«فرانسیس کریک» در سال 1962 همراه با «جیمز واتسون» و «موریس ویلکینز»
بهدلیل کشف ساختار دیانای برنده جایزه نوبل شد، اما کسی از «روزالیند
فرانکلین» که تحقیقات او باعث کشف ساختار نهایی دیانای شده بود، نامی
نبرد. دیگر محققان زن هم که در کشف شکافت هستهای، ساخت بمب اتم و شناسایی
کروموزومهای جنسی پیشرو بودهاند، تنها به دلیل زن بودن از دریافت جایزه
نوبل و اعتبار علمی آن محروم شدهاند.
«آن لینکلن»، جامعهشناس دانشگاه
ساوثمتودیست در تگزاس که در مورد تبعیض جنسی در محیطهای علمی (اثر
ماتیلدا) مطالعه میکند، میگوید: «زنها چندین قرن است که به عنوان اعضای
افتخاری هیات علمی کار میکنند و اعتباری که تلاشهای آنها کسب میکند به
پای همسران یا همکاران مرد آنها نوشته میشود.» در ادامه داستان ششمحقق
دیگر را با هم میخوانیم که بهرغم اینکه تحقیقات آنها پیشرو و بنیادین
بود، نامی از آنها نشنیدهایم، شاید به این دلیل که زن بودهاند.
جاسلین بل برنل: «جاسلین بل برنل» در سال 1943 در ایرلندشمالی بهدنیا آمد
و در 24سالگی که دانشجوی کارشناسیارشد ستارهشناسی رادیویی در کمبریج
انگلستان بود، پالسارها (تپاخترها) را کشف کرد. یافتههای او موضوع جایزه
نوبل فیزیک سال 1974 بود که آکادمی علوم سوئد به «آنتونی هویش» (که سرپرست
«بل برنل» بود) و «مارتین رایل»، یکی دیگر از ستارهشناسان رادیویی دانشگاه
کمبریج اهدا کرد! «بل برنل» میگوید: «آن زمان مردم فکر میکردند در
محیطهای علمی همیشه یک مرد هست که فکر میکند و گروهی از دستیاران را
سرپرستی میکند که تنها وظیفهشان اجرای دستورات او است.»
استر لدربرگ: «استر لدربرگ» که پایهگذار تحقیقات در زمینه وراثت ژنتیکی
در باکتریها، ساماندهی بیان ژن و نوترکیبی بود، سال 1922 به دنیا آمد. او
به عنوان یک میکروبیولوژیست بیشتر برای کشف ویروسی که میتواند باکتریها
را آلوده کند و باکتریوفاژ نامیده میشود، شناخته شده است. علاوه بر این
خانم «لدربرگ» زمانی که همراه با همسرش «جاشوآ لدربرگ» روی باکتریها کار
میکرد، موفق شد شیوه سادهای برای انتقال آنها از یک ظرف پتری به ظرف
دیگری ابداع کند که هنوز هم از این روش استفاده میکنند. «جاشوآ لدربرگ» که
در سال 1958 همراه با «جورج بیدل» و «ادوارد تاتوم» جایزه نوبل پزشکی را
به خود اختصاص داد، بخشی از موفقیت خود را مدیون این تکنیک تازه بود.
چین شیونگوو: «چین شیونگوو» که متولد سال 1912 در لیو هو چین است، کاشف
نقض یکی از قوانین پذیرفتهشده فیزیک در سالهای گذشته بوده است. او پس از
جنگ جهانی نیز در ایالاتمتحده ماند و به یکی از شناختهشدهترین
فیزیکدانان تجربی زمان خود تبدیل شد. در اواسط دهه 1950، دو فیزیکدان نظری
به نامهای «تسونگ دائو لی» و «چن نینگیانگ» به سراغ «وو» رفتند تا از او
برای نقض تقارن پاریته کمک بگیرند. «وو» با آزمایش واپاشی ذرات کبالت 60
نشان داد که حرکت آینهای ذراتی که به سمت راست و چپ حرکت میکنند، صحت
ندارد. او با این کار تئوریای را نقض کرد که بهمدت 30سال پذیرفته شده
بود. جایزه نوبل این کشف انقلابی به «لی» و «یانگ» اهدا شد و باز هم
تلاشهای یک محقق زن دیگر نادیده گرفته شد.
