bato-adv
کد خبر: ۱۶۲۴۲۹

سخنی با دوستان اصلاح طلب

تاریخ انتشار: ۱۵:۰۵ - ۲۴ شهريور ۱۳۹۲
فرارو- یکی از مخاطبان فرارو با ارسال یادداشتی به اصلاح طلبان توصیه کرده است که عملکرد الهه راستگو در ماجرای انتخاب شهردار را فراموش کنند.

روزگار جالبی است! هنوز مدت زیادی از روزهایی که اصولگرایان متهم به حذف همه‌جانبه‌ی اصلاح‌طلبان از همه‌ی ارکان قدرت می‌شدند نگذشته است. با این‌حال تنها اندک زمانی پس از برتری گفتمان مورد تایید و موردپسند اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری و موفقیت نسبی اصلاح‌طلبان بویژه دز شورای شهر تهران، تعیین (و به عبارت بهتر تغییر) شهردار تهران از سوی اصلاح‌طلبان شورای شهر مطرح شد.

صحبت‌های روزمره و موضع‌گیری‌های همه‌روزه‌ی دوستان اصلاح‌طلب یادآور پروژه‌ی «فتح سنگر به سنگر»ی بود که بعد از دوم خرداد 76 از سوی برخی اصلاح‌طلبان مطرح و پیگیری می‌شد! با این‌حال در اقدامی (البته عجیب)، خانم الهه راستگو و آقای دنیامالی اعضای شورای شهر تهران که از سوی گروه‌های اصلاح‌طلب برای عضویت در شورای شهر تهران نامزد شده بودند، در رای گیری برای انتخاب شهردار تهران، آقای قالیباف اصولگرا را بر آقای محسن هاشمی اصلاح‌طلب ترجیح داد و شد آنچه که شاید به نظر برخی هرگز نباید می‌شد!!!

اینجانب در تمام روزهایی که بحث بر سر شهردار شدن یا نشدن آقایان قالیباف و آقای هاشمی بود، همواره از خود می‌پرسیدم که به راستی این همه اصرار گروهی از اصلاح‌طلبان برای تعویض جناب آقای قالیباف آن هم با وجود کارنامه‌ای روشن چیست؟ مگر نه اینکه در دوره‌ی جدید قرار بر شایسته‌سالاری بود؟ اینجانب که همواره افکار خود را در زمینه‌های مختلفی همچون حقوق شهروندی، نحوه‌ی تعامل با جهان خارج، سیاست‌های اقتصادی و غیره نزدیک و متعلق به اردوگاه اصلاح‌طلبان می‌دانم، در صلاحیت و شایستگی جناب آقای مهندس محسن هاشمی برای تصدی شهرداری تهران هیچ تردیدی نداشته و ندارم. اما، پرسش اصلی این است که آیا تعویض آقای قالیباف با وجود تجربه‌ی 8 ساله و توانایی‌های بسیار بالای ایشان، نشان از ترجیح منافع حزبی و جریانی بر مصالح کشور نداشت؟

آیا حتی اگر فرضا ثابت شود که جناب مهندس هاشمی نسبت به آقای قالیباف صلاحیت بیشتری برای شهرداری تهران دارد، نمی‌توان باز هم به نشانه‌ی حسن نیت آقای قالیباف را در سمت شهرداری تهران با رای قاطع ابقا نمود و از توانایی‌های جناب آقای مهندس هاشمی در مناصب و مسئولیت‌هایی حتی بالاتر استفاده نمود؟ آیا جز این است که با اینکار به جناب آقای دکتر قالیباف که یکی از مدیران بسیار توانمند در صف اصولگرایان است، فرصت همکاری با اصلاح‌طلبان داده می‌شد و از این راه به همه‌ی مسئولان و مردم ثابت می‌شد که اصلاح‌طلبان به هیچ وجه حاضر به تعویض و کنار نهادن مدیران توانمند تنها بر اساس ترجیح‌های حزبی و جریانی نیستند؟ آیا به اصولگرایان ثابت نمی‌شد که در یک فضای آرام، اصلاح‌طلبان حاضر و حتی مشتاق به همکاری با اصولگرایان شایسته هستند و نیازی به تلاش برای حذف اصلاح‌طلبان شایسته از تمام ارکان قدرت نیست وقبلا هم نبوده است؟ و در آخر، آیا این کار به تلطیف فضای اغلب دوقطبی سیاست ایران نمی‌انجامید؟

برگردیم به رای خانم راستگو و جناب آقای دنیامالی به آقای قالیباف. به خاطر دارم که در سال 2008 و در اوج رقابت‌های داغ انتخاباتی جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها برای ریاست جمهوری امریکا، کالین پاول، وزیر امورخارجه‌ی دولت اول جرج بوش پسر و یکی از برجسته‌ترین ‌افراد در حزب جمهوری‌خواه، از باراک اوبامای دموکرات حمایت نمود! اما در آن‌جا بر خلاف ایران نه از حزب خود اخراج شد و نه آن همه مورد هجمه واقع شد. راه دوری نرویم.

