الف نوشت:
با نزدیک شدن به آغاز بکار شورای شهر چهارم تهران بحث انتخاب شهردار کلانشهر تهران مطرح و گمانه زنی ها در خصوص مدیر اجرایی پایتخت بیشتر می شود.
اعضای 31 نفره پارلمان شهری در هفته های آتی درصدد خواهند بود به یکی از وظایف اصلی خود که همان انتخاب شهردار توانمند و کارا و مجرب است جامه عمل بپوشانند. تاکنون گزینه های محتمل زیادی برای سکانداری اداره پایتخت در فضای رسانه ای مطرح نشده و شاید با مستقر شدن شورای چهارم اسامی بیشتری مطرح شود.
آنچه که مشخص است محمدباقر قالیباف، شهردار کنونی تهران بعنوان یکی از جدی ترین گزینه ها محسوب می شود و نگاهی به مجموعه عوامل و شرایط مختلف گواه از این دارد که دکتر قالیباف از ابعاد مختلف و مجموعه معیارها و شاخصه های مدیریتی- شهری شایستگی بیشتری برای تصدی مدیریت پایتخت را دارا است.
در این نوشتار درصدد بررسی شایستگی ها و توانمندی ها و مرور تحولات سالهای اخیر در تهران نیستیم اما از چند زاویه مدیریتی می توان به شکل واقع بینانه به موضوع نگریست.
1- یکی از دلایلی که دکتر قالیباف را به جدی ترین و محتمل ترین گزینه شهرداری تهران سوق داده و مجاب می کند این است که بیشترین دلایل و براهین قانع کننده برای ماندن و تداوم کاروی وجود دارد و نه تغییر او. به عبارتی مجموعه معیارهای عقلانی و منطقی رای به ماندن ایشان در سمت شهردار آینده تهران از نگاه هر جناح یا حزب و صنف می دهد و کلیت شورای چهارم نیز به خوبی این توانمندی ها و شایستگی های مدیریتی را می شناسد.
2- تغییر یک مدیر دلایل محکم تری نسبت به ابقای او می خواهد؛ در مسیر انتخاب شهردار بعدی دو رویکرد می توان داشت. نخست اینکه ترکیب شورا تغییر کرده بنابراین شهردار نیز باید تغییر کند. این البته استدلالی است که با وجود فضای کنونی کشور و اینکه صحبت از رویکردهای فراجناحی و میانه روی می شود کمتر مورد تایید کسی قرار می گیرد. رویکرد دیگر اما این است که بررسی کنیم و ببینیم کارنامه مدیر مستقر چه بوده و اگر دلایل محکمی برای تغییر وجود داشت در تغییر مدیر درنگ نکنیم. صرفنظر از اینکه ترکیب شورای شهر تهران چگونه است، کدام گروه ها و نیروهای سیاسی اجتماعی در حال نمایندگی سلایق و مطالبات مردم در شورای شهر هستند، این مهم باید مدنظر اعضا قرار گیرد که بنا بر کدام دلایل می توان رای به تغییر روندهای کنونی داد. برای ابقا دلیل کمتری لازم است، اما برای تغییر حتما باید دلایل محکم تری داشت. آیا شورای چهارم دلایل توجیه پذیر و متقن برای تغییر را دارد؟
3- نکته دیگری که رای بر تایید و تداوم روند موجود می دهد این است که تقریبا همگان جهت گیری ها و رویکردهای دنبال شده توسط مدیریت شهری در 8 ساله اخیر اعتقاد داشته و تداوم چنین روندی را خواستارند. نگاهی به تحولات تهران در حوزه های حمل ونقلی، بزرگراهی، زیست محیطی، فرهنگی، ورزشی و... نشان از یک تغییر در سطح کلانشهر داشته و اتفاقا این اجماع در تحولات مثبت تهران، اعضای شورای چهارم را در اتخاذ تصمیم گیری برای انتخاب شهردار، محتاط تر و دقیق تر و به سمت وسوی حفظ روند موجود سوق می دهد.
4- تغییر بایستی مبتنی بر واقعیت ها باشد و نه فضای احساسی و حزبی. برای انتخاب شهردار نمی توان واقعیت ها را نادیده انگاشت و صِرف تغییر در ترکیب شورا و افزایش اعضاء و ورود نیروهای سیاسی مختلف، دست به تغییر زد. درست است که گروهها و جناح های مختلف سیاسی و مستقل ها و ورزشکاران و هنرمندان در شورای چهارم حضور دارند اما اینتفاوت و تفکیک در جهت رسیدگی به امور مختلف شهری است و نه تصمیم گیری و اجماع بر روی انتخاب شهردار. برای انتخاب درست نیازمند مرور تجربیات گذشته و شناخت اولویت های شهر و انتخاب مدیری لایق و توانمند در عرصه مدیریت شهری هستیم.