لیز میتنر: «لیز میتنر» که متولد 1878 در وین، اتریش بود، شکافت هستهای
را کشف و تشریح کرد. «میتنر» پس از دریافت مدرک دکترای خود از دانشگاه وین
به برلین رفت و همکاری با «اوتو هان» را شروع کرد. آزمایشهای «هان» نشان
میدادند باید شکافت هستهای حقیقت داشته باشد؛ اما او از تشریح آن عاجز
بود. در نهایت این «میتنر» و خواهرزادهاش بودند که توانستند فرضیه را
آماده کنند. «هان» نتایج پژوهش خود را بدون اینکه از «میتنر» نام ببرد،
منتشر کرد البته عدهای معتقدند که «میتنر» درک میکرد که این پنهانکاری
علمی به دلیل وجود نازیها در آلمان بوده است. «لوین سایم» که زندگینامه
«میتنر» را نوشته، میگوید: «نبودن نام او در این مقالات باعث شد سهمی در
تئوری شکافت هستهای نداشته باشد.» نکته دیگر جنسیت میتنر بود. او همان
سالها در نامه به دوستی نوشت: «زن بودن در سوئد، گناه بزرگی است.» یکی از
اعضای کمیته نوبل کاملا عامدانه تلاش کرد او را کنار بگذارد و در نهایت
جایزه نوبل شیمی سال 1944 برای شکافت هستهای فقط به «هان» رسید.
روزالیند فرانکلین: «روزالیند فرانکلین» که متولد سال 1920در لندن بود با
به کارگیری پرتو ایکس برای تصویربرداری از دیانای توانست زیستشناسی را
متحول کند. «فرانکلین» دکترای خود را از دانشگاه کمبریج دریافت کرد و
بعدها با «موریس ویلکینز» برخورد کرد که گروهی را برای کشف ساختار
دیانای سرپرستی میکرد. «فرانکلین» و «ویلکینز» در دو پروژه جداگانه روی
دیانای کار میکردند. همزمان با آنها «جیمز واتسون» و «فرانسیس کریک»
نیز در تلاش بودند ساختار این ماده ژنتیکی را شناسایی کنند. آنها با
«ویلکینز» تماس گرفتند و او تصویری را که «فرانکلین» از دیانای تهیه کرده
بود، بدون اینکه به«فرانکلین» اطلاع بدهد، به «واتسون» و «کریک» نشان داد.
این عکس به «واتسون»، «کریک» و «ویلکینز» کمک کرد ساختار دیانای را
شناسایی کنند. تصویری که «فرانکلین» تهیه کرده بود، کلید اصلی حل معما بود
اما جایزه نوبل پزشکی و فیزیولوژی سال 1962 را برای «ویلکینز»، «واتسون» و
«کریک» به ارمغان آورد.
نتی استیونس: «نتی استیونس» که در سال 1861 در ورمونت به دنیا آمد، اولین
محققی بود که نشان داد جنسیت بیش از اینکه تابع شرایط محیطی یا عوامل دیگر
باشد، تابع کروموزمهاست. او پس از دریافت دکترای خود به تحقیق در مورد
شیوههای تعیین جنسیت پرداخت. او با تحقیق روی لارو میلورم نشان داد در
جنس نر هم کروموزوم X هست و هم کروموزوم Y اما در جنس ماده فقط میشود
کروموزومهای جنسی X را مشاهده کرد. «ادموند ویلسون» کمی دیرتر از
«استیونس» این تحقیقات را شروع کرد، اما «استیونس» نیز مانند بسیاری از
محققان زن دیگر قربانی «اثر ماتیلدا» شد و در نهایت همه اعتبار این موفقیت
به «ویلسون» و «توماس هانت مورگن»، متخصص ژنتیک برجسته آن زمان رسید.