دیوانعالی کشور حکم قصاص مردی را که همسرش را در پی سوءظن با اسید سوزانده و به قتل رسانده بود تایید کرد.
به گزارش خبرنگار ما، دو سال قبل فریادهای پسربچهای که کمک میخواست اهالی منطقهای در اسلامشهر تهران را به خیابان کشاند. ساعت پنج صبح بود که این پسربچه درخواست کمک کرد و وقتی مردم به سمت او رفتند گفت مادرش را با اسید سوزاندهاند.
بلافاصله همسایهها زن جوان را که شیدا نام داشت به بیمارستان منتقل کردند و ماموران پسرک را برای به دستآوردن سرنخی مورد بازجویی قرار دادند. این پسر گفت شبها با مادرش میخوابید و آن شب متوجه چیزی نشد اما از وقتی روی مادرش اسید ریختهاند پدرش گم شده است. ساعاتی بعد از این بازجویی بود که از بیمارستان خبر رسید شیدا بر اثر شدت سوختگی و عمق سوراخهایی که به دلیل نفوذ اسید در سرش ایجاد شده جانش را از دست داده است. وقتی جسد به پزشکیقانونی منتقل شد متخصصان گفتند اسیدی که برای سوزاندن این زن بهکار رفته خالص بوده و آنقدر قدرت داشته که میتوانسته آهن را هم سوراخ کند. ماموران با توجه به اینکه مجید شوهر شیدا گم شده بود به او مشکوک شدند و این ظن زمانی قوت گرفت که مادر شیدا از اختلاف شدید داماد و دخترش پرده برداشت.
زن میانسال گفت: دخترم چند سال قبل با مجید ازدواج کرد بعد از ازدواجشان فهمیدیم مجید مرد خلافکاری است و چندینسابقه کیفری هم دارد اما دیر شده بود دخترم باردار بود و نمیتوانست از شوهرش جدا شود، او چندین سال کارهایی را که شوهرش انجام میداد، تحمل کرد. مجید او را اذیت میکرد و کتکش میزد به همین دلیل وقتی او زندان بود شیدا از او جدا شد، مدتی بعد وقتی مجید از زندان بیرون آمد به دخترم قول داد دیگر کارهای گذشته را تکرار نکند و درست زندگی کند من به دخترم گفتم اشتباه میکند نباید دوباره برگردد اما او به خاطر فرزندش دوباره رجوع کرد. مجید دستبردار نبود دوباره همان کارهایی را میکرد که قبلا انجام میداد اما اینبار دامادم حرف تازهای هم میزد و میگفت در مدتی که زندان بوده دخترم با مردی دیگر رابطه داشته است. میان آنها هیچوقت رابطه خوبی برقرار نشد و کار به جایی رسید که این اواخر دخترم با پسرش میخوابید و دیگر کنار شوهرش نبود.
وی ادامه داد: من از مجید شکایت دارم و فکر میکنم او باعث قتل دخترم شده است. با شکایت این زن بود که ماموران تحقیقات گستردهای را برای بازداشت مجید آغاز کردند و دو ماه بعد توانستند او را بازداشت کنند. در تحقیقاتی که از مجید انجام شد او اتهامش را قبول کرد و گفت: زنم به من خیانت میکرد و به همین دلیل او را کشتم. او مدعی شد زنش با افراد زیادی ارتباط داشته و حتی آن مردان را میشناسد. مجید گفت: وقتی در زندان بودم به من خبر رسید زنم با افرادی رابطه دارد با این حال حاضر نشدم از او جدا شوم تا اینکه خودش درخواست طلاق کرد و متوجه شدم آنچه شنیدهام کاملا درست است. چون من در زندان بودم او توانست از من جدا شود وقتی بیرون آمدم دلم برای فرزندم تنگ شده بود به خاطر پسرم گفتم او را میبخشم و گفتم هر طور شده است دوباره او را به زندگی برمیگردانم اما بعد از اینکه با هم ازدواج کردیم دوباره حرفهایی پشت سر همسرم بود وقتی پیگیری کردم متوجه شدم این حرفها درست است و مردم دروغ نمیگویند. وقتی سر این موضوع با همسرم صحبت کردم او با من دعوا کرد در حین دعوا گفت چیزی که دربارهاش میگویند درست است. او گفت هر کاری دوست داری بکن. من هم آنقدر عصبانی شدم که اسید خریدم تا او را بسوزانم تا دیگر نتواند به من خیانت کند.
متهم درباره شبحادثه گفت: شیدا شبها پیش پسرم که پنجساله بود میخوابید برای اینکه به پسرم آسیبی نرسد نمیخواستم وقتی اسید را بریزم که پسرم روی دست مادرش خوابیده است. ساعت پنج صبح بود که موقعیت را مناسب دیدم و اسید را روی سر همسرم ریختم، قصدم این نبود که او را بکشم و فقط میخواستم بسوزانمش.
پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده و شعبه 74 دادگاه کیفری مسوول رسیدگی به این پرونده شد. روز محاکمه بعد از اینکه اولیایدم درخواست قصاص کردند مجید در جایگاه حاضر شد و اتهامش را قبول کرد، او که چندین سابقه ضربوجرح دارد گفت همسرش را کشت چون به او خیانت میکرد اما نتوانست مدرکی را به دادگاه ارایه دهد که نشاندهنده خیانت همسرش باشد. بنابراین با درخواست اولیایدم رای بر قصاص این مرد صادر شد و دیوانعالی کشور بعد از بررسی اعتراض متهم و وکیل مدافعش حکم دادگاه را تایید کرد و اعتراض را وارد ندانست. به این ترتیب درصورتی که اولیایدم سهم صغیر (فرزند مقتول) و تفاضل دیه را بپردازند و متهم نتواند رضایت اولیایدم را جلب کند، حکم اجرا خواهد شد.