5- نگاه مدیریتی شهردار کنونی تهران در سالهای اخیر بیشتر عملگرا و با تفکر خدمت رسانی و کار تلاش گسترده بوده است. چنین روحیه ای در خط کشی ها و مرزبندی های جناح هایسیاسی نمی گنجد و مورد تایید هر نوع نگاه حزبی و صنفی است. چنین دیدگاه مدیریتیشایسته ارج نهادن است و لزوم نهادینه شدن چنین تفکری در عرصه مدیریت احساس می شود.وارد دعواهای سیاسی نشدن و تلاش مجدانه و خدمت بدون منت بعنوان یک وجه مشخصه مدیریتی دکتر قالیباف بوده و شهروندان تهرانی به جزء رسانه ای شدن گلایه های شهردار در خصوص تعهدات دولت در قبال شهروندان در حوزه های حمل ونقل عمومی، تقریبا فضای کار و خدمت در جای جای شهر را لمس کرده اند. چنین تفکر و روحیه ای که بدنبال کار و خدمت بدون حاشیه سازی است، بسیار ارزشمند بوده و بایستی تداوم داشته باشد.
شورای شهر چهارم در یک آزمون بزرگ برای انتخاب شهردار پایتخت قرار داشته و تصمیمات آنان بر روند توسعه ای کلانشهر تاثیرگذار خواهد بود. شهروندان انتظار تصمیمات سنجیده و بدور از جنجال و صف بندی سیاسی را دارند؛ تصمیماتی که به نفع پایتخت و ساکنانش باشد و آیندگان بر تصمیم گرفته شده صحه گذاشته و تاییدش کنند. یک اصل مدیریتی شناخته شده می گوید برای تغییر یک مدیر باید دلایل محکم تری نسبت به ابقای او وجود داشته باشد.
در مورد انتخاب شهردار بعدی تهران نیز این نکته باید مدنظر قرار گیرد. آیا شهروندان ناراضی اند؟ عملکرد شهردار ضعیف بوده است؟ زیرساخت های حمل ونقلی گسترش نیافته،فضای سبز و سرانه های فرهنگی و ورزشی و تفریحی نسبت به قبل بهبود نیافته؟ اهداف مدیریت شهری در سال های اخیر محقق نشده؟ و.... چه استدلال ها و براهین قانع کننده ای برای این تغییر می توان ارائه کرد؟ به نظر می رسد نه تنها هیچکدام از دلایل و استدلال های مشابه آنچه گفته شد وجود ندارد بلکه همه معادلات رای به تداوم جهت گیری های موجود می دهند و نه تغییر.
8 سال مدیریت ایشان بر شهر تهران = مهاجرت روستاییان به تهران،آلودگی هوا و آلودکی صوتی که روز به روز بیشتر می شود،هنوز مثل 20 سال پیش شاهد حضور دوره گرد و چاقو تیز کن در محله های تهران هستیم،ساخت و سازهای غیر اصولی هنوز صورت می گیرید،هنوز شاهد مرگ افراد بی گناه در این زمینه هستیم،ماشین های تک سرنشین روز به روز بیشتر شدند و می شوند و هیچکس هیچ کاری نکرد،اتوبوس های بی آر تی خالی عبور و مرور می کنند،یعنی در 8 سال اگر مترو و زیر بنا و جاده هم نمی خواستند بسازند که دیگه چه شهرداری؟یعنی در 8 سال فضای سبز هم نباید ایجاد می شد ؟این همه از روستا به تهران آمدند ،تهران را به انفجار رساندید این همه جمعیت نباید توسعه ی فضای سبز داشته باشد؟
هنوز در برخی مناطق تهران که جز مناطق پایین شهر تهران هم نیستند زباله مثل 30 سال پیش به صورت غیر مکانیزه است و با ماشین آشغالی و بیل و کلنگ می آیند و آشغال های روی زمین و کنار دیوار را که موش و گربه نایلکس آنها را پاره کردند را جمع می کنند و می برند و بماند مشکلات ناشی از غیر مکانیزه بودن،حتی یک سطل مکانیزه هم نیست،آدرس می دهم تشریف بیاورید ببینید،بله شهروندان ناراضی هستند.و فرارو انگار خیلی خوشحال است.