آقای مطهری را که همه می‌شناسیم! نماینده‌ی اصولگرای مجلس و عضو فراکسیون رهروان ولایت که بارها مواضعی نزدیک به اصلاح‌طلبان اتخاذ نموده، بارها از آقای خاتمی حمایت نموده و حتی مواضعی بعضا بسیار متفاوت با سایر اصولگرایان در ارتباط با آقایان موسوی و کروبی اتخاذ نموده است. در انتخابات ریاست جمهوری اخیر هم ایشان بر خلاف اکثریت قاطع اصولگرایان از کاندیدای مورد حمایت اصلاح‌طلبان حمایت نمود و رای وی خلاف نظر بسیاری از اصولگرایان بود. آیا از حزب یا فراکسیونی اخراج شد؟ آقای افروغ را هم قطعا می‌شناسیم. مواضع ایشان هم در بسیاری موارد خلاف نظر اصولگرایان بوده است. دوستان اصلاح‌طلب، حال سوال این است که آیا مرگ خوب است برای همسایه؟ آیا درست است که حزب، استقلال رای را به طور اساسی از انسان سلب نماید؟ آیا اظهار نظر جناب آقای عسکراولادی در مورد آقایان موسوی و کروبی که به نوعی شکستن خط‌قرمز بسیاری از اصولگرایان بود، منجر به حذف وی از مؤتلفه شد؟

تصور بنده این است که می‌توان به نفع مصالح کشور این عمل خانم راستگو و دنیامالی را حتی اگر به زعم ما غلط هم باشد، نادیده گرفت و از هل دادن ایشان به سوی گروه‌های دیگر جدا اجتناب کرد تا هم‌چنان از یکدستی شورای اسلامی شهر تهران که ثابت شده است اغلب در کشور ما مانع خدمت‌رسانی صحیح به کشور است، پیشگیری گردد. به گمانم منصف بودن در برخورد با افراد یکی از مهمترین مؤلفه‌های اعتدالی است که این روزها صحبت از آن سکه‌ی رایج بازار سیاست ایران شده است. به امید آن که اعتدال در عمل هم روز به روز بیشتر در جامعه ما نهادینه شود.

bato-adv
ایلیا
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۶
قربون شکلت برم فرارو قیاس مع الفارق!! رای غیر تشکیلاتی راستگو باعث تغییر معادله انتخاب شهردار شد اما مگر رای غیر تشکیلاتی مطهری رییس جمهور را تغییر داد و یا مگر اظهار نظرهای افروغ چه جیزی را به ضرر اصولگرایان عوض کرده که بخواهند اونا را از این فراکسیون ها اخراج کنند.؟! وانگهی خاطرتان جمع باشد اگر اصولگرایان جای اصلاح طلبان در شورای شهر بودند راستگو را نه از حزب کار که از کشور اخراج میکردند همانگونه که در این چند سال پدر اصلاح طلبان را درآورده اند.
حميد
-
۱۵:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۴
متاسفانه كو گوش شنوا من يكي ازطرفداران سرسخت آقاي خاتمي در دو دوره انتخابات رياست جمهوري بودم آن هم در شهر يزد (به عنوان پايتخت اصلاحات معروف بود )به خداي احد و واحد سوگند ميخورم در مجمو عه اي شاغل بودم كه شايد بتوان گفت اكثر پست هاي كليدي آنجا در اختيار اصولگرايان بود البته من با بسياري از آنان دوست و رابطه حسنه اي داشتم ولي هرگز از طرف آنان نه مورد شماتت و بي مهري قرار گرفتم و نه از نظر اداري احساس خطري كردم .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۴
واقعا راست مي گي كارنامه روشن مخصوصا قسمت گاز انبر
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۴
فرارو طرفداری بی منطقت از قالیباف به اندازه کافی روی اعصاب هست. برای بار هزارم ، ما به راستگو صرفا به دلیل حضور در لیست اصلاح طلبا رای دادیم. راستگو به خاطر خیانت به رای ما هم که شده باید تنبیه بشه، حالا این تنبیه میتونه اخراج از حزب باشه.
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۴
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv