه در تمامی موارد همواره ما را به شیوهای لنگدرهوا و در مرحله تئوری نگه میدارد. این نگرش و شیوه ایشان عملا هرگونه حرکت اکتیو، فعال و اجرایی را از بنده و عوامل پشت صحنه سلب میکند... متأسفانه آقای نیکنژاد را ما در هر زمان به گونهای میبینیم که نمیدانیم ایشان در نهایت چه هدفی دارند و به چه چیزی میخواهند برسند...».
سحر صباغسرشت (جانشین تولید و مدیر هماهنگی برنامهریزی و کارگردانی): «...فضای شکلگرفته پروژه را روند روبه رشد و به سمت تولید ندیدیم که این به دلیل عدم اعتماد کارگردان محترم به همکاران تحت قرارداد پروژه و تأیید نکردن انتخابهای آنها بوده است. در نتیجه گروه همراه همگی در شرایط تعلیق و پا درهوا به سر میبرند...».
علی بهرمند (مدیر تدارکات): «...متأسفانه با توجه به وجود پتانسیل فکری و اجرایی بسیار بالای عوامل پروژه، پیشرفت و راندمان کار برای کلید زدن و رسیدن به شروع کاملا ساکن مانده و زمانها فقط در جلسات و دیدوبازدیدها هدر رفته ولی کار پیش نمیرود